دانلود و خرید کتاب شب به خیر غریبه مکایا بی گالت ترجمه آرش افراسیابی
تصویر جلد کتاب شب به خیر غریبه

کتاب شب به خیر غریبه

انتشارات:نشر بیدگل
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب شب به خیر غریبه

کتاب شب به خیر غریبه نوشتهٔ مکایا بی گالت و ترجمهٔ آرش افراسیابی است. نشر بیدگل این رمان خارجی ترسناک را منتشر کرده است.

درباره کتاب شب به خیر غریبه

کتاب شب به خیر غریبه (Goodnight Stranger) رمانی نوشته‌ٔ مکایا بی گالت، نویسنده‌ٔ آمریکایی است. این رمان که در دستهٔ آثار ترسناک قرار می‌گیرد، در سال ۲۰۱۹ نامزد دریافت جایزه‌ٔ «شرلی جکسون» شده است. مکایا بی گالت در رمان «شب به‌خیر غریبه» داستان زندگی خواهر و برادری را روایت کرده است که با ورود غریبه‌ای از جریان معمول زندگی خود خارج می شوند و هیچ چیز دیگر به حالت سابق خود باز نمی‌گردد. «لیدیا مور»، مسئولیت نگهداری از «لوکاس» را برعهده دارد. لوکاس جوانی خجالتی و غیراجتماعی است که در برقراری ارتباط با دیگران مشکل دارد. لیدیا پس از مرگ مادر که ده سال پیش رخ داده، زندگی خود را وقف نگهداری از لوکاس کرده است. آن‌ها خانه‌ای کنار دریا دارند، ارتباطی با جامعه‌ی اطراف خود ندارند و بخش زیادی از زمان خود را در خانه‌ای که برای آن‌ها به ارث رسیده، می‌گذرانند. آن‌ها در بسیاری از اوقات مشغول به یادآوری خاطرات دوران کودکی خود هستند. آن‌ها در دوران کودکی برادری به نام «کول» داشته‌اند که در نوزادی مرده است و بخشی از یادآوری خاطرات به کول مربوط می‌شود، اما اوضاع به همین آرامی نمی‌گذرد و با ورود غریبه‌ای به زندگی آن‌ها همه چیز تغییر می‌کند. چه تغیراتی؟ بخوانید تا بدانید. مکایا بی گالت این رمان در ژانر وحشت را در ۳۶ فصل نگاشته است.

خواندن کتاب شب به خیر غریبه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات معاصر آمریکا و علاقه‌مندان به رمان‌های رازآلود و ترسناک پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب شب به خیر غریبه

«این حقایق که به جانم نشست موجی از احساسات مختلف به سراغم آمد. اینکه توانسته بودم بعد از ماه‌ها حدس و گمان حقایقی را درمورد کول کشف کنم وجودم را سرشار از شور و شعف کرده بود. ولی هم‌زمان، بی‌آنکه دلیلش را بدانم، غمگین هم بودم. انگار چیزهایی را از دست داده بودم. مثلاݧݧݩً، حالا دیگر می‌دانستم که وقتی کول گفته بود که ما توی کالج در کلاس تاریخ با هم بودیم، منظورش کلاس تاریخی بوده که با امیلی در آن حاضر می‌شده و صدای قطار صدایی بوده که با او می‌شنیده و کلاغ‌ها هم همان کلاغ‌های روی درختِ پشت پنجره بودند، وقتی که داشته عاشق امیلی می‌شده. همیشه از آن خاطرات دروغ بدم می‌آمد، ولی حالا آن خاطرات چیزی بدتر از دروغ بودند، خاطرات ربوده‌شده. قضیه این نبود که آن خاطرات متعلق به من نبودند، مسئله این بود که تمامشان متعلق به زن دیگری بودند و من هیچ حقی نداشتم.

موجی از خشم وجودم را فراگرفت. کول خودش را به آب‌وآتش می‌زد تا دقیقاً همان چیزی را به دست بیاورد که زمانی داشته و رهایش کرده. خانواده. تمام برنامه‌ریزی‌هایش برای آنکه آرام‌آرام برادرم را از من دور کند در شرایطی رخ می‌داد که خودش خانه و زندگی داشته. زن داشته! و مادر. آن‌هم در شرایطی که مادر من رفته بود و بازگشتی هم در کار نبود. همه‌چیز داشت، ولی باز هم چیزهای بیشتری می‌خواست. از فرط آشفتگی و فشار عصبی به مرز انفجار رسیده بودم، این بود که با خودم گفتم بهتر است از جا بلند بشوم و در راهرو قدمی بزنم.

تاک گفت: «وایسین ببینم. چرا گفتین اگه به هوش بیاد؟»

زن گفت: «هیچی به شما نگفته؟»

ناگهان همه‌چیز برایم روشن شد. گفتم: «اون توی کماست؟ کول باعث شده بره توی کما؟» از جا بلند شدم. پایه‌های صندلی تاشو جمع و پرت شد کف راهروی بیمارستان.

مادر کول گفت: «اون باعث بیهوشی این دختر نشده. اما اینجا نموند که از دختره مراقبت کنه.»

گفتم: «چه اتفاقی برای این دختر افتاده؟»

«فقط خودش می‌دونه. یه روز آنتونی رفته خونه و اون رو همین‌طوری پیدا کرده. توی گزارش پلیس این‌جوری اومده. من هم از همین گزارش فهمیدم که چه بلایی سرش اومده. دختره رو آورده بیمارستان، ولی وقتی من رسیدم رفته بود. ناپدید شده بود. این دختر رو با این وضعیت اینجا ول کرد. دکترها می‌گن از پله‌ها افتاده.»

من و تاک نگاهی به هم انداختیم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۲۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۴۴۰ صفحه

حجم

۴۲۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۴۴۰ صفحه

قیمت:
۲۱۰,۰۰۰
۱۴۷,۰۰۰
۳۰%
تومان