کتاب اسب های لگام گسیخته
معرفی کتاب اسب های لگام گسیخته
کتاب اسب های لگام گسیخته نوشتهٔ یوکیو میشیما و ترجمهٔ فریبرز مجیدی است. نشر قطره این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب اسب های لگام گسیخته
کتاب اسب های لگام گسیخته رمانی از یوکیو میشیما، نویسندهٔ ژاپنی است. میشیما در خانوادهای سامورایی زاده شد و از آیینی الهام گرفت که نیروی مهار کامل بر ذهن و تن و نیز وفاداری به امپراتور را تا عالیترین حد مورد ستایش قرار میداد. این همان آیینی است که ریاضتکشی و فداکاری مربوط به آیین «ذن» را پدید آورده است. نویسنده در این رمان مانند بسیاری از آثار دیگر خود روحیات میهندوستانه را به تصویر کشیده و به یادآوری باورهای سنتی سامورایی در بستر جهان مدرن و صنعتی ژاپن پرداخته است. گفته شده است که این کتاب داستانی مستقل دارد، اما به نوعی در ادامهٔ کتاب «برف بهاری» نگاشته شده و پیشدرآمدی بر کتاب «زوال فرشته» است. داستان این رمان در سال ۱۹۳۲ میگذرد. زمانی که «شیگکونی هوندا» (Shigekuni Honda)، یکی از شخصیتهای داستان ۳۸ساله است و هنوز در دانشگاه امپراتوری توکیو دانشجوی حقوق است، امتحان خدمت قضایی مدنی را گذرانده و پس از فراغت از تحصیل بهطور آزمایشی شغل منشیگری در دادگاه بخش اوساکا (Osaka) به او واگذار شده بود.
خواندن کتاب اسب های لگام گسیخته را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی ژاپن و علاقهمندان به قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره یوکیو میشیما
یوکیو میشیما در ۱۴ ژانویهٔ ۱۹۲۵ به دنیا آمد و ۲۵ نوامبر ۱۹۷۰ درگذشت. او فقط ۴۵ سال زندگی کرد، اما او را یکی از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم ژاپن میدانند. میشیما در عمر کوتاهش بهعنوان شاعر، نویسنده، نمایشنامهنویس، بازیگر و کارگردان فعالیت کرد و در تمام این عرصهها درخشید. در عرصهٔ داستاننویسی، او را بابت تحلیلهای روانشناختی جذاب و خیرهکننده، با داستایوسکی و استاندال مقایسه میکنند. او سه بار نامزد دریافت جایزهٔ نوبل ادبیات شد. آثار او ترکیبی از زیباییشناسی مدرن و سنتی است که با شکستن مرزهای فرهنگی، بر جنسیت، مرگ و تغییرات سیاسی تأکید میکند؛ میشیما همچنین بهخاطر خودکشی به روش «هاراکیری» مشهور است. او در کنار نویسندگی و سرودن شعر، در چند فیلم سینمایی به ایفای نقش پرداخت. رمان «دریانوردی که از چشم دریا افتاد» و «پایان ضیافت» از آثار او است. یوکیو میشیما در سال ۱۹۶۷ وقتی ۴۲ سال داشت به نیروی زمینی ژاپن پیوست و سه سال بعد همراه با چهار نفر دیگر از اعضای گروهی که خودش راهاندازی کرده بود، اقدام به کودتا کرد. میشیما و یارانش به یک مرکز فرماندهی رفتند و فرمانده را به صندلی بستند. میشیما به بالکن رفت و برای سایر سربازان سخنرانی کرد، اما آنها او را هو کردند؛ او نیز به دفتر برگشت و هاراکیری کرد؛ سپس یکی از اعضای گروه بهرسم ژاپنیها سعی کرد سر او را از تنش جدا کند که پس از چند بار تلاش موفق نشد. نفر دیگری به نام «موریتا» سرش را جدا کرد و خودش نیز هاراکیری را انجام داد و نفر بعدی، سر او را از بدن جدا کرد.
بخشی از کتاب اسب های لگام گسیخته
«ماکیکو، که هرگز نه سؤال میکرد و نه به سؤالها پاسخ میداد، نه به اوضاع و احوال موجود اشاره میکرد و نه از آنها غفلت داشت، نه مطلبی را به اطلاع میرساند و نه از دادن اطلاعی دریغ میورزید، از این در و آن در، از چیزهای زیبا و سرگرمکننده، یا از چیزهایی کاملاً معصومانه مطلب مینوشت، و نوشتههایش با تغییر فصلها هماهنگ بود. مثلاً دربارهٔ این چیزها مینوشت: قرقاولی که از باغ گیاهشناسی پرواز کرده و در حیاط خانهٔ آنها نشسته است، مثل قرقاولی که در بهار سال قبل هم چنین کرده بود؛ از صفحههای گرامافون که بهتازگی خریده بود؛ از اینکه غالباً برای قدم زدن به پارک هاکوسان میرود و اندیشههایی از شب خاصی را در ذهن دارد؛ از اینکه در آنجا یک شب گلبرگهای ریخته و گلآلودهٔ شکوفههای باران خوردهٔ گیلاس را دیده بود که به پایین تاب کودکان چسبیده بود، و وقتی که تاب در زیر نور ضعیف تیر چراغبرق بهآرامی جلو و عقب میرفت چنان به نظر میرسید که گویی قبلاً یک مرد و یک زن روی آن نشسته بودهاند؛ از تاریکی غلیظ اطراف عمارت کلاهفرنگی شینتو، که یک بار دویدن گربهٔ سفیدی کمی آن را روشن کرد؛ از گل فریسیا۵۱؛ از اینکه در دیداری از معبد گوکوکو "Gokoku" به گلهای ستارهای برخورد کرده، و آنقدر از آنها چیده بود که آستینهایش از بارشان سنگین شده بود... و از آنجایی که شعرها با همهٔ اینها هماهنگی داشتند، ایسائو احساس میکرد که خودش در حال و هوای ماکیکو شرکت دارد.
ماکیکو از استعداد فراوانی برخوردار بود که مادر ایسائو فاقد آن بود، و به نظر میرسید که به سهولت سبک نوشتنی را آموخته است که وی را قادر میساخت از مراقبت سختگیرانهٔ سانسورچی بگریزد. ای کاش میشد ماکیکویی که در این نامهها جلوهگری میکرد شباهت بسیار کمی با ایکیکو آبه "Ikiko Abe" داشته باشد که، همراه با مادر شوهرش ـ وقتی که آتش قیام را که در دوردست زبانه میکشید، کار شوهرش و یاران او را در مجمع باد ایزدی میدید ـ از شادی جستوخیز میکرد. ایسائو نامههای او را بارها و بارها میخواند. ماکیکو هرگز به امور سیاست نمیپرداخت. بنابراین، ایسائو، هنگامی که مشتاقانه میکوشید تا رمز برخی از عبارتهایی را که به نظرش میرسید معنایی دوگانه دارند یا به شور و هیجانی اشاره میکنند کشف کند، ناگهان احساس میکرد که در برابر جاذبهای نفسانی که این نامهها در او برمیانگیختند به مقاومت نیاز دارد. او در پی آن بود که در آن نامهها چیزی غیر از احترام محبتآمیز و حسننیت بیابد. اما ماکیکو چه طور میتوانست با خصومت برای او نامه بنویسد؟ حتی اگر در آنها چیزی از این قبیل نهفته بود، ایسائو اطمینان داشت که این امر عمدی نبوده»
حجم
۵۰۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۸۴ صفحه
حجم
۵۰۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۸۴ صفحه