کتاب سیاه و سفید
معرفی کتاب سیاه و سفید
کتاب الکترونیکی «سیاه و سفید» با گردآوری آتوسا حصارکی در نشر مهر و دل چاپ شده است.
درباره کتاب سیاه و سفید
این کتاب مجموعهای از چند داستان کوتاه به قلم نویسندگان مختلف به شرح زیر است:
بیل / محمد اسعدی
چاقوی زنجانی / هایده هاشمیفر
تیز / آرش خوشصفا
ِ قاب عکس / میخوش ولیزاده
چون تو دختری / پرشاد دولتشاهی
ماهی رودخانهی خشک شهر / محمدرضا زروندی
قوچ / معصومه قریشی
خاطرات یک زنگ زنگزده / مریم صفدری
ّ شهروند دنیای خیالی / محمدجلیل مظفری
از امشب، تا آن شب / فرزین اسدی
تسخیر / حمیدرضا فیضاللهی
بیبیگل / الهام آبادهای
اینجا، جایی برای تو نیست / سحر مروج
اتاق قرمز / آذین عشقی
باتوم / الهه عضدینیا
منشآت شیخ / مهدی شاطر
سنجاقک / بیتا رجایی
سیاه و سفید / علیرضا یونسی
یک روز با من / مینا راثی مسعودی
دستاویز / افروز جهاندیده
پرندهی زرد / سهیلا فرزاد
ترنج / پگاه شنبهزاده
کتاب سیاه و سفید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به داستان کوتاه ایرانی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب سیاه و سفید
حديــث يه روز و دو روز نيس منصوره خانم. يه عمر با هم بوديم. پابهپای هم کار کرديم. جون کنديم. حالام خداروشکر پیش همدیگهای ّ م. اقلکم تنها نیستم و می ِ تونم با شما درد دل کنم. به شما نگم به کی بگم؟ از مردمجماعت خیری ندیــدم. باز خدا خی ِ رش بده رمضون قبرکن. یه قبر جا پهلوی شما برام کند. وقتی خواست سنگ لحد رو بذاره غالمرضا بهش گفت: «خدابیامرز جونش بود و بیلش. اینم باهاش خاک کنین. بیل من هست.»
با طعنه گفت از لحنش معلوم بود. غرض که رمضون هم بیل رو انداخت تو قبر کنار من و لحدم روش. بعد هم ی ِ ه خروار گل و خاک. شما رو نمیدونم ولی من خوشحال شدم. غريبي نکنین منصوره ِ خانم. قسمت ما هم اين بود. اتفاقی شد. صبح درخشنده با شوهرش اومدن بهم سر بزنن. ديدن غزل خدافظي رو خوندم. خونه رو گذاشتن رو سرشون. جيغ و داد و گريه زاری. آروم که شدن، کلبعلی و حاج مصطفی رو خبر کردن. اومدن تو حياط شستن و کفنم کردن. بعدشم آوردنم قبرستون. رمضون رفته بود پی بيل و کلنگش که بياد قبر بکنه.
حجم
۷۳۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۸۷ صفحه
حجم
۷۳۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۸۷ صفحه
نظرات کاربران
بالاخره موجود شد 😍