کتاب چرا به یاد می آوریم
معرفی کتاب چرا به یاد می آوریم
کتاب چرا به یاد می آوریم نوشتهٔ چاران رانگانات و ترجمهٔ میثم همدمی است. نشر نوین این کتاب را منتشر کرده است. نویسنده در این اثر دربارهٔ حافظه، به خاطر سپردن و فراموش کردن سخن گفته است.
درباره کتاب چرا به یاد می آوریم
چاران رانگانات، متخصص برجستهٔ علوم اعصاب است. او در کتاب چرا به یاد می آوریم از دنیای حافظه سخن گفته و از داستانهایی جذاب، پژوهشهای پیشرفته و بینشهای عمیق علمی در باب حافظه را بیان کرده است. او در کتاب حاضر بررسی کرده است که چگونه مغز انسان اطلاعات را ذخیره و بازیابی میکند. نویسنده با تکیه بر تحقیقات و دیدگاههای خود، نقش حافظه در زندگی روزمرۀ افراد و اهمیت تکاملی آن را شرح داده است. با مطالعهٔ این اثر میتوانیم درک کنیم که حافظه چگونه به شیوههای مختلفی تحت تأثیر تجربیات و شرایط احساسی ما قرار میگیرد و چگونه این فرآیندهای حافظه میتوانند در طول زمان دچار تغییرات شوند.
خواندن کتاب چرا به یاد می آوریم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ روانشناسی عمومی و علاقهمندان به مطالعه در باب حافظه و عملکردهای آن پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب چرا به یاد می آوریم
«ما خاطرات خویش را متعلق به خودمان میدانیم. اما آنچه به خاطر میآوریم به نحو جداییناپذیری در جهان اجتماعی ما تنیده شده است. انسانها حیواناتی اجتماعی هستند و مغز ما به شکل انکارناپذیری تحت فشارهای تکاملی برای برقراری ارتباط و همکاری با اطرافیانمان شکل گرفته است. حتی برخی دانشمندان معتقدند که ظرفیت سخنوری در ما در وهلهٔ اول برای انتقال خاطراتمان به همدیگر تکامل پیدا کرده است. بر اساس یکی از تحلیلهای انجامشده، چهل درصد از کل زمان مکالمات ما صرف بازگو کردن روایتها و آفرینش و تبادل خاطرات جمعی میشود. یکی از دلایل منحصربهفرد بودن انسانها کشش وجودیشان جهت به اشتراک گذاشتن تجاربشان با دیگران با هدف موقعیتیابی خودشان در دنیاست و حافظه در این میان نقشی حیاتی ایفا میکند.
من در دورهٔ کارآموزی خود در بیمارستان کهنهسربازان وستساید، از تأثیرات ژرف تعاملات اجتماعی بر حافظه آگاه شدم. یکی از وظایف من بهعنوان کارآموز روانشناسی، هدایت کردن گروههای درمانی کهنهسربازان بود. من با پژوهشهای علمی ناظر بر اثربخشی گروهدرمانی آشنا بودم. بااینهمه از مفید بودن چنین اقداماتی اطمینان چندانی نداشتم. انتظار من این بود که گروهدرمانی به نسخهٔ ضعیفی از رواندرمانی فردی شبیه باشد و درنهایت میزان تعاملاتم با کل اعضای گروه به حداقل برسد. اغلب شرکتهای بیمه محدودیتهایی را برای تعداد جلسات گروهی افراد وضع میکنند، اما بیمارستان کهنهسربازان به بیمارانش اجازه میداد تا هر زمان که مایلاند به شرکت در گروه ادامه دهند. بنابراین گروه من سالها قبل از ملحق شدنم به آنها وجود داشت. بسیاری از کهنهسربازان از اعضای قدیمی گروه بودند. آنها در گذر سالها، کارآموزان روانشناسی متعددی را دیده بودند که میآمدند و میرفتند. اما با سرگذشتهای همدیگر آشنایی نزدیکی داشتند. برای این مردان و زنان، بیمارستان کهنهسربازان مکانی برای دورهمی بود که در آن میتوانستند باهم ارتباط برقرار کنند و بهطور جمعی ضربات هیجانی خود را پردازش کنند. از سوی دیگر، من تازهواردی بودم که حتی سربازی هم نرفته است، چه رسد به اینکه میدان جنگ را دیده باشد.»
حجم
۳۲۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۳۲۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه