تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب دردسری به نام یوهان شیمل
معرفی کتاب دردسری به نام یوهان شیمل
کتاب دردسری بهنام یوهان شیمل (کمدی در دو پرده) با عنوان اصلی Break a leg: a comedy in two acts نوشتهٔ آیرا لوین و ترجمهٔ شهرام زرگر توسط نشر بیدگل منتشر شده است. این اثر یکی از کتابهای مجموعهٔ نمایشنامههای بیدگل و نمایشنامهای با طنزی تلخ دربارهٔ دنیای تئاتر، منتقدان و هنرمندان است که در فضایی اروپایی و با شخصیتهایی رنگارنگ روایت میشود. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب دردسری به نام یوهان شیمل
نمایشنامهٔ دردسری بهنام یوهان شیمل اثری از آیرا لوین است که نخستینبار در تاریخ ۲۹ آوریل ۱۹۷۹ در سالن تئاتر «پالاس نیویورک» به کارگردانی «چارلز نلسون» به صحنه رفت و فضای تئاتر اروپا را با نگاهی طنزآمیز و انتقادی به تصویر میکشد. داستان در وین یا برلین یا یکی از شهرهای اروپای مرکزی میگذرد و شخصیتهای اصلی آن، از مدیر تئاتر و نمایشنامهنویس تا بازیگران و منتقدان، درگیر ماجرایی پیچیده و پر از سوءتفاهم میشوند. عنوان اصلی نمایشنامه، «Break A Leg»، اشارهای به آرزوی موفقیت برای هنرمندان پیش از اجرا دارد، اما در ترجمهٔ فارسی، تمرکز بر شخصیت کلیدی «یوهان شیمل» و نقش او در پیشبرد داستان است. این نمایشنامه با ساختاری دوپردهای، فضای پشتصحنه و مناسبات قدرت در دنیای تئاتر را با زبانی طنز و موقعیتهایی کمیک روایت میکند و به نقد روابط میان هنرمندان و منتقدان میپردازد.
شخصیتهای این نمایشنامه عبارت است از «دیتریش مرکنشرفت» (کارگزار تئاتر)، «فریتاگ» (دستیارش)، «پپی لوبوئر» (طراح صحنه)، «ایمره لازلو» (نمایشنامهنویس)، «گرتی کسل» (بازیگر زن)، «یوهان شیمل» (منتقد)، «میتزی کارلو» (خواننده)، «کارلو میتزی» (خواننده) و «بازیگرها و عوامل صحنه».
خلاصه کتاب دردسری به نام یوهان شیمل
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان نمایشنامهٔ دردسری به نام یوهان شیمل با مدیر تئاتری به نام «دیتریش مرکنشرفت» آغاز میشود که از نقدهای تند و بیرحمانهٔ منتقدی به نام «یوهان شیمل» به ستوه آمده است. «مرکنشرفت» با همکاری دستیارش «فریتاگ» و نمایشنامهنویس «ایمره لازلو» نقشهای میکشد تا شیمل را از صحنهٔ تئاتر حذف کند. آنها با طراحی یک نمایش خیالی و بهکارگیری بازیگران، سعی میکنند شیمل را در موقعیتهایی قرار دهند که به تدریج اعتمادبهنفس و جایگاهش را از دست بدهد. در این میان، شخصیتهایی مانند «گرتی کسل» (بازیگر زن)، «پپی لوبوئر» (طراح صحنه) و دیگران وارد ماجرا میشوند و هرکدام نقشی در این بازی پیچیده دارند. نمایشنامهٔ دردسری به نام یوهان شیمل با طنز و موقعیتهای کمیک، روابط میان هنرمندان، منتقدان و قدرت پشتپرده را به چالش میکشد و درنهایت، این پرسش را مطرح میکند که چه کسی واقعاً کنترل صحنه را در دست دارد و مرز میان واقعیت و نمایش تا کجاست.
چرا باید کتاب دردسری به نام یوهان شیمل را خواند؟
کتاب دردسری به نام یوهان شیمل با نگاهی انتقادی و طنزآمیز به مناسبات قدرت در دنیای تئاتر و رابطهٔ میان هنرمندان و منتقدان میپردازد. روایت پرکشش و شخصیتپردازیهای چندلایه، فرصتی فراهم میکند تا خواننده با پشتصحنهٔ تئاتر و دغدغههای اهالی هنر آشنا شود. همچنین، شوخیهای موقعیت و دیالوگهای هوشمندانه، اثری سرگرمکننده و درعینحال تاملبرانگیز خلق کردهاند که میتواند برای علاقهمندان به نمایشنامه و طنز اجتماعی جذاب باشد.
خواندن کتاب دردسری به نام یوهان شیمل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
کتاب دردسری به نام یوهان شیمل برای علاقهمندان به تئاتر، نمایشنامهخوانی، طنز اجتماعی و کسانی که به نقد روابط میان هنرمندان و منتقدان علاقه دارند مناسب است. همچنین برای دانشجویان و پژوهشگران رشتههای هنرهای نمایشی و ادبیات نمایشی گزینهای خواندنی به شمار میآید.
درباره آیرا لوین
آیرا ماروین لوین متولد ۱۹۲۹، رماننویس، نمایشنامهنویس و ترانهپرداز آمریکایی بود که با آثارش در ژانر تعلیق و وحشت شهرت یافت. او که از سوی استیون کینگ «ساعتساز سوئیسی رمانهای تعلیق» لقب گرفته بود، توانست با دقت و ظرافت، داستانهایی گیرا و تاثیرگذار خلق کند. اولین رمان لوین، «بوسهای پیش از مرگ» (A Kiss Before Dying)، در سال ۱۹۵۴ با استقبال چشمگیری مواجه شد و جایزهٔ «ادگار» را برای بهترین رمان نخست به ارمغان آورد. این رمان دو بار در سالهای ۱۹۵۶ و ۱۹۹۱ به فیلم تبدیل شد.
شناختهشدهترین اثر لوین، رمان ترسناک «بچه رزماری» (Rosemary's Baby)، به بررسی مضامین شیطانپرستی و علوم غریبه میپردازد. موفقیت این رمان به حدی بود که در سال ۱۹۶۸، رومن پولانسکی فیلمی اقتباسی از آن ساخت. این فیلم نه تنها نامزدی اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی را برای پولانسکی به ارمغان آورد، بلکه «روث گوردون» نیز برای بازی در آن، جایزهٔ اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را از آن خود کرد. لوین در سال ۲۰۰۲، با وجود موفقیتهای بیشمار، ابراز ندامت کرد که «بچه رزماری» راه را برای آثاری چون «جنگیر» و «طالع نحس» هموار کرده است. او معتقد بود این آثار به گسترش بنیادگرایی و باور به شیطان کمک کردهاند، با اینکه خودش به شیطان اعتقادی نداشت. البته، به شوخی اضافه کرد که هیچکدام از چکهای حق تألیف را پس نفرستاده است. آیرا لوین در ۱۲ نوامبر ۲۰۰۷، در ۷۸سالگی بر اثر حملهٔ قلبی در آپارتمانش در منهتن نیویورک درگذشت.
بخشی از کتاب دردسری به نام یوهان شیمل
«گرتی: (مکث) ببین؛ هم به تو خوش گذشت هم به من. پس عالی بود.
لباسش را میپوشد. شیمل یک لنگه جورابش را به پا میکندـــهمچنان در فکر است و کمکم ناراحت میشود.
شیمل: کسانی که از واژههای مبهم و نادرست استفاده میکنن خودشون مبهم و نادرستن. (برمیگردد رو به او.) لمس میکنن، اما حس نمیکنن؛ نگاه میکنن، ولی نمیبینن. زندگی از دستشون میره، درحالیکه بیاعتنا نشستن و میگن عالیه، افتضاحه، بینظیره.
گرتی: باشه، یه دقیقه صبر کن! وایسا یه دقیقه! فقط یه دقیقه صبر کن... (روی تخت مینشیند، دستهایش را روی صورتش میگذارد و عمیقاً فکر میکند. شیمل منتظر میماند و او را تماشا میکند. گرتی دستهایش را پایین میآورد، به عقب تکیه میدهد، کمی دیگر فکر میکند و سپس به حرف میآید.) امشب، در آپارتمانی در خیابان فلدرشتراسه آقاییوهان شیمل با دوشیزهـــگرتلگزونت تنها میشه. نوازش ماهرانهٔ سرانگشتان آراستهش برای دختر بیتجربهٔ روستایی هیجانی آنی به همراه داشت و این هیجان با نوازشی که آقایشیمل نثار صورت، لبها، گوشها، گردنـــو غیره و غیره و غیرهٔ او میکرد، تقویت و تشدید میشد. (با دست در هوا به سه نقطهٔ آخر اشاره میکند. شیمل هر کلمه را به خاطر میسپارد و گرتی کمکم از نقش خود در جایگاه منتقد لذت میبرد.) در صحنههای پایانی بازی، آقایشیمل با کارآمدی و نشاطی بینظیر هنرنمایی کرد که نتیجهٔ مطبوع آن این بود که دوشیزه گزونت صرفنظر از بیتجربگیاش، به اوج لذتی مبهوتکننده رسید که او را از نفس انداخت و برای لحظاتی طولانی و سرشار از خوشی در خود فروبرد. آقایشیمل هم، بیشک بازیگری مستعد و مایهٔ خشنودی است.»
حجم
۹۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۹۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه