
کتاب فریاد نجواها
معرفی کتاب فریاد نجواها
کتاب الکترونیکی فریاد نجواها (باید به تو خیانت کنم) با عنوان انگلیسی I Must Betray You نوشتهٔ «روتا سِپِتیس» با ترجمهٔ «احمد امامی» در سال ۱۴۰۳ توسط نشر هیرمند منتشر شده است. این اثر که اولین بار در سال ۲۰۲۲ میلادی منتشر شده، در دستهٔ رمان نوجوانان قرار میگیرد و داستانی را روایت میکند که در بستر تاریخی و سیاسی رومانیِ دههٔ ۱۹۸۰ شکل گرفته است. محوریت کتاب زندگی نوجوانی است که در فضای سرکوب و وحشت حکومت کمونیستی با چالشهای اخلاقی و انسانی دستوپنجه نرم میکند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب فریاد نجواها اثر روتا سپتیس
کتاب «فریاد نجواها» اثری داستانی است که وقایع آن در رومانیِ سال ۱۹۸۹، در واپسین روزهای حکومت دیکتاتوری «نیکلای چائوشسکو»، رخ میدهد. نویسنده، «روتا سپتیس»، با الهام از واقعیتهای تاریخی و تجربههای زیستهٔ مردم رومانی، داستانی را خلق کرده که از زاویهٔ دید یک نوجوان روایت میشود. این رمان با نگاهی به زندگی روزمرهٔ مردم عادی، بهویژه نوجوانان، در شرایطی که همهچیز تحت کنترل و نظارت پلیس مخفی است، تصویری از ترس، بیاعتمادی و امیدهای پنهان ارائه میدهد.
ساختار کتاب بر پایهٔ روایت اولشخص و خاطرات شخصیت اصلی بنا شده و با جزئیات دقیق، فضای سرد و خاکستری شهر «بخارست»، روابط خانوادگی، دوستیها و دلهرههای نوجوانانه را به تصویر میکشد. «روتا سپتیس» در کتاب «فریاد نجواها» در قالب رمان نوجوانان، اما با لایههایی عمیقتر، به موضوعاتی چون آزادی، خیانت، شرافت و مقاومت در برابر ظلم میپردازد و خواننده را با واقعیتهای تلخ و گاه ناگفتهٔ تاریخ معاصر اروپای شرقی روبهرو میکند.
خلاصه داستان فریاد نجواها
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان «فریاد نجواها» حول محور «کریستین فلورسکو»، نوجوانی هفدهساله در بخارست، میچرخد. او در خانوادهای معمولی و در شرایطی بزرگ میشود که سایهٔ ترس و نظارت دائمی حکومت کمونیستی بر زندگی همه سنگینی میکند. «کریستین» که به شعر و فلسفه علاقهمند است، ناخواسته وارد بازی خطرناک پلیس مخفی (سکوریتات) میشود؛ جایی که مجبور میشود میان حفظ امنیت خانواده و شرافت شخصیاش یکی را انتخاب کند. مأمور سکوریتات با تهدید و وعدهٔ تهیهٔ دارو برای پدربزرگ بیمار «کریستین»، او را وادار به جاسوسیِ خانوادهٔ یک دیپلمات آمریکایی میکند. این انتخابْ «کریستین» را درگیر احساس گناه، ترس و دوگانگی میکند؛ او باید نقش یک خبرچین را بازی کند، درحالیکه در دلش از خیانت به نزدیکان و دوستانش رنج میبرد. در کنار این کشمکشها، روابط دوستانه و عاشقانهٔ «کریستین» با همکلاسیهایش، بهویژه «لیلیانا»، و دغدغههای روزمرهٔ نوجوانانه لایههای انسانی و ملموسی به روایت میبخشند.
فضای سرد و بیروح شهر، کمبودهای معیشتی، صفهای طولانی برای غذا و حضور دائمی مأموران امنیتی همه در پسزمینهٔ داستان دیده میشوند و انتخابهای شخصیتها را محدود و دشوار میکنند. در این میان، دفترچهٔ مخفی «کریستین» جایی برای ثبت افکار و احساسات سرکوبشدهاش میشود؛ جایی که میتواند بیپرده از ترسها، امیدها و آرزوهایش بنویسد. داستان با پیشروی بحرانهای سیاسی و اجتماعی، بهتدریج به نقطهای میرسد که «کریستین» باید تصمیم بگیرد چگونه با واقعیتهای تلخ اطرافش روبهرو شود و چه بهایی برای آزادی و صداقت بپردازد.
چرا باید کتاب فریاد نجواها را بخوانیم؟
این کتاب با روایت زندگی نوجوانی در دل یکی از تاریکترین دورههای تاریخ رومانی، تصویری ملموس از تأثیر سرکوب سیاسی بر زندگی فردی و جمعی ارائه میدهد. کتاب «فریاد نجواها» نهتنها به مسائل تاریخی و اجتماعی میپردازد، بلکه دغدغههای انسانی، اخلاقی و هویت فردی را نیز به چالش میکشد. خواندن این رمان فرصتی است برای آشنایی با تجربههای زیستهٔ مردمی که در سایهٔ ترس و بیاعتمادی، به دنبال امید و آزادی بودهاند. همچنین کتاب با پرداختن به روابط خانوادگی، دوستیها و انتخابهای دشوار، مخاطب را به تأمل دربارهٔ ارزشهای انسانی و قدرت مقاومت دعوت میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که به داستانهای تاریخی و اجتماعی علاقه دارند مناسب است. همچنین به کسانی که دغدغهٔ آزادی، عدالت و هویت فردی را دارند یا میخواهند با واقعیتهای زندگی در حکومتهای سرکوبگر آشنا شوند پیشنهاد میشود. علاقهمندان به رمانهای نوجوانان با زمینهٔ سیاسی و کسانی که بهدنبال روایتهایی از مقاومت و امید هستند از این کتاب بهره خواهند برد.
درباره روتا سپتیس
«روتا سپتیس» (زادهٔ ۱۹ نوامبر ۱۹۶۷) نویسندهٔ لیتوانیاییـآمریکایی در ژانر داستان تاریخی است. او یکی از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز و بینالمللی، برندهٔ مدال «کارنگی» و مورد تقدیر آکادمی هنرها و ادبیات آمریکا است.
«سپتیس» همچنین بورسیههایی از کتابخانهٔ «بادلیان» دانشگاه آکسفورد و بنیاد «راکفلر» دریافت کرده و نخستین نویسندهٔ آمریکایی ادبیات جوانان است که در پارلمان اروپا و ناتو سخنرانی کرده است. آثار او در بیش از ۶۰ کشور و به ۴۰ زبان منتشر شده و برخی از آنها در دست اقتباس برای سینما و تلویزیون هستند.
«روتا سپتیس» در ایالت میشیگان آمریکا و در خانوادهای لیتوانیاییتبار و پناهنده به دنیا آمد. او در کالج «هیلزدیل» لیسانس امور مالی بینالملل گرفت. همچنین در فرانسه، در مرکز مطالعات اروپایی «تولون» و مدرسهٔ عالی بازرگانی «نانسی» به تحصیل پرداخت.
«سپتیس» نخستین رمانش را در سال ۲۰۱۱ منتشر کرد. او بهعنوان «جویندهٔ داستانهای فراموششده» شناخته میشود؛ کسی که میکوشد صدای کسانی باشد که فرصت بازگویی سرگذشت خود را نیافتهاند.
«میان سایههای خاکستری» (Between Shades of Gray) (۲۰۱۱)، «از نمک تا دریا» (Salt to the Sea) (۲۰۱۶) و «فوارههای سکوت» (The Fountains of Silence) (۲۰۱۹) از دیگر کتابهای ترجمهشده از این نویسنده به فارسی هستند.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
این کتاب با عنوان «مجبور به خیانت بودم» در سال ۱۴۰۲ با ترجمهٔ «مژده ترکزبان» توسط نشر ابوعطا و در همان سال با عنوان «باید به تو خیانت کنم» با ترجمهٔ «خشایار اسماعیلی» توسط انتشارات نگاه منتشر شده است. همچنین انتشارات آفتابکاران در سال ۱۴۰۳ با ترجمهٔ «فاطمه غفاری» و با عنوان «دراکولای رومانی» آن را منتشر کرده است.
بخشی از کتاب فریاد نجواها
«آنها در تاریکی زندگی میکردند. سایههایی که نفس میکشیدند. دستانشان را در عمق جیبهایشان فرو میبردند و انگشتان کرختشده از سرما را پنهان میکردند. به چشمهای یکدیگر نگاه نمیکردند. خیرهشدن به چهرهٔ وحشت، خطر به دام افتادن در امواج سهمگینش را به دنبال داشت. اما - چشمهایی نامرئی - همیشه بالای سرشان بود. حتی در سیاهترین تاریکیها. نگاهشان میکرد. حس تحت نظر بودن دائمی در رومانی. این حس را اینگونه توصیف کردهاند: بار سنگین طوفانی پنهان بر شانهها. این داستان برآمده از حافظه نیست. روزگاری، یک دانشآموز، یک نوجوان در هر بلوک بخارست زندگی میکرد. و اوست که تمام اینها را نوشته است. و بعد ترسید که نکند کارش اشتباه بوده باشد. حالا که بحث لغزش و اشتباه پیش آمد اجازه دهید بگویم؛ بعضیها معتقدند که دراکولا ترسناکترین شخصیت مرتبط با رومانی است. اما وقتی که حقیقت را بفهمند، شگفتزده نخواهند شد؟ دراکولا شخصیتی خیالی است که هیچ ارتباطی با تاریخ رومانی ندارد. اما روزگاری هیولایی واقعی در یکی از قلعههای رومانی زندگی میکرد که تشنه به خون مردم بود. این هیولا بیستوچهار سال در برج و بارویش زندگی کرد. دراکولا فقط قربانیهای خاصی را انتخاب میکرد. اما این هیولای بیرحم تصمیم گرفته بود تا تبدیل به شیطان مجسم شود... و همه را قربانی کند. او برق، حقیقت و آزادی را از مردم دریغ کرد. مردم رومانی صبور و منعطف بودند اما از وحشت دیکتاتوری رنج میبردند. میپرسید چند نفر؟ اسم و رسم خیلی از قربانیان ناشناخته مانده است و ناگهان - جعبهای فلزی، کنار یک قبر پیدا میشود. داخلش یک کتاب است. و این کتاب، همان داستانی است که آن پسر روایت کرده است.»
حجم
۶٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۶۲ صفحه
حجم
۶٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۶۲ صفحه