دانلود و خرید کتاب مجبور به خیانت بودم روتا سپتیس ترجمه مژده ترک زبان
تصویر جلد کتاب مجبور به خیانت بودم

کتاب مجبور به خیانت بودم

نویسنده:روتا سپتیس
دسته‌بندی:
امتیاز:
۱.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مجبور به خیانت بودم

کتاب مجبور به خیانت بودم نوشتهٔ روتا سپتیس و ترجمهٔ مژده ترک زبان است. انتشارات ابوعطا این کتاب را منتشر کرده است.

درباره کتاب مجبور به خیانت بودم

سال ۱۹۸۹ رومانی. رژیم‌های کمونیستی در سراسر اروپا در حال فروپاشی‌اند. کریستین فلورسکوی هفده‌ساله آرزوی نویسنده شدن در سر دارد، اما رومانیایی‌ها حق رؤیاپردازی ندارند و پایبند جبر و قوانین‌اند. در آن وانفسای دیکتاتوری ظالمانه‌ٔ نیکولای چائوشسکو، در کشوری که در انزوا و ترس اداره می‌شود، پلیس مخفی رومانی از کریستین زهر چشم می‌گیرد تا تبدیلش کند به یک جاسوس. او می‌ماند و دو انتخاب: به هر کس و هر چیزی که عشق می‌ورزد خیانت کند، یا خلاقانه از این موقعیت استفاده کند و برای تضعیف بدنام‌ترین دیکتاتور اروپای شرقی دست به‌کار شود. کریستین همه چیزش را به خطر می‌اندازد تا پرده از حقیقت رژیم بردارد، صدای هموطنان رومانیایی‌اش شود و هر آنچه که در کشورش می‌گذرد را به گوش جهانیان برساند. او مشتاقانه به صف انقلاب می‌پیوندد تا زمان مبارزه فرا رسد، اما بهای آزادی چقدر است؟

خواندن کتاب مجبور به خیانت بودم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان خارجی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب مجبور به خیانت بودم

«فقط در پارک‌ها می‌توانستی درخت‌ها را ببینی و در خیابان‌های طولانی و دراز که همه در رفت‌وآمد بودند، چشمت به یک درخت هم نمی‌افتاد. خانواده‌های پنج‌نفره، مثل ما، مجبور بودند در آپارتمان‌های یک‌خوابه که اندازه‌ی قوطی کبریت بود، در هم بلولند.

نگاهم را انداختم به بلوک‌های سیمانی. بعضی‌هایشان هنوز نیمه‌ساز بودند. نه در داشتند و نه آسانسور و نه نرده‌ی راه‌پله. غول‌هایی سیمانی با یک سر و ریخت که در گوشه‌وکنار شهر به چشم می‌خوردند. همین در و دیوار سیمانی، چهره‌ی مردم شهر را هم خشک و بی‌روح کرده بود. ولی این حرف‌ها را نمی‌شد به زبان آورد.

شعارشان این بود: همه در کنار هم، همه‌چیز برای همه، زندگی خواهیم کرد. حزب کمونیسم همه‌چیز را بین همه تقسیم خواهد کرد. وقتی چائوشسکو این حرف‌ها را به زبان می‌آورد، دستش را در هوا تکان می‌داد. آپلوداچی‌ها، طرفداران سینه‌چاکش، برایش کف زدند و سوت کشیدند. می‌خواهم بدانم وقتی باد سردی در حفره‌ی قلب‌هایشان می‌پیچید و روح‌های فاسدشان را در بر می‌گرفت، آیا لرزهای به تن همان آپلوداچی‌ها می‌افتاد؟»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۳٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۱۴۵,۰۰۰
۵۸,۰۰۰
۶۰%
تومان