کتاب پیش پرده و پیش پرده خوانی در ایران
معرفی کتاب پیش پرده و پیش پرده خوانی در ایران
کتاب پیش پرده و پیش پرده خوانی در ایران، همراه با متن مهمترین پیشبردها از عباس بهارلو است و نشر قطره آن را منتشر کرده است. پیشپرده نمایش کوتاه فکاهی یا طنزآمیزِ تکنفرهای است که در یک دورۀ کوتاه و خاص در تماشاخانههای تهران و برخی از شهرستانها، پیش از نمایش اصلی یا در فاصلۀ بین دو پردۀ نمایش اصلی، همراه با موسیقی اجرا میشد، و محتوای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اخلاقی و انتقادی داشت. پیشپردهها از حیث زبان و شکل و محتوی جزو اشعار عامیانه (بهطور اخص) یا ادبیات عامیانۀ فارسی (بهطور اعم) محسوب میشوند.
درباره کتاب پیش پرده و پیش پرده خوانی در ایران
عباس بهارلو، پژوهشگر و منتقد سینمای ایران، دربارهٔ نوشتن کتاب پیش پرده و پیش پرده خوانی در ایران چنین میگوید: «در دههٔ ۱۳۷۰ که در تدارک انتشار نخستین مجلدهای «فیلمشناخت ایران» (فیلمشناسی سینمای ایران) بودم و در دههٔ ۱۳۸۰ که گفتوگوهای تفصیلی «تاریخ شفاهی سینمای ایران» را به درخواست موزهٔ سینما انجام میدادم، هنرمندان بسیاری از نسل متقدم و میانی سینما را میدیدم که برخی از آنها پیشینه و فعالیت تئاتری هم داشتند و از پدیدهٔ پیشپردهخوانی در دههٔ ۱۳۲۰ سخن میگفتند. حمید قنبری، عزتالله انتظامی، مرتضی احمدی و نصرتالله کریمی خاطرات ممتاز و روشنی از آن دوره داشتند. قبل از همه نمونههایی از تصنیفهای چاپشدهٔ پیشپردهها را در منزل حمید قنبری دیدم. او از پرویز خطیبی میگفت و از همکاریشان در تماشاخانههای لالهزار و رادیو، و استعداد و سرعت شگرف خطیبی در نوشتن پیشپردههای اجتماعی... .
انتظامی و احمدی و کریمی خاطرات منحصربهفردی از سالهای پیشپردهخوانی داشتند و هر کدامشان پارهای از تصنیفهای سالهای جوانی خود را از بر میخواندند. من هم در یکدو دههٔ بعد، حدود پانصد تصنیفی از نوشتههای پرویز خطیبی و غلامعلی شعبانی و عباس تفکری را جمعآوری کردم که همهٔ آنها در گوشهای از خانه خاک میخوردند. تا اینکه چند سال پیش دوستی از من خواست مدخلهایی با موضوع فرهنگعامه برای «دانشنامهٔ فرهنگ مردم ایران» بنویسم. عنوان یکی از آن مدخلها «پیشپرده و پیشپردهخوانی در ایران» بود که در جلد دوم آن دانشنامه منتشر شده است.
در واقع این کتاب روایت جدیدی از آن مدخل به انضمام نمونههایی از متن تصنیف پیشپردهها و عکسهایی است که درج آنها از لحاظ دریافت مطاوی متن حاضر ضرورت دارد. همهٔ پیشپردهها و قطعههای فکاهی که در بخش پایانی کتاب درج شده است از میان تصنیفهای سرودهٔ خطیبی انتخاب شدهاند.»
خواندن کتاب پیش پرده و پیش پرده خوانی در ایران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران پرده خوانی و هنر نمایش در ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب پیش پرده و پیش پرده خوانی در ایران
«برخی معتقدند در «منابع کهن ایرانی» نمایشهایی که همراه موسیقی اجرا میشدند «تعریفی خاص و محکم» دارند، و جلوداری، واقعهخوانی، حکایتگری، تکهخوانی، پیشنوازی و پیشواقعه را «نمونههایی از تعاریف پیشپردهخوانی» میدانند، و «تاریخی بسیار کهن» برای آن قایل هستند، و «حکایتگرانِ زمانهای بسیار دور» را اسلاف پیشپردهخوانها میدانند. (جاوید، ۲۱) راست است که «حکایتگران» یا قصهخوانان، که به «اصحاب الکرسی» مشهورند، برای جذب مردم به شنیدن حکایتهاشان باید «ریش انبوه»، «صدای رسا» و «قیافۀ جذاب» میداشتند، و به گفتۀ ابنجوزی برخی از آنها روغن به صورت میمالیدند تا رنگ چهرهشان به زردی بگراید (جعفریان، ۱۰۶ ـ ۱۰۵) و «نوعی حکمت عامیانه را بر پایهٔ امثال و حکایت بیان میکردند». (جاوید، ۲۱)
اما پیشپردهخوانی، با کیفیتی که در اینجا موردنظر است، بهطور مشخص در دهۀ ۱۳۲۰ ش شکل گرفت و در همان دهه نیز رو به افول نهاد. این شکل از نمایش تکنفره چه از لحاظ محتوی و مضمون و چه از لحاظ شکل اجرای نمایش به پارهای اشعار عامیانه و همچنین نمایشهای دورۀ قاجار (به ویژه دورۀ سلطنت ناصرالدینشاه) شباهت دارد.
پارهای از اشعاری که والنتین ژوکوفسکی در دورۀ قاجار از افواه عام شنیده بود و در کتاب «اشعار عامیانۀ ایران» ثبت کرده است میتوانند مبدایی برای شعرهای پیشپردهها فرض گرفته شوند. ژوکوفسکی پارهای از این اشعار را مترادف ترانه و تصنیف میداند، که اغلب بازتابی از رأی و نظر مردم «در تعویض حکام، ماجرای خانهها، اقدامات کیفری پلیس، افزایش قیمت مایحتاج عمومی» اند، و با «لحن تمسخر و گاهی با کلمات گستاخانه حتی زشت همراه» هستند. «این تصانیف گاهی از نظر حجم رشد مییابند یا شکل داستان نیمه منظوم ـ نیمه منثور پیدا میکنند و به صورت هجوی تند از آداب و رسوم و ظواهر زندگی اجتماعی در دست مقلد [بازیگر: آرتیست] یا تقلیدچی قرار میگیـرند.» (ژوکوفسکی، ۲۴ ـ ۲۳) در اغلب این تصنیفها «که در آنها به زبان عامیانه نسبت به اوضاع زمانه گوشه و کنایهای زده شده است» گاهی به یک شخص یا مقام حکومتی و گاهی به یک واقعۀ اجتماعی تعرض شده است. (بهرامی، ۲۰) بهعنوان نمونه ژوکوفسکی شعری عامیانه از مردم شیراز را ثبت کرده که در سال ۱۳۰۴ ق/ ۱۸۸۶ م علیه میرزافتحعلیخانِ صاحبدیوان، فرمانروای فارس، بر سرِ زبانها بود، و اقداماتش در جهت افزایش ساختگی بهای ارزاق عمومی موجب نارضایتی مردم شیراز و شورش و بلوای آنها شد. «سبیل سیا رفت تو دیدی/ چادر هوا رفت تو دیدی/ قربغه (قورباغه) راه رفت تو دیدی/ موش تو سوراخ رفت تو دیدی/ صاحبدیوون خرِ تو برون/ چه کاری داری به نرخ نون.» (ژوکوفسکی، ۸۴)»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۸ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۸ صفحه