دانلود و خرید کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ ژیل دولوز دانیل اسمیت ترجمه سیدمحمدجواد سیدی
تصویر جلد کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ ژیل دولوز

کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ ژیل دولوز

معرفی کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ ژیل دولوز

کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ ژیل دولوز نوشتهٔ دانیل اسمیت و جان پروتوی و ترجمهٔ سیدمحمدجواد سیدی است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی شرحی بر آرای فلسفی «ژیل دولوز». این اثر جلد سی‌ویکم از مجموعهٔ «دانشنامهٔ فلسفهٔ استنفورد» است.

دانشنامهٔ فلسفهٔ استنفورد مجموعه‌ای کاربردی و راهی دقیق است برای ورود به مباحث مختلف فلسفه. دانشنامه فلسفه استنفورد در چندین جلد با موضوعات مختلف منتشر شده است. دانشنامه استنفورد، اثری کاربردی است برای کسانی که می‌خواهند برای اولین‌بار با فلسفه روبه‌رو شوند. این دانشنامه موضوعات متنوع را در چندین، از زبان نویسندگان مختلف با دیدی فلسفی بررسی کرده است؛ موضوعاتی مانند پدیدار شناسی، روشنگری، تاریخ هستی، بدن‌آگاهی، احترام و...

درباره کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ ژیل دولوز

دانیل اسمیت و جان پروتوی کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ ژیل دولوز شرحی از آرای فلسفی «ژیل دولوز» ارائه کرده‌اند. ژیل دولوز، زادهٔ ۱۸ ژانویهٔ ۱۹۲۵، درگذشتهٔ چهارم نوامبر ۱۹۹۵ و فیلسوفی فرانسوی بود. دولوز در پاریس به دنیا آمد. او پیش از آغاز جنگ جهانی دوم وارد مدرسهٔ دولتی شد و قبل‌از تجاوز آلمانی‌ها به کشورش، برای تعطیلات به نورماندی رفته بود. دلوز از سال ۱۹۴۴ تا ‍۱۹۴۸ در دانشگاه سوربن به تحصیل فلسفه پرداخت و در سال ۱۹۵۶ با «دنیز پل گرانژوان» ازدواج کرد. او در سال ۱۹۵۷ به تدریس تاریخ فلسفه در سوربن روی آورد و از ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۴ با مرکز ملی پژوهش اجتماعی همکاری داشت. او تا سال ۱۹۸۷ نشست‌های بسیاری را در رابطهٔ با فیلسوفانی همچون کانت، لایبنیتس، اسپینوزا، برگسون و موضوعاتی همچون سینما و موسیقی برگزار کرد. دلوز به مدت ۱۰ سال به عنوان استادیار در دانشگاه تدریس می کرد و در همین دوره بود که دوستی پایداری میان او و «میشل فوکو» شکل گرفت.

خواندن کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ ژیل دولوز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران فلسفهٔ معاصر پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ ژیل دولوز

«کانت استتیک را به دو نیمه تقسیم کرد: نظریه حساسیت به مثابه صورت تجربه ممکن («استتیک[یا حسیات]استعلایی» در نقد عقل محض) و نظریه هنر به مثابه تأملی در باب تجربه واقعی («نقد استتیکی/ زیبایی‌شناختی» در نقد قوه حکم). نزد دولوز، این دو نیمه استتیک دوباره وحدت می‌یابند: اگر عام‌ترین غایت هنر «تولید احساس» باشد، آن‌گاه اصول تکوینی احساس در عین حال اصول ساختن هستند برای آثار هنری؛ بالعکس، آثار هنری هستند که می‌توانند به بهترین نحو این شرایط حساسیت را آشکار سازند. بنابراین، دولوز نه در مقام منتقد، بلکه به مثابه فیلسوف در باب هنرها می‌نویسد، و کتاب‌ها و مقالات او در باب هنرهای مختلف ــ از جمله سینما (سینما ۱ و ۲)، ادبیات (مقالات انتقادی و بالینی)، و نقاشی (فرانسیس بیکن: منطق احساس) ــ را باید همچون کاوش‌هایی فلسفی در قلمرو استعلایی حساسیت قرائت کرد. مثلا، سینما تصاویری تولید می‌کند که حرکت می‌کنند، و در زمان حرکت می‌کنند، و همین دو جنبه فیلم است که دولوز در دو کتاب حرکت‌تصویر و زمان‌تصویر تحلیل می‌کند: «سینما دقیقاً چه چیزی در مورد مکان و زمان به ما نشان می‌دهد که دیگر هنرها نشان نمی‌دهند؟» بنابراین، دولوز کتاب دوجلدی سینما را همچون «کتابی در منطق، منطق سینما» توصیف می‌کند که کارش «مشخص کردن برخی مفاهیم سینماتوگرافیک» است، مفاهیمی که خاص سینما هستند، اما تنها به صورتی فلسفی می‌توانند شکل بگیرند. کتاب فرانسیس بیکن: منطق احساس نیز به همین شکل رشته‌ای از مفاهیم فلسفی ابداع می‌کند، که هرکدام به جنبه خاصی از نقاشی‌های بیکن مرتبط می‌شوند، اما جایگاهی در «منطق عمومی احساس» نیز می‌یابند. در کل، دولوز شرایط حساسیت را در تصوری اشتدادی از مکان و تصوری ناظر به نهفتگی از زمان جای می‌دهد، که ضرورتاً در کثرتی از مکان‌ها و ضرباهنگی پیچیده از زمان‌ها فعلیت می‌یابند (مثلا، در مکان‌های غیرامتدادی و زمان‌های غیرخطی ریاضیات و فیزیک جدید).

از نظر دولوز، وظیفه هنر آن است که «نشانه‌ها» یی تولید کند که ما را از عادات ادراک بیرون می‌رانند و به جانب شرایط آفرینش سوق می‌دهند. وقتی از طریق بازشناسی ویژگی‌های جوهرها ادراک می‌کنیم، با نگاهی عاری از طراوت و تازگی و پیشاپیش گرانبار از کلیشه‌ها می‌نگریم؛ ما جهان را در قالب چیزی نظم می‌بخشیم که دولوز «بازنمایی» می‌خواند. در این زمینه، دولوز از فرانسیس بیکن نقل می‌کند که ما در پی اثر هنری‌ای هستیم که تأثیری بر دستگاه عصبی بگذارد، نه بر مغز. مقصود او از این تعبیر آن است که در مواجهه با هنر مجبور می‌شویم «هستی امر محسوس» را تجربه کنیم. چیزی را دریافت می‌کنیم که نمی‌توانیم آن را بازشناسیم، چیزی که «ادراک‌ناشدنی» است ــ این چیز درون الگوی تولیدی صوری‌مادی ادراک جای نمی‌گیرد که طبق آن داده‌های حسی، «ماده» یا هیولای احساس، از طریق تسلیم شدن به صورت مفهومی نظم می‌پذیرد. اما هنر را نمی‌توان بازشناخت، بلکه تنها می‌توان حس کرد؛ به عبارت دیگر، هنر روند پردازش ادراکی را مختل می‌کند، و مانع از آن می‌شود که حرکتی به جانب نظم‌دهی مفهومی صورت گیرد. این درست همان چیزی است که کانت در نقد سوم حکم تأملی خواند:

آن‌جا که مفهوم به صورت بلاواسطه در بازنمایی هنر داده نمی‌شود. با هنر به «احساس»، یا «هستی امر محسوس»، sentiendum، می‌رسیم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۳۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۱۹ صفحه

حجم

۱۳۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۱۹ صفحه

قیمت:
۳۹,۰۰۰
تومان