کتاب فروغ فرخ زاد و سینما
معرفی کتاب فروغ فرخ زاد و سینما
کتاب فروغ فرخ زاد و سینما نوشتهٔ عباس بهارلو است. نشر قطره این کتاب را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب فروغ فرخ زاد و سینما
کتاب فروغ فرخ زاد و سینما پنجمین کتابی است که عباس بهارلو در سال ۱۳۷۷ دربارهٔ یک سینماگر ایرانی نوشته است. این نویسنده معتقد است که وجه ادبی شخصیت فروغ فرخزاد بر وجه شخصیت سینماییاش میچربد و مهمترین اثر سینمایی او فیلم کوتاه مستندی است با «نام خانه سیاه است» که موضوع کتاب حاضر هم هست. کتاب حاضر حاوی یک مقالهٔ بلند است. این کتاب سالشمار زندگی فروغ فرخزاد و نگاهی گذران به «سازمان فیلم گلستان» و یک آلبوم عکس را در بر گرفته است.
خواندن کتاب فروغ فرخ زاد و سینما را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران هنر و حرفهٔ سینما و تاریخ سینمای ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فروغ فرخ زاد و سینما
«موقعی که سیدمحمدابراهیم گلستانی، مشهور به ابراهیم گلستان، در مقام کارمند بلندپایهٔ انتشارات شرکت نفت در آبادان، با اعتبار «کنسرسیوم» ابزار فیلمبرداری و دستگاههای نمایش فیلم وارد کرد و سازمان فیلمسازیاش را بنا گذاشت تا فیلمهای سفارشی از فعالیتها و گسترش صنعت نفت بسازد، پارهای از دوستان ایام جوانیاش و روشنفکران تُندمزاج به او ایراد گرفتند و به طعنه از «گلستانِ نفتی» سخن گفتند، که همهچیزش را به بهایی، البته، نهچندان ارزان فروخته است.
در سالهای اواخر دههٔ ۱۳۲۰ تغییراتی در نظام اداری و خدماتی شرکتهای عامل نفت ایران پدید آمد، که به تعبیر آلاحمد عدهای را بهعنوان «مقاطعهکار» به نان و نوا رساند:
ایامی بود که کنسرسیوم نفت بارِ کارهای غیرتخصصی نفت را از دوش خودش برمیداشت و به این و آن مقاطعه میداد. اتوبوسرانی آبادان را به فلانی ـ خبازیها را به بهمانی ـ فیلمبرداریِ تبلیغات نفت را هم به گلستان... [گلستان] روزی هزار بار از خودش میپرسد بکنم یا نکنم؟ قراربستن با کنسرسیوم را میگویم و فیلمبرداریِ تبلیغاتی برای ایشان را. همان ایام بود که بارها پاپی شد که چرا تو نمیآیی کارمند کنسرسیوم بشوی؟ معلوم بود که هنوز به تنهایی جرئت ندارد. که با هم کار میکنیم و از این حرفها. حالِ کسی را داشت که در شب تاری میخواهد از قبرستانی بگذرد و همراه میخواهد... اما عاقبت کرد. به این اعتبار که مدتی کار گِل خواهد کرد و بعد که قرضها تمام شد دستگاهی خواهد داشت برای خودش و سرمایهای و فرصتی برای کارِ حسابی کردن. استدلال بدی نبود. به قیمت یکدو سال مزدوری یک عمر سرپای خود ایستادن... («یک چاه و دو چاله»، جلال آلاحمد، انتشارات رواق، ۱۳۴۳، صص ۲۷ ـ ۲۶)
گلستان برای سروساماندادن به «سازمان» فیلمسازی خود گروهی از هنرمندان و شاعران و نویسندگان از جمله مهدی اخوانثالث، هوشنگ پزشکنیا، کریم امامی، فروغ فرخزاد و نجف دریابندری را گِرد آورد و از ذوق و طبع متمایز آنها در ساختن فیلم و ترجمهٔ متن گفتار فیلمهای مستند خارجی استفاده کرد. خود او دربارهٔ «دستگاه تازهساز» و همکاران بیتجربه، اما مستعدش گفته است:
میدانستم که کار فیلمسازی باید با آدمهای تازه بچرخد، هر چند باید شروع کرد از صفر... در هر حال من شروع کردم به جمعکردن آدم. بختم بلند بود هر چند در این کار یک کمی قمار میکردم. از آن میان کسی چیزی از هیچ کارِ فیلمسازی نمیدانست؛ اما به راه افتادیم. تنها به شوق با کنجکاوی به راه افتادیم، تا هر کس به قدر وسع خویش چیزی شد. («آن جوری که او میگفت عروض کافی نیست، شرف باید»، ابراهیم گلستان، «دنیای سخن»، شمارهٔ ۳۴، مهر ۱۳۶۹)»
حجم
۳۸۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۹۳ صفحه
حجم
۳۸۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۹۳ صفحه