دانلود و خرید کتاب ارثیه ابدی (جلد دوم) سروناز روحی
تصویر جلد کتاب ارثیه ابدی (جلد دوم)

کتاب ارثیه ابدی (جلد دوم)

نویسنده:سروناز روحی
انتشارات:انتشارات سخن
امتیاز:
۳.۱از ۳۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ارثیه ابدی (جلد دوم)

کتاب الکترونیکی «ارثیه ابدی (جلد دوم)» نوشتهٔ سروناز روحی در انتشارات سخن به چاپ رسیده است. این کتاب را می‌توانید از طاقچه دریافت کنید. ارثیه ابدی روایت خانوادهٔ پاکزاد است که با وعده‌ای توخالی، نوه‌ٔ خانواده را سردرگم کرده‌اند؛ اما با بازگشت یکی از فرزندان، اتفاقات به شکل دیگری رقم می خورد و عشقی پدیدار می‌شود که کل خاندان را به چالش می‌کشد. در این رمان سوژه‌ای قدیمی را می‌بینیم که به شکلی جدید روایت می‌شود.

درباره کتاب ارثیه ابدی

در پشت جلد کتاب و در شرح این داستان می‌بینیم:

«می‌بینیم بعضی وقت ها آدم فراموش می کند که با چشم ها باید دید و با گوش ها باید شنید، زبان برای حرف زدن است نه بیرون کردن تکه غذای جا مانده لای دندان ها... زبان برای حرف زدن است، نه سوزاندن... زبان برای دلداری است نه درد دادن... زبان برای نجواها و زمزمه های عاشقانه است نه تکه گوشتی اضافه توی دهان که هر از چندگاهی آدم دلش بخواهد زبانش را ببرد تا حرفی را به گوش کسی نرساند. بعضی وقت ها آدم فراموش می کند، شاید هم جای همه چیز عوض شده بود. به خیالش جای چشم و گوشش عوض شده بودند، با گوش هایش می دید، با چشم هایش حرف می زد و با دهانش تمرین می کرد سکوت کند...»

کتاب ارثیه ابدی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به دوست‌داران رمان‌های ایرانی با محوریت خانواده، پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب ارثیه ابدی (جلد دوم)

از آن روزهای کسل‌کننده بود. توی سالن انتظار کماکان راه می‌رفت. شمارهٔ پروازهایی که به زمین می‌نشست اعلام می‌شد؛ یک ساعت بود علاف شده بود و خاتون مدام زنگ می‌زد.

گوشی را سایلنت کرد و با چشم سالن را می‌پایید که از دستش در نرود. گردن دراز کرده بود و آدم‌ها را از نظر می‌گذراند که دستی محکم روی شانه‌اش فرود آمد، به عقب چرخید و با دیدن سام اخمی کرد:

ــ یک ساعته منو اینجا کاشتی!

سام خندید:

ــ قربون داداش. دستت درد نکنه اومدی.

بغلش زد و متعجب از پیراهن سیاه و کت مشکی‌اش لب زد:

ــ خدا بد نده! طوری شده امیر؟!

امیرعلی دستی به پیراهن اتو کشیدهٔ مشکی‌اش کشید:

ــ اول محرمه ها.

سام "آهان"ی گفت و نفسش را فوت کرد. بعد ترسیده نگاهش را به چشم‌های او دوخت و گفت:

ــ فکر کردم خبر بدی شده.

امیرعلی سری تکان داد، سوئیچ را توی دستش چرخاند و یکی از ساک‌های سام را برداشت:

ــ خبر بد زیاد دارم، خوب شد برگشتی سام!

فاطمه
۱۴۰۰/۰۹/۲۲

حالا که جلد دومش رو خوندم احساس میکنم خوندنش وقتمو گرفته می تونستم کتاب های بهتری بخونم . درسته که خانواده های مذهبی مشکلاتی دارن ولی به نظرم این حجم از منفی بافی درمورد مذهبیون جالب نیست . اینکه پسر

- بیشتر
yas
۱۴۰۰/۱۰/۰۱

این همه صغرا کبری چیدن و دوجلد کتاب چرا اخرش پایان بازبود اخه چقدربدم میادازاینجورکتابا جلد دوم خیلی خسته کننده بود ولی جلد اول روخیلی دوس داشتم واول داستان خیلی کشش داشت ولی مهم اخر داستانه که مشخص میکنه چجور

- بیشتر
maryam
۱۴۰۰/۰۹/۱۷

خیلی بد.اصلا توصیه نمیشه

کاربر ۱۱۳۳۷۴۴
۱۴۰۰/۰۹/۰۸

خیلی طولانی و خسته کننده بود

شهره
۱۴۰۱/۰۴/۱۷

مزخرف واقعا باورم نمیشه نویسنده محبوبم نوشته باشه این مزخرفاتو

تهمینه
۱۴۰۱/۰۸/۰۸

طولانی و کشدار در یک جلد تموم می شد و با کمال احترام به نویسنده ارزش یکبار خواندن و وقت گذاشتن را ندارد .

کاربرp. r
۱۴۰۲/۱۰/۱۱

سلام باتشکر از نویسنده ی محترم کتابی با موضوعی تازه بود ، قصه ای پرچالشی داشت فقط نحوه ی پایان داستانو دوست نداشتم احساس میکنم حوصله ی زیادی براش نبوده 🙏

eli
۱۴۰۲/۰۵/۲۵

خیلی طولانی با پایان مسخره من که اصلا دوست نداشتم جلد اول خوب شروع شده بود جلد دوم مسخره تموم شد

mobinabayrami
۱۴۰۱/۱۱/۲۱

جز کتابهایی بود که از اول کشش زیادی داشت ولی واقعا الکی کش پیداکرده بود و اخر داستان خوب جمع نشده بود

محبوبه غلامی
۱۴۰۰/۰۹/۱۲

کتاب خیلی خوبیه ‌ ممنون از خانم روحی نازنین و انتشارات سخن

سکوت همیشه سیاست خوبی نیست. همیشه علامت رضا نیست... سکوت بعضی وقتا اعلان جنگه... بعضی وقتا جهله... سکوت همیشه قشنگ نیست
fereshteh
ــ نه همه‌شون خوب نیستن... بعضی جوها بزرگن... آدمو گم و گور می‌کنن... آدم خودشو گم می‌کنه. خیال می‌کنه کسیه، ولی هیچی نیست. تهش همون حکایت یه لکه آبه روی یه سینی اعیونی! سر جدت بذار تو کاسهٔ خودمون خوش باشیم، نکن!
محبوبه غلامی
آدم دور و برش دیوونه کمتر باشه راحت‌تر زندگی می‌کنه.
محبوبه غلامی

حجم

۴۳۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۷۲۲ صفحه

حجم

۴۳۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۷۲۲ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان