کتاب زمین از دریچه آسمان
معرفی کتاب زمین از دریچه آسمان
کتاب زمین از دریچه آسمان نوشتهٔ مصطفی ملکیان است. انتشارات دوستان این کتاب را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب زمین از دریچه آسمان
کتاب زمین از دریچه آسمان حاوی صورت مکتوب هشت جلسهٔ درسی است که در جمعی معدود از دوستان نویسنده، در مؤسسهٔ فرهنگیهنری «سروش مولانا» و در سال ۱۳۹۶ القا شده بود. مدعای اصلی این سلسله دروس این بوده است که حتی برای رفع مشکلات مادی، معیشتی و اقتصادی یک جامعه نیز، افزونبر منابع طبیعی، برنامهریزیهای اجتماعی و اقتصادی و قدرت سیاسی، تغییر فرهنگی شهروندان آن جامعه (یعنی تغییر برخی از باورها، احساسات و عواطف و خواستهها و ارزشها و آرمانهای مهم آنان) ضرورت دارد؛ بدین معنا که جامعه اگر از آن سه عامل اول به بهترین وجه برخوردار باشد اما شهروندانش از فرهنگی خاص بهرهمند نباشند، نمیتواند پیشرفت، رشد و توسعهٔ اقتصادی بیابد.
کتاب حاضر یکی از آثار ارزشمند فیلسوف و مدرس، مصطفی ملکیان است که در سال ۱۳۹۷ چاپ شده است. نویسنده در این کتاب توضیح داده است که هر کشوری برای پیشرفت و رشد بیشتر، علاوهبر سلامت نظام سیاسی، منابع طبیعی و برنامهریزی درست اقتصادی، به عامل چهارمی با عنوان فرهنگ جامعه وابسته است. مصطفی ملکیان باور دارد برای پیشرفت یک کشور باید به چهار عامل توجه کرد، اما بیشتر اوقات مورد چهارم در نظر گرفته نمیشود. در طول تاریخ همهٔ جوامع با مشکلات مختلفی روبهرو شدهاند که برای اصلاح آنها، نیاز به بررسی و ریشهیابی مشکلات است. زمانی که نوبت به تعیین عوامل پدیدآورندهٔ مشکلات میرسد، معمولاً تنها نام سه عامل منابع طبیعی، برنامهریزیهای اجتماعی و قدرت سیاسی آن کشور مطرح میشود و مورد چهارم، فرهنگ از قلم میافتد. کتاب «زمین از دریچهٔ آسمان» اثر مصطفی ملکیان، اطلاعات بسیاری در مورد علوم اجتماعی و درک بهتر مشکلات جوامع بشری ارائه داده است. این کتاب میتواند برای همهٔ افراد علاقمند به جامعهشناسی جذاب باشد. کتاب نثری روان دارد که باعث درک بهتر مفهوم آن میشود.
خواندن کتاب زمین از دریچه آسمان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ علوم انسانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب زمین از دریچه آسمان
«این گرایش تا جایی در جهت مورد نظر پیش میرود و از آنجا به بعد، درست در جهت عکس حرکت میکند. در فلسفهٔ علم «گرایش» یا «میل» به رویدادی گفته میشود که تا جایی در جهتی پیش میرود و از آن نقطه به بعد، در جهت عکس حرکت میکند. مثال معروف این امر آن است که کودکی در یک بادکنک فوت کند. بعد بگوید که من یک ثانیه فوت کردم ده سانتیمتر مکعب به حجم این بادکنک افزوده شد؛ دو ثانیه فوت کردم بیست سانتیمتر مکعب به حجم آن افزوده شد؛ سه ثانیه فوت کردم سی سانتیمتر مکعب به حجم آن افزوده شد؛ پس، اگر ۵۰۰ ثانیه در بادکنک فوت کنم، ۵۰۰۰ سانتیمتر مکعب به حجم بادکنک افزوده میشود. کودک فکر میکند این روند همچنان تداوم مییابد، درحالیکه فوت کردن تا جایی باعث حجیم شدن بادکنک میشود اما، از یک نقطه به بعد، فوت کردن موجب ترکید بادکنک میشود و بادکنک نهتنها افزایش حجم نمییابد بلکه حجم داشته را نیز از دست میدهد.
ما معمولا در زندگی عادی گرایش را با استقرا اشتباه میگیریم درحالیکه این دو از هم متمایزند. برای مثال، در استقرا، میگوییم، مثلا، پنجمیلیارد سال است که خورشید هر روز از مشرق طلوع و هر شب در مغرب غروب میکند؛ پس فردا صبح نیز خورشید از مشرق طلوع و فردا شب هم در مغرب غروب میکند. فارغ از اینکه استقرا هم مشکل جدی هیوم را دارد، بههرحال، ما در زندگی عادی استقرا میکنیم و از آن عملا سود میبریم. اما خلط کردن گرایشها بااستقراها خطا است.
کودکی که در باد کردن بادکنک خطا میکند استقرار را با گرایش خلط کرده است. او فکر کرده است که گرایش از مقولهٔ استقرا است و باد کردن بادکنک و افزایش حجم آن از مقولهٔ استقرا است؛ نمیداند ما در گرایش با یک پدیده سروکار داریم اما در استقرا با مصادیق متعدد یک پدیده سروکار داریم. میان یک پدیده و مصادیق متعدد آن پدیده تفاوت هست. برای مثال، اگر بگویم که «من هرگز نمیمیرم» به این دلیل که در ثانیهٔ اول عمرم نمردم در ثانیهٔ دوم نمردم و... در ثانیهٔ پنجمیلیارد و هفتصدوپنجاه هم نمردم و، درنتیجه، فکر کنم این یک استقرا است و بگویم که بنا به استقرا «من هرگز نمیمیرم» این اشتباه است چون این پدیده گرایش است. یک پدیده به نام «من» وجود دارد که تاکنون سرنوشتی داشته است و میخواهیم از گذشتهاش آیندهاش را هم نتیجه بگیریم. این غلط است زیرا این گرایش است و در حکم استقرا گرفتنش از لحاظ نظری مشکل دارد. هر طلوع خورشید یک مصداق از پدیدهٔ طلوع خورشید است و هر غروب خورشید یک مصداق از پدیدهٔ غروب خورشید است. اگر تعداد مصداقهای طلوع و غروب خورشید چهلمیلیارد شود میتوان نتیجه گرفت که دفعهٔ چهلمیلیارد و یکم نیز این اتفاق میافتد زیرا در اینجا یک پدیده دائماً درحال تکرار است و آن پدیده طلوع خورشید از شرق و غروبش در غرب است. اما تمام ثانیههای عمر فرد مصادیق مختلف او نیستند. یک پدیده به نام «من» وجود دارد و این پدیده حادثهای از سر میگذراند. از اینکه او تاکنون یک حادثه از سر گذرانده است نمیتوان نتیجه گرفت که در آینده نیز این حادثه را از سر خواهد گذراند. بنابراین، فرق استقرا با گرایش در این است که در گرایش سرنوشت یک پدیده مطرح است اما در استقرا مصادیق یک مفهوم محل بحث است و از مصادیق گذشتهٔ آن مفهوم مصادیق آیندهاش را استنتاج میکنیم. اما در گرایش اینگونه نیست. برای مثال، فرد نمیتواند ادعا کند که، چون در طول شصتونهسال عمری که کرده هیچگاه هفتادساله نبوده است، پس، بعد از این هفتادساله نمیشود. در اینجا، مصادیق مختلف یک پدیده وجود ندارند بلکه یک پدیده است که میخواهیم از سیری، که تاکنون در زمان داشته، سیر بعدیاش را نتیجه بگیریم. این گرایش است و گرایشها قوت برهانی ندارند. گرایش همیشه تا زمانی در یک مسیر حرکت میکند اما در زمانی تغییر جهت میدهد.»
حجم
۱۷۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۸۷ صفحه
حجم
۱۷۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۸۷ صفحه
نظرات کاربران
مطالب استاد ملکیان به قدری منسجم و ساختارمند هستند که با خواندنشان در ذهن مینشینند و به خواننده یا شنونده سخنرانیها این حس دست میدهد که با تفکری جامع و دیدی هلیکوپتری و مشرف به مسأله مواجه است.
مطالب استاد ملکیان، هر چند، پیاده شده سخنرانی هایشان باشد، خواندنی و پرمطلب و آموزنده است و تسلط ایشان بر مطالب ارائه شده، موجب استفاده هر چه بهتر خواننده یا شنونده این مطالب میگردد. اما متاسفانه در متن کتاب، غلطهای املایی
استاد ملکیان فیلسوف بسیار بسیار بزرگی هستند که متاسفانه در جامعه ایرانی شناخته نشده اند اگر ایران بخواهد در مسیر پیشرفت و ترقی باشد باید از وجود چنین افراد دانشمندی بهره ببرد .. تا زمانیکه که بزرگوارانی همچون استاد ملکیان در
بعدأ نظر می دهم.باسپاس