کتاب یاغی
معرفی کتاب یاغی
کتاب یاغی نوشته زهرا قاسمزاده (گیسو) است. این کتاب را انتشارات شقایق برای تمام علاقهمندان به داستانهای عاشقانه منتشر کرده است.
درباره کتاب یاغی
یاغی سرگذشت عشق است و دلدادگی و جنون! عشقی که انسان را مجبور میکند تا انتهای بیراههای برود و به مقصد فکر نکند. این قصه داستان خشم و نفرت و انتقام است. خشمی که در دل امیرطاهای داستان یا همان یاغیِ معروفِ دانشگاه لانه کرده و تخم نفرت در دل او کاشته است! یاغی، بهدلیل وسوسههای دوست صمیمیاش؛ حسام، نقشه انتقامگیری و بر زمین زدن سرمدی را میکشد. نقشهای که به قول حسام درست مثل یک تیر و دو نشان زدن برای امیرطاها است. هم تصرف عشقش الهه و هم بیآبرو کردن برادرزاده سرمدی!
نفرت این دو دوست و برادر از سرمدی، پای محیای بیگناه را به داستان میکشاند و او ناخواسته وارد بازی کثیفی میشود که جزء به جزء آن، توسط این دو دوست، پیریزی شده است. اتفاقاتی که زندگی او را تغییر میدهد.
خواندن کتاب یاغی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به داستانهای عاشقانه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب یاغی
- این آخرین راهمونه! اگه مث تو حریف بودم، دریغ نمیکردم! مشکل من اینه که گیر خری مثه تو افتادم که جز حرف خودش حرف هیچکی رو به صنار سه شاهی قبول نداره!
"راک" را از محاصرهٔ توپها برداشتم و" کیو" را به دست گرفتم و خم شدم برروی میز. صدایش از نزدیک گوشم، بد آرامشم را برهم میزد.
- جون حسام اذیت نکن و بیا این یه بارو مردی کن و قبول کن... قول میدم ضرر ندی!
نگاهم شکارچیِ توپ"پیتوک" سفید شد! داشت دلبری میکرد در چشمم! دستم به همکاری از چشم شکارچیام، مشت شد بر روی کیو و محکم در چنگ فشردمش.
- مگه تو نمیگفتی دست از سر اون نامرد نمیکشی؟ مگه نمیگفتی دوتایی به زمین گرمش میزنیم؟ چی شد اون رگ باد کردت؟ چی شد اون همه هارت و پورت!؟ اگه مرد عملی الان نشون بده! الان موقعشه!
بیتوجهی به حرفهایش، دیگر داشت برایم سخت میشد. دیگر داشت به نقطهای که نباید، نزدیکم میکرد. دست چپ و پر ازحرصم را بر روی میز سبز رنگ پیش رویم گذاشتم و" کیو" را با دست راستم برروی دست چپم قرار دادم و کمی بالا و پایین کردم. "پیتوک" را در چشم خود نتظیم کردم که نابودش کنم!
- نیما میگفت تو یه چشم بهم زدن میتونی کارو یه سره کنی! میگفت فوق فوقش باید یه مدت کم وقت بذاری! حتی نیما هم فهمیده درصد پیروزیمون چقدره میفهمی!؟
اخمهایم درهم شد؛ نمیگذاشت تمرکز کنم! صدایش اغواگرانه در گوشم نزدیک شد و ملایمتر:
- میدونی بایه تیر دو نشون میزنی؟ سرمدی رو به زمین میزنیم و این تازه اولشه! به وسیلهٔ اون دختر میتونی هرچی و میخوای بدست بیاری... حالیته؟ هرچی!
نگاهم از روی دسته مثلث توپها برروی مهتاب افتاد که از طبقه پایین حرکات دلبرانهاش را به عمد پیش چشمم به نمایش گذاشته بود! زیرچشمی نگاهی به نگاهم که زیرلامپ نزدیک سرم خیرهاش بود انداخت و گیلاسش را با چشمکی به گیلاس سامان زد و سامان چیزی نزدیک گوشش گفت و صدای قهقههشان بالا رفت... پوزخندم شد سوزنی در چشمش...
حسام نگاهم را دنبال کرد و با دیدن مهتاب نچی کرد و دندان روی هم فشرد.
- چند چندی با خودت؟
فشار آتش چشمانم را که حس کردم، با سایش دندانهایم چشم دوختم به پیتوک سفید پیش رویم؛ هنوز عدم تمرکزم اجازهٔ ضربهٔ وحشیام را به او نداده بود!
حجم
۷۴۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۸۳۶ صفحه
حجم
۷۴۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۸۳۶ صفحه
نظرات کاربران
واقعا ارزش نداره که وقت بذاری واسش یه موضوع الکی و بچه گانه ولی بدترین نکته خشونت شخصیت مرد داستان اینکه هر جی میشه به دختره میگه بزنمت یا راحت کتک میزنه و دختر داستانم براش مهم نیست یه جورایی
ممکن است حاوی اسپویل باشد. داستان در مورد امیرطاهایی هست که به قصد انتقام گیری از عموی محیا و به دست آوردن دل الهه، به محیا نزدیک میشه. برای کسانی که کتاب زیاد می خونند همه می دونیم که این داستان
قیمتش خیلی زیاده
هرقدر میخوندم عصبانی و عصبانی تر میشدم. زن ستیزی و تحسین خشونت از کلمات و سطر به سطر این رمان میبارید. دلم میخواد با نویسنده صحبتی داشته باشم و بپرسم موقع شخصیت پردازی کاراکتر زن و مرد حال خودش بد
اینجوری که نشر شقایق داره قیمت گذاری میکنه بعید نیست بزودی قیمت کتاب چاپی و مجازی برابر شه یا حتی کتاب مجازی رو از چاپی گرون تر کنن!!!
من دوتا کتاب از این نویسنده خوندم میشه گفت یکیش در حد خوب بود ولی این یکی متوسط و پر از ضعف های ادبی و اجتماعی،پر از تحقیر زن و نگاه ابزاری به زن و مقایسه دو قشر از زنان
این کتاب ٦٥ تومنه واقعاً؟؟؟ واقعاً کسی اینجور کتابا رو میخره اصلاً که چنین قیمتی هم روش گذاشتن؟
این کتاب برخلاف نظرا و کامنتای بدی که گرفته واقعا یه اثر فوق العادس ک فقط نیمده یه عاشقانه رو به تصویر بکشه و توش رمز و رازم داره و بعضی جاها واقعا از هیجان نمی تونی خودت و کنترل
اصلااااااااا خوب نیستن این رمانا نباید اینا رو خوند اینا تو اینترنت هم پیدا میشن برید از نت رایگان دانلود کنید بابا جان شما که دارید وقت میذارید؛آره میدونیم چخوف و جین آستین و...نیستید ولی ارزش قائل شید برای خواننده
نویسنده تلاش کرده بود و قشنگ بود