کتاب پاریس شبیه پسیان نیست نونا شهریاری + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب پاریس شبیه پسیان نیست

کتاب پاریس شبیه پسیان نیست

انتشارات:انتشارات لف
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب پاریس شبیه پسیان نیست

کتاب پاریس شبیه پسیان نیست نوشته نونا شهریاری توسط نشر لف منتشر شده است. این رمان معاصر فارسی روایتی از زندگی، سوگواری، روابط خانوادگی و تجربه‌های عاطفی نسل جوان را در بستر شهری تهران و خاطره‌ی پاریس روایت می‌کند. داستان با نگاهی به فقدان، دلتنگی و جست‌وجوی هویت فردی و جمعی پیش می‌رود. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب پاریس شبیه پسیان نیست

کتاب پاریس شبیه پسیان نیست در دسته‌ی رمان‌های معاصر فارسی قرار می‌گیرد و فضای آن در تهران و پاریس می‌گذرد. کتاب در سال ۱۴۰۳ منتشر شده است و به زندگی دختری جوان می‌پردازد که پس از مرگ مادرش با موجی از خاطرات، دلتنگی‌ها و روابط پیچیده‌ی خانوادگی و عاطفی روبه‌رو می‌شود. روایت کتاب از زاویه‌ی دید اول‌شخص است و زبان آن به‌شدت به ذهنیات و احساسات شخصیت اصلی نزدیک است. 

نونا شهریاری، نویسنده‌ی کتاب، با تمرکز بر جزئیات روزمره، سوگواری و روابط میان اعضای خانواده تصویری از بحران هویت، گذر از فقدان و تلاش برای بازسازی زندگی پس از یک اتفاق بزرگ را ارائه می‌دهد. در این میان موسیقی، پیانو و خاطرات گذشته نقش مهمی در روایت دارند و شخصیت‌ها درگیر انتخاب‌هایی می‌شوند که آینده‌شان را شکل می‌دهد. فضای داستان هم‌زمان که به تهران و محله‌ی پسیان وفادار است با اشاره به پاریس و رؤیای مهاجرت تضاد میان ماندن و رفتن را به تصویر می‌کشد. کتاب با نگاهی به روابط میان‌نسلی، نقش والدین و تأثیر خاطرات بر تصمیم‌های امروز تصویری از زندگی نسل جوان در ایران ارائه می‌دهد.

خلاصه داستان پاریس شبیه پسیان نیست

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

داستان با نامه‌ای آغاز می‌شود که راوی برای برادرش سینا می‌نویسد و خبر مرگ مادر را به او می‌دهد. راوی که با شوک و ناباوری از دست دادن مادرش روبه‌رو شده است روزهای سوگواری را در خانه‌ی خانوادگی سپری می‌کند. او با حسام، یکی از نزدیکان خانواده، ارتباطی حمایتی و عاطفی دارد و در کنار او تلاش می‌کند با غم و خلأ مادر کنار بیاید. خاطرات گذشته به‌ویژه خاطرات مربوط به موسیقی و پیانو پیوندی عمیق با شخصیت راوی دارند و حضور سامان، استاد پیانو، و ماهرخ، همسر سابق او، در زندگی راوی لایه‌های تازه‌ای از روابط عاطفی و خانوادگی را آشکار می‌کند. در طول داستان راوی با پدرش بابک اختلافات و سوءتفاهم‌هایی دارد که ریشه در گذشته و روابط پیچیده‌ی خانوادگی دارد. مهاجرت، رؤیای رفتن به پاریس و آزمون‌های زندگی همگی در ذهن راوی در هم می‌آمیزند و او را میان انتخاب ماندن یا رفتن، بخشیدن یا رهاکردن معلق نگه می‌دارند. روایت با تکرار خاطرات، جزئیات روزمره و تلاش برای بازسازی هویت فردی تصویری از سوگواری، دلتنگی و جست‌وجوی معنا در زندگی پس از فقدان را ارائه می‌دهد. پایان داستان باز است و تصمیم نهایی شخصیت اصلی درباره‌ی ماندن یا رفتن به‌طور قطعی بیان نمی‌شود.

چرا باید کتاب پاریس شبیه پسیان نیست را خواند؟

این رمان با پرداختن به سوگواری، روابط خانوادگی و تجربه‌های عاطفی نسل جوان تصویری ملموس از زندگی شهری و دغدغه‌های جوانان ارائه می‌دهد. روایت اول‌شخص و تمرکز بر جزئیات احساسی خواننده را به دنیای درونی شخصیت‌ها نزدیک می‌کند و امکان هم‌ذات‌پنداری با تجربه‌های فقدان، دلتنگی و انتخاب‌های دشوار را فراهم می‌سازد. حضور موسیقی و خاطرات در بستر داستان نیز لایه‌های تازه‌ای به روایت می‌بخشد.

خواندن کتاب پاریس شبیه پسیان نیست را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های معاصر فارسی، کسانی که با موضوعاتی مانند سوگواری، بحران هویت، روابط خانوادگی و تجربه‌ی مهاجرت درگیر هستند، مناسب است. این کتاب برای مخاطبانی که به روایت‌های احساسی و شخصیت‌محور علاقه دارند نیز گزینه‌ی مناسبی است.

بخشی از کتاب پاریس شبیه پسیان نیست

«سیناجان، ده روز پیش مامان مُرد. از سکتهٔ قلبی. البته من هنوز باور نکرده‌ام. همه‌اش فکر می‌کنم رفته بیرون، یکی‌دو ساعت دیگر برمی‌گردد. هرچه فکر می‌کنم روز قبل از خاکسپاری‌اش را یادم نیست که برایت تعریف کنم. حالا آمدی همه‌اش را با جزئیات می‌شنوی. اما محض آرامش خاطرت می‌گویم، مامان را اگر از همان روز مردنش به بعد بشناسی، فکر می‌کنی خوشبخت بود. دوست داشته شد زیاد. چون رفتار مامان بعد از خاکسپاری عوض شد. عزیزتر کرد خودش را. صداش به گوش همه رسید. تنها نبود مثل آن‌روزها که می‌دیدی‌اش. همچین بفهمی‌نفهمی دلم خوش شد به آدم‌های دور و برش. خودم را با خیال راحت حبس خانگی کردم. نخواستم امپراتوری سوختهٔ مامان به همین زودی بشود مکان، بشود خانه خالی. راستش کسی هم کار به دیوانه‌بازی‌هام ندارد. دکترها گفتند ایام سوگواری‌ام است. رهایم کنند به حال خودم. من رهاشده با حال خودم ظرف‌ها را شکستم. ملحفه‌ها را توی شومینه سوزاندم و روی تمام دیوارهای خانه نوشتم «لعیا مرده». مختصر و مفید. یک کلام ختم کلام. خیال کردم اگر یکی از این شب‌ها بابک هوس کرد دست معشوقهٔ موخرمایی‌اش را بگیرد بیاورد خانه، سیاهی دیوار عیش‌شان را کور کند. یادشان بیندازد که سرپا کردن این امپراتوری سوخته جان ملکهٔ زیبای تنهایش را گرفته. خیال باطل بود ولی؛ این چند روزه که مامان با ترفند خودش عزیز شده. بابک هم خیلی کار به کارش ندارد. سوهان روح نمی‌شود. گفتم که خیالت راحت.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان