کتاب میانسالی
معرفی کتاب میانسالی
کتاب میانسالی نوشتۀ کریستوفر همیلتن با ترجمۀ میثم محمدامینی در نشر نو به چاپ رسیده است. این کتاب بازنمای کوششی است برای اندیشیدن دربارهٔ برخی خصوصیات محوریِ میانسالی از منظری فلسفی.
درباره کتاب میانسالی
میانسالی دورهای کلیدی در زندگی است. دورۀ ارزیابی مجدد و اساسی کل زندگی. برای انسان میانسال، از جهتی وقت رو به پایان است و مرگ، نزدیک و از جهتی دیگر زندگی متوقف شده است. میانسالی دورۀ تردید دربارۀ همهچیز است؛ بهخود، به خانواده، به گذشته، به آینده، به زندگی. کریستوفر همیلتن چهلوچندساله در این کتاب احساسات و تجربیات دورۀ میانسالی را در دنیای معاصر بررسی میکند و در پی توصیف و تحلیلشان است. او با اتکا به تجربیات شخصی خود و با استفاده از طیف گستردهای از منابع، از شوپنهاور و نیچه و هایدگر گرفته تا تالستوی و داستایفسکی و کنراد میکوشد جنبههای مختلف این دورۀ حساس از زندگی را بررسی کند.
این کتاب بازنمای کوششی است برای اندیشیدن دربارهٔ برخی خصوصیات محوریِ میانسالی از منظری فلسفی. برای درک پدیدهای یا شاید پدیدههایی که میانسالی را شکل میدهد، هملیتن از تجربههای شخصیاش بهره گرفته است. هستهٔ مرکزی این تجربهها رویداد بهخصوصی بود که زندگیاش را برای همیشه دگرگون کرد. در یک آن، زندگی او از این رو به آن رو شد و در موقعیتی قرار گرفت که ناچار بود دربارهٔ هرآنچه برایش اهمیت داشت از نو بیندیشد. حالا دیگر هیچچیز در نظرش مانند گذشته نیست و این کتاب بخشی از کوشش اوست برای درک اینکه چیزها حالا چگونه مینمایند و قبلاً چگونه به نظر میرسیدند.
از آنجا که نویسنده برای نوشتن این کتاب، از تجارب زندگی شخصیاش بهره برده است، هیچ بعید نیست قطعاتی در آن باشد که به نظر آید تناقض یا تعارضی در شرحشان از میانسالی هست. او سعی نکرده هیچیک از این مغایرتها را اصلاح یا برطرف کند. وجود چنین چیزهایی در یک اثر فلسفی ناخوشایند نیست.
خواندن کتاب میانسالی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به همۀ دوستداران کتابهای خودیاری و روانشناسی عمومی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب میانسالی
«پس شاید نهایتاً چندان شگفتیآور نباشد که مرگ -بدن مرده- آلودهکننده احساس شده است. وقتی که بدنم را آلوده میپنداشتم، حضور سرد مرگ را حس میکردم، و دیگران هم هنگامی که در میانسالی، همزمان با پیر شدنِ تن به شکلی که نمیتوان آن را نادیده گرفت، از میرا بودن خود هرچه آگاهتر میشوند، این حضورِ سردِ مرگ را حس میکنند. به یک معنا وقتی که میخواستم آلودگیای را که حس میکردم بالا بیاورم، میخواستم میرا بودنم را بالا بیاورم، و بهخصوص به این دلیل که احساس میکردم اختیار بدن خودم و کارهایش بهکلی از دستم خارج شده است، درست همانطور که وقتی واقعاً بمیرم رخ میدهد. احساس میکردم که نهفقط این مرد، یعنی ه، معلم سابقم، به معنای دقیق کلمه در درونم حضور دارد، بلکه کل تبار و خاندانش هم هستند: والدینش، والدینِ والدینش، و الی آخر. هیچ نمیدانستم -و هنوز هم نمیدانم- که چه چیزی همراه من و درون من است.
در واقع احتمالاً با درک و احساسی روشنتر از میرایی خود است که انسان نخستین بار معنای میانسالی را میفهمد. میرایی وجهی جسمانی دارد، اما با این فکر مرتبط است که فرصت رو به پایان است.
جنبهٔ جسمانیِ این فرایند خود را در تغییرات عمدهٔ تن نشان میدهد. احساس آلوده شدنم، وقتی قضیهٔ ه را فهمیدم، شاید خیلی شدید بود، اما به گمانم صرفاً شکلی تشدیدشده از تجربهٔ تنی بود که به میانسالی میرسد. زیرا در میانهٔ زندگی، حضور تن انسان ناگهان بیشتر و بیشتر احساس میشود. این امر اغلب میتواند شکل ناخوشایندی پیدا کند. مثلاً بعضیها در میانسالی آگاهی کامل و عمیقی دارند از اینکه به لحاظ جسمانی هرروز ضعیفتر میشوند. به این صورت تن نشان میدهد که در برابر فرایندهای طبیعیِ عمدتاً یا کاملاً خارج از اختیار بهشدت آسیبپذیر است، یا به قولی، نشان میدهد خودش فرایندی طبیعی است که شخص چندان یا اصلاً کنترلی بر آن ندارد. شاید این مسئله، دستکم به طور کلی، زنان را بیش از مردان متأثر کند، زیرا باید با یائسگی مواجه شوند. اما خیال میکنم هم برای زنان هم برای مردان، این احساس وجود دارد که بدن را طبیعت باز پس میگیرد، اینکه طبیعت حق مالکیت خود بر بدن را طلب میکند، و اینکه دیگر صدای کلنگ گور به گوش میرسد. تی. اس. الیوت در مورد دغدغه و نگرانی جان وبستر دربارهٔ مرگ مینویسد او «در پسِ پوست، استخوان جمجمه را میدید» («زمزمههای جاودانگی» از مجموعهٔ اشعار).»
حجم
۱۶۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۶۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
نظرات کاربران
اگر اهل خواندن کتابهای توسعه فردی هستید هرگز سراغ این کتاب نروید چون هیچ گونه دیدگاه روانشناسانه و یا جذاب فلسفی در خود ندارد. صرفا ذهنیات یک نویسنده است با ترجمهای نه چندان روان. اگر در بحران میانسالی هستید با این