کتاب رامش
معرفی کتاب رامش
کتاب رامش نوشتهٔ زهرا قاسم زاده (گیسو) است. انتشارات شقایق این رمان معاصر ایرانی را منتشر کرده است.
درباره کتاب رامش
کتاب رامش حاوی یک رمان معاصر و ایرانی است که در آن با زنی آشنا میشوید که شب عروسی، با مرد دیگری فرار میکند. از این اتفاق، تنها «مهگل» خبردار میشود؛ زنی که خودش زخم خورده و شکسته است. او باید چه کند؟ این رمان درمورد زندگی دختر و پسری است که خیلی با هم رفیق و همراهند، اما بنا بهدلایلی دختر در شب عروسیشان با یکی از نزدیکان پسر فرار میکند. پس از مدتی دختر به ترکیه میرود؛ برای کارِ طراحی لباس و پیشرفت در صنعت مد. او آنجا نامزد سابقش را میبیند. چه رخ خواهد داد؟ بخوانید تا بدانید. این رمان ۲۷ فصل دارد.
خواندن کتاب رامش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب رامش
«یا برگرد... یا آن دل را برگردان
یا بنشین... یا این آتش را بنشان!
آه ای جان
آخر تا کی سرگردان؟
صدای خندهاش بیاختیار بالا رفت.
ـ نه دیگه تا این حد! اتفاقا به نظر من علیآقا خیلیام مهربونه! فقط باید راه بده؛ منتها به همه راه نمیده!
کامیار ابرویی بالا انداخت و سوتی زد و گفت:
ـ باریکلا... باریکلا حرفای جدید میشنوم! رو شمام اثر گذاشته انگار!
پری شانه بالا انداخت.
ـ شاید! من فکر میکنم خواهناخواه روی همه تاثیر داره. یعنی نوع شخصیتش اینو ایجاب میکنه. شاید بهخاطر همون راه ندادنشه!
کامیار سری تکان داد و لبخندزنان دست در جیب شلوارش کرد.
ـ خوشحالم شمارو نگه داشتیم مدل خودمون بمونین!
ـ مهگلو که پر دادین رفت!
کامیار چشمک زد.
ـ اونجاش درسته. بدون خواست علی، من کاری نمیکنم. وقتیام خودش بخواد حتما یه دلیلی داره!
پری لبخند تلخی زد و گفت:
ـ میدونم! اما نمیفهمم حضور مهگل تو شرکت شاهین چه دلیل منطقیای میتونه داشته باشه؟ انقدر که مهگل شب تا صبح تا دم مرگ زجر بکشه از کابوسش! یکی از بدترین آدمای زندگی مهگل شاهینه و علیآقا دقیقا مهگلو گذاشت جایی که نباید...
همانوقت کامیار از پشت سر پری نگاه کسی را تیز و برنده حس کرد. در حال جواب دادن به پری نامحسوس حضور کیا را حس کرد و گفت:
ـ هیچکس مثل علی مراقب مهگل نیست. نگران اون نباشین. مهگل بالاخره با دیدن شاهین این حال رو پیدا میکرد. چون کلا با شاهین مشکل داشته. اما حضورش تو شرکت شاهین لازم بود! شاهین باید یهجوری گیر بیفته، هیچکس بهتر از مهگل نمیتونه این کمکو به علی بکنه!
ـ شاهین چیکار کرده مگه؟
ـ هرکاری بگی! هر چی به ذهنت بیاد که کثیف باشه. یکیش روندن زن و زندگی علیو به گند کشیدن به شب عروسیش! مهگلو هم که شما شاهد بودین!»
حجم
۸۹۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۳۲ صفحه
حجم
۸۹۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۳۲ صفحه
نظرات کاربران
قشنگ بود به نظرم
خیلی ضعیف و کشدار و آبکی بود. کل کتاب از ۳ جمله تشکیل شده بود:بوی عطر مردانه اش-چشمهای عسلی-اخم جذاب صورتش خسته کننده بود