کتاب برایم بسوز
معرفی کتاب برایم بسوز
کتاب برایم بسوز نوشتهٔ ایلونا اندروز و ترجمهٔ نهال سهیلی فر است. نشر داهی این رمان معاصر آمریکایی را روانهٔ بازار کرده است. این رمان جزو مجموعهٔ «میراث پنهان» و کتاب اولِ آن است.
درباره کتاب برایم بسوز
کتاب برایم بسوز (Burn for me) حاوی یک رمان معاصر و آمریکایی است که درونمایههایی عاشقانه دارد. شخصیت اصلی این رمان به نام «نوادا بیلور» یک آژانس کارآگاهی کوچک را در هیوستون در تگزاس اداره میکند؛ آژانسی که کلاهبرداران را متلاشی، متقلبان را افشا و با مجرمان کوچک برخورد میکند. نوادا کارش را بهخوبی و زبردستی و البته با کمک یک توانایی جادویی در تشخیص اینکه کسی حقیقت یا دروغ را میگوید، انجام میدهد. او وقتی مجبور میشود پروندهای را بپذیرد تا یک پیروتکنیک رادیکال را پیدا کند که میتواند گرما و آتش را به میل خود القا کند، میداند که از لیگ خود خارج شده است. «کانِر» یک جادوگر جنگی سابق، یک تلهکینتیک است که مسئول کشتار جمعی در کشورهای جنگزده است و عضو یکی از قدرتمندترین خانوادههای جادوگر در جهان است. برادرزادهٔ او توسط پیرومنیک فراری ربوده شده است. نوادا بهترین شانس او برای یافتن هر دوی آنها است، اما برخلاف نوادا، کانر کمتر به قانون و نظم اجتماعی اهمیت میدهد و هیچ ابایی از خاموشکردن دشمن خانوادهاش ندارد. نوادا و کانر که مقید به مأموریت خود هستند، بر سر تاکتیکها و اعتقادات اخلاقی خود با هم درگیر میشوند. با آنها همراه میشوید؟
خواندن کتاب برایم بسوز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی آمریکا و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب برایم بسوز
«مسلح به لپتاپ و موبایل و برنارد، وارد ساختمان بالهٔ کوسهای آژانس تحقیقاتی بینالمللی مونتگومری شدم. پسرخالهام همینطور که بهسمت آسانسور میرفتیم، لابی فوقمدرن را بررسی میکرد. بهنظر تحتتأثیر قرار نگرفته بود.
برنارد پرسید: «فکر میکنی مد روگان بیاد؟»
«امیدوارم.» قبل از اینکه از خانه برویم به او پیام دادم: «میدونم آدام میخواد چیکار کنه. ساعت ۹ آژانس مونتگومری باش.» جواب نداده بود. ما به روگان احتیاج داشتیم. این کار برای من و برنارد بیشازحد بزرگ بود و من نمیدانستم آگوستین کدام طرفی است. مشخصاً او و روگان باهم مشکلاتی داشتند، اما من مطمئن بودم که روگان میخواهد هر جور شده به آدام پیرس برسد. تا جایی که من میدانستم، احتمال داشت آگوستین در تمام این مدت به آدام و هرکسی که پشتیبان مرموزش بود کمک کرده باشد
آسانسور ما را به طبقهٔ هفدهم برد. موبایلم را چک کردم؛ سه دقیقه قبل از ساعت ۹. وقتی از آسانسور بیرون رفتیم، مسئول پذیرش دم در منتظرمان بود و ما را در راهرویی هدایت کرد.
نگاهی به من انداخت. «میدونم که با مد روگان کار میکنین.»
ــ بله، اون رسیده؟
ــ بله. کارای نکردهتون رو کردین؟ محض اطلاع میگم.
چشمهای برنارد قلنبه شد.
مسئول پذیرش گفت: «عمو و عمهم مردهشورخونه دارن. اگه به کمک احتیاج داشتین خبرم کنین. بهتره آماده باشین. اینجوری باری روی دوش خونوادهتون نمیشین.» قبل از اینکه بتوانم حرفی بزنم، راهرو تمام شد و ما وارد دفتر یخیرنگ آگوستین شدیم. پشت میزش نشسته بود. موها، لباسها و بقیهٔ چیزهای دیگرش کاملاً بیعیبونقص بودند. مد روگان در صندلیای روبهرویش نشسته بود و قهوه مینوشید. بدن عضلانیاش ملبس به کتوشلوار مشکیای بود که کاملاً به تنش نشسته بود. خب، تا الآن که گلوی هم را پاره نکرده بودند.
اطراف دفتر را نگاهی انداختم.
آگوستین پرسید: «دنبال چی میگردی؟»
ــ خون و اعضای قطعشده.
مد روگان گفت: «چیزی که دیشب شاهدش بودی یه مسئلهٔ شخصی بود. الآن مسئله کاره. وقتی بحث کار باشه ما بهشدت انسانهای متمدنی هستیم.»
ــ ما؟
ــ رؤسا و وارثای خاندانها. از پیامت حس کردم یه چیزی دستگیرت شده. ما هر دومون دنبال آدام پیرس هستیم، پس حاضریم تفاوتهامون رو کنار بذاریم. بهعلاوه، اگه قرار بود جنگوجدل به پا کنیم، این کار رو توی دفتر مرکزی شرکت نمیکردیم.»
حجم
۳۶۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۴۰ صفحه
حجم
۳۶۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۴۰ صفحه
نظرات کاربران
یک رمان فانتزی- عاشقانه جذاب. برای سرگرمی خوبه و امیدوارم جلدهای بعدیش هم به زودی ترجمه بشه.