دانلود و خرید کتاب هیچ یک حقیقت ندارد لیزا جوئل ترجمه لیلا نظری
تصویر جلد کتاب هیچ یک حقیقت ندارد

کتاب هیچ یک حقیقت ندارد

نویسنده:لیزا جوئل
انتشارات:نشر گویا
امتیاز:
۴.۵از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب هیچ یک حقیقت ندارد

کتاب الکترونیکی هیچ یک حقیقت ندارد نوشتۀ لیزا جوئل با ترجمۀ لیلا نظری در نشر گویا چاپ شده است. این کتاب یک رمان معمایی و روان‌شناختی است که در قالب داستانی جذاب و پر از تعلیق، به موضوعات رازها، دروغ‌ها، و پیچیدگی‌های روابط انسانی می‌پردازد.

درباره کتاب هیچ یک حقیقت ندارد

داستان کتاب هیچ یک حقیقت ندارد پیرامون دو زن به نام‌های الکسیس و جوزی شکل می‌گیرد که در یک کافه به صورت تصادفی یکدیگر را ملاقات می‌کنند. جوزی که علاقه‌مند به پادکست‌های جنایی است، به الکسیس، که پادکستر موفقی در این حوزه است، پیشنهاد می‌دهد داستان زندگی عجیب خود را روایت کند. اما آنچه به نظر یک داستان ساده و بی‌ضرر می‌آید، به زودی تبدیل به مجموعه‌ای از افشاگری‌ها، پیچش‌ها، و خطراتی می‌شود که زندگی هر دو زن را تغییر می‌دهد.

این رمان با طرح داستانی غیرقابل پیش‌بینی و شخصیت‌هایی پیچیده، به بررسی موضوعات هویت، حقیقت، و تأثیر داستان‌های ساخته‌شده در ذهن افراد بر دیگران می‌پردازد. ترکیب تعلیق روان‌شناختی با روایت‌هایی که به تدریج فاش می‌شوند، از این کتاب اثری پرهیجان ساخته است.کتاب در سطح بین‌المللی بازخوردهای مثبتی دریافت کرده و از آثار موفق لیزا جوئل به شمار می‌آید. سبک نویسنده، که همواره توانسته پیچیدگی‌های روان‌شناختی را با داستان‌های پرکشش ترکیب کند، در این اثر نیز مورد توجه قرار گرفته است.

لیزا جوئل یکی از نویسندگان برجسته انگلیسی است که آثار متعددی در ژانرهای معمایی و روان‌شناختی نوشته است. او با کتاب‌هایی نظیر Then She Was Gone و The Family Upstairs شهرت جهانی یافت و تاکنون آثارش در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های بین‌المللی قرار گرفته است.

کتاب هیچ یک حقیقت ندارد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان رمان‌های معمایی و روان‌شناختی، مخاطبان پادکست‌های جنایی، و افرادی که از روایت‌های پر از تعلیق و پیچش‌های غیرمنتظره لذت می‌برند، پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب هیچ یک حقیقت ندارد

«جوسی به‌نشانهٔ تأیید سر تکان می‌دهد. امروز تولد چهل‌وپنج سالگی خودش است. باورکردنی نیست. جوان‌تر که بود فکر می‌کرد چهل‌وپنج سالگی هرگز فرا نمی‌رسد. فکر می‌کرد چهل‌وپنج سالگی یک دنیای دیگر خواهد بود. اما آن هم به‌سرعت از راه رسید و اصلاً هم آن چیزی نبود که فکر می‌کرد. نگاهی به والتر می‌اندازد، به شکوه چهره‌اش که به‌تدریج کمتر شده بود، و با خود می‌اندیشد اوضاع چگونه می بود اگر هیچوقت او را ندیده بود.

سیزده ساله بود که با هم آشنا شدند. والتر کمی از او بزرگ‌تر بود؛ خب درواقع خیلی بزرگ‌تر بود. درآن‌زمان همه از رابطه‌شان شوکه شدند بجز خودش. در نوزده سالگی ازدواج کردند و در بیست‌ودو سالگی یک بچه داشتند. یک بچهٔ دیگر هم در بیست‌وچهار سالگی آمد. زندگی‌ای که روی دور تند زیسته شده بود و حالا، ظاهراً جوسی می‌باید به اوج قله رسیده باشد و آهسته و خرسند از طرف دیگر پایین بیاید، اما خودش حس می‌کرد زندگی‌اش هرگز نقطهٔ اوجی نداشته و بیشتر شبیه مغاکی از آسیب‌های روحی بوده. گودالی که او با هراسی که درونش را به هم می‌پیچید، دائماً آن را دور باطل می‌زد.

والتر اکنون بازنشسته شده است. موها و درصد قابل‌توجهی از شنوایی خود را از دست داده و اوج میانسالی را جایی در سالیان دور و میان منجلاب سفید و داغ پرورش بچه‌ها پشت سر گذاشته است. جایی آن‌قدر دور که حتی نمی‌شد بخاطر آورد در چهل‌وپنج سالگی چه شکلی بوده.»

دختر خوانده پروفسور اسنیپ فقید 🐍💚
۱۴۰۳/۰۶/۰۳

داستان جذاب و با کششی بود. از تاثیر کودکی بر روان ادم ها هم نباید چشم پوشی کرد. اینکه رفتار والدین با بچه ها چه حسی در لحظه بهشون میده و تا ابد یادشون میمونه. اینکه مدام بهشون بگن ناخواسته

- بیشتر
روشنک
۱۴۰۳/۰۶/۲۱

در یک کلام عالی در آخر چه کسی حقیقت را گفت

کاربر ۳۵۶۶۰۹۳
۱۴۰۳/۰۶/۰۸

داستان پردازی و نحوه روایت بسیار عالی است

آزاده
۱۴۰۳/۰۹/۰۹

داستانی جنایی معمایی و روان شناختی جوسی فرزند ناخواسته ای با مشکلات روحی در روز تولد ۴۵ سالگیش با زنی که دقیقا در همان روز تولدش و در همان بیمارستانی که خودش متولد شده آشنا میشه و دلبستگی خاصی بهش پیدا

- بیشتر
«نوع متفاوتی از عشق است، اما بله، همان‌قدرعاشقشم.» «هیچ‌وقت فکر نمی‌کنی اگر نیتن نبود زندگی بهتری داشتی؟» «نه. نه، چنین فکری نمی‌کنم.» «و بااین‌حال اسم خودت را فمینیست می‌گذاری؟» «بله می‌گذارم. و فمینیست هستم. تو می‌توانی متأهل و خوشبخت و فمینیست باشی.» «من فکر نمی‌کنم. من فکر می‌کنم فقط وقتی مجردی می‌توانی فمینیست باشی.»
کاربر ۳۵۱۵۹۸۰
الیکس که بود؟ چرا بود؟ چه‌کار کرده بود؟ چه‌کار باید می‌کرد؟ آیا مادر خوبی بود؟ زن خوبی بود؟ آیا شایستگی چیزهایی را که صاحبش بود داشت؟ آیا سطحی بود؟ وجودش بی‌اهمیت بود؟ آیا می‌خواست با اهمیت باشد؟ فمینیست بود؟ یا فقط یک زن بود؟ چه کار بیشتری می‌توانست برای جوسی انجام دهد؟ و برای زنان مانند او؟ برای ازدواج خودش چه کاری می‌توانست انجام دهد؟
کاربر ۳۵۱۵۹۸۰

حجم

۲۹۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۹۰ صفحه

حجم

۲۹۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۹۰ صفحه

قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰
۷۰%
تومان