دانلود و خرید کتاب پدر پانداکش من جیمی جو هوانگ ترجمه مهدیه محرر
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب پدر پانداکش من

کتاب پدر پانداکش من

امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب پدر پانداکش من

کتاب پدر پانداکش من نوشتهٔ جیمی جو هوانگ و ترجمهٔ مهدیه محرر توسط انتشارات ابوعطا منتشر شده است. این کتاب دربردارندهٔ داستانی عمیق و پرکشش است که با الهام از تجربیات واقعی نویسنده، به کاوش در زندگی نسل دوم مهاجران ویتنامی در آمریکا می‌پردازد. این کتاب یک روایت جذاب و خیالی از زندگی یک خانواده ویتنامی - آمریکایی است و به شکلی صادقانه و بی‌پرده به موضوعات مهمی چون هویت، تبعیض نژادی، شکاف نسل‌ها و تلاش برای درک گذشته می‌پردازد. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب پدر پانداکش من

بخش عمده‌ای از داستان کتاب پدر پانداکش من ریشه در تجربیات شخصی جیمی جو هوانگ، نویسنده دارد و او تلاش کرده است تا حد امکان صادقانه و معتبر باشد. نویسنده با تلفیق روایت‌های والدین، پدربزرگ و مادربزرگ، عمه‌ها، عموها و سایر آمریکایی‌های ویتنامی‌تبار، این داستان را خلق کرده است. شخصیت «جین» به عمد یک راوی کاملاً غیرقابل اعتماد است؛ چراکه او، مانند خود نویسنده، درک کامل و جامعی از تاریخ ویتنامی خود ندارد. این عدم درک ریشه‌های پیچیده‌ای دارد، اما می‌توان به چند دلیل ساده‌تر از جمله محدودیت‌های زبانی، روایت‌های غالب تاریخی، محدودیت‌های آموزشی، سکوت والدین اشاره کرد. به باور نویسنده، نوشتن همواره به معنای قرار دادن داستان‌های خود در ظرف دانش جمعی بوده است. نحوهٔ تفسیر و پردازش این روایت‌ها به او بستگی ندارد و بر عهدهٔ خواننده است. 

چرا باید کتاب پدر پانداکش من را بخوانیم؟ 

خواندن این کتاب به شما این امکان را می‌دهد که از زاویه‌ای متفاوت به تجربه مهاجرت و چالش‌های نسل دوم مهاجران نگاه کنید. نویسنده با ظرافت، پیچیدگی‌های روابط خانوادگی، تاثیر تاریخ بر زندگی فردی و تلاش برای یافتن جایگاه و هویت را به تصویر می‌کشد. این کتاب با صداقت بی‌نظیر خود، شما را به تامل درباره موضوعاتی فراتر از یک داستان ساده وا می‌دارد و به درک عمیق‌تری از چالش‌های فرهنگی و اجتماعی می‌رساند.

خواندن کتاب پدر پانداکش من را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

علاقه‌مندان به داستان‌های با محوریت هویت و مهاجرت، خوانندگان رمان‌های بزرگ‌سال و نوجوان، کسانی که به دنبال داستان‌هایی هستند که با شجاعت به موضوعات حساس اجتماعی و فرهنگی می‌پردازند، دانشجویان و پژوهشگران جامعه‌شناسی و مطالعات فرهنگی و کسانی که به دنبال درک بهتر تفاوت‌های فرهنگی و اهمیت همدلی هستند، مخاطبان این کتاب هستند.

درباره جیمی جو هوانگ

جیمی جو هوانگ، فرزند دو پناهندهٔ ویتنامی، دوران کودکی خود را در بخش نه چندان مرفه اورنج‌کانتی کالیفرنیا گذراند. او با آرزوی تبدیل شدن به پزشک یا وکیل، راهی دانشگاه UCLA شد، اما با مدرک تئاتر، فیلم و تلویزیون بازگشت؛ چیزی که در ابتدا باعث شرمندگی او در برابر والدینش بود. پس از تجربه کار در استودیوهای MGM به‌عنوان مستندساز، جیمی شغل خود را رها کرد و به هوستون نقل مکان کرد تا به علاقهٔ واقعی خود یعنی نویسندگی بپردازد. رمان بزرگ‌سال او، «خورشید آبی آسمان زرد»، نه تنها اثری قابل تحسین در زمینه داستان‌گویی است، بلکه راه را برای انتشار رمان‌های نوجوانی که جو هوانگ بیش از دو دهه در ذهن خود پرورانده بود، هموار کرد. زمانی که جو هوانگ مشغول نوشتن نباشد، احتمالا او را در حال کاوش، تفکر و خلق تجربیات جدید خواهید یافت. او تجربیات زندگی و سفرهایش را در وبلاگ خود به اشتراک می‌گذارد و در شبکه‌های اجتماعی توییتر و اینستاگرام نیز فعالیت پررنگی دارد و عکس‌هایی را با دنبال‌کنندگانش به اشتراک می‌گذارد.

بخشی از کتاب پدر پانداکش من

«بابا، پل و من با هم این کار را انجام می‌دهیم. ازآنجاکه هیچ موسیقی‌ای پخش نمی‌شود، اتاق در سکوتی وهم‌انگیز فرورفته است. وسط سومین تعظیممان، صدای ضجه و ناله‌ای بلند فضای پشت‌سرمان را می‌شکافد. می‌خواهم رویم را برگردانم، اما با بابا چشم‌درچشم می‌شوم و دوباره بی‌حرکت به محراب خیره می‌شوم. وقتی که بالاخره موفق می‌شوم نگاه کنم، بکی و ویکی را می‌بینم که بی‌امان هق‌هق گریه سر داده‌اند. تماشای گریهٔ آنها من را نیز به گریه می‌اندازد و خودم هم از آن حیرت می‌کنم. من به‌خاطر مرگ عمو لُوی غمگینم، ولی به‌گمانم این اشک‌ها درواقع به‌خاطر دخترها جاری شده‌اند. دردی که بر چهره‌شان نشسته آن‌قدر آشکار است که غمشان به من نیز سرایت می‌کند و موجب می‌شود بدنم جوری واکنش نشان بدهد که حتی مغزم هم قادر نیست آن را درک کند.

وقتی به سرِ جایمان برمی‌گردیم، پل، همان‌طور که اشک‌هایش را از صورتش پاک می‌کند، دستش را پیش می‌آورد و دست مرا می‌گیرد. خوشحالم که دیگر با هم قهر نیستیم.

در تمام این سال‌ها، مرگ بابا را به میلیون‌ها شکل مختلف در ذهنم مجسم کرده‌ام. هربار عصبانی می‌شود، به من تندی می‌کند یا حتی فقط لحن صدایش را طوری تغییر می‌دهد که می‌فهمم به دردسر افتاده‌ام، زندگی بدون او را تجسم می‌کنم؛ گاهی با جزئیات دقیق و روش‌هایی ناخوشایند. اما حالا که صدای هق‌هق بی‌امان دخترها را می‌شنوم، جوری که انگار بدنشان آنها را وادار به نفس‌نفس‌زدن می‌کند، ولی خودشان نمی‌خواهند نفس بکشند، واقعیت را می‌فهمم. بکی و ویکی پدرشان را دوست دارند. او را باوجود همهٔ کبودی‌ها و دردهای مداوم تنشان دوست دارند و این گرچه منطقی نیست، ولی حقیقت دارد. این را می‌دانم؛ چون وضع خودم هم دقیقاً همین است.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۷۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

حجم

۳۷۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

قیمت:
۲۷۶,۰۰۰
تومان