کتاب شب دل
معرفی کتاب شب دل
کتاب شب دل نوشتهٔ کریستیان بوبن و ترجمهٔ سمیه سزاوار شریعتی و مژده ابراهیم نتاج است. نشر خزه این مجموعه جستار در حوزهٔ معماری و هنرهای تجسمی را منتشر کرده است.
درباره کتاب شب دل
کتاب شب دل حاوی روایت شبی است که کریستیان بوبن در هتلی در شهر تاریخی کُنک گذراند؛ در اتاقی مشرف به صومعهٔ سنتفوآ که قدمت آن به قرن یازدهم بازمیگردد. این صومعه بر ویرانهٔ صومعهٔ دیگری متعلق به قرن هفتم ساخته شده است. گفته شده است که در سال ۱۹۸۶ میلادی، وزارت فرهنگ فرانسه در فرایند بازسازی صومعه، ساخت و اجرای ویترایهای آن را به «پییر سولاژ» پیشنهاد میکند. این صومعه که شاهکار هنر رم غربی به شمار میرود، در حوالی شهر رُدز، زادگاه سولاژ واقع شده و مهمترین مشوق او در قدمگذاشتن به مسیر هنر نقاشی بوده است. تعداد قابلتوجهی از اسامی و عناصر موجود در کتاب حاضر، برگرفته از عناصر موجود در سردرِ صومعهٔ سنفوآ، سرستونها، سنگفرش و پنجرههایش است. تصاویری از صومعه را در انتهای کتاب خواهید دید تا رمزگشایی برخی واژهها و اندیشهٔ نویسنده برایتان سادهتر و در نتیجه لذتبخشتر باشد.
خواندن کتاب شب دل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران هنر های تجسمی و معماری و قالب ناداستان و مجموعه جستار پیشنهاد میکنیم.
درباره کریستیان بوبن
کریستیان بوبن، نویسندهٔ فرانسوی و زادهٔ ۲۴ آوریل ۱۹۵۱ است. او پس از تحصیل در رشتهٔ فلسفه به نویسندگی روی آورد و بیش از ۳۰ اثر منتشر کرد. کودکی، عشق و تنهایی دستمایهٔ خلق آثار او بوده است. آثار بوبن مانند زنجیر به هم پیوستهاند؛ هر یک تصویر دیگری را روشن ساخته و در کنار هم، تابلوی زندگی و افکار نویسنده را شکل میدهند. گفته شده است که بوبن بیش از آنکه به مضامین و کلمات اهمیت دهد، به آوا و لحن کلام میپردازد؛ بااینحال نوشتههای او سرشار از اندیشهاند. «آن فروترین»، «کمی تاریکی برای خوبدیدن»، «داستانی که هیچکس دوست نداشت»، «آدمکشی به سپیدی برف» و «شب دل» از کتابهای کریستین بوبن هستند. او در ۲۳ نوامبر ۲۰۲۲ از دنیا رفت.
بخشی از کتاب شب دل
«شاهکارها در مقابل بارقههای چهرهٔ آدمی که همواره سنگ زیرین آسیاب بوده است، هیچاند: نورافشانی، افشای یکبارهٔ آرامش که همیشه کارِ زمان را راه انداخته است، چنان مدفون است که همیشه آن را نیستی میگرفتیم.
آثارِ تو تندیسهای جزیرهٔ ایستر هستند. اقیانوسِ ملالِ ما را نظاره میکنند. اجازه نمیدهند مرگ در جزیره پهلو بگیرد. آنها منفعت کارِ خیری را دارند که پیرزنی در روستا انجام میدهد اما هیچ کس فروغش را نمیبیند. تو موفق به ساخت چیز کاملاً بینامی شدی که تا چند قرن نامِ تو را خواهد داشت، مثل بالهای پروانه که آه خداوند را با خود دارند. بالاخره یک روز، این کار شکوه و افتخار حقیقی خود را خواهد یافت. صومعهٔ بزرگِ زیبا، بانوی سنگی، بیشتر یا کمتر از سنگریزهای که از زیر پای بچهای عصبانی میپرد، تحسین نخواهد شد. دیگر کسی ویترایها، پیژامهٔ راهراه نوری، را به نام تو ربط نخواهد داد. تو در فرسایش پندآموزِ نیکنامی به تروبادورهایت ملحق خواهی شد. زندگی معمولی، بعد از این همه ازخودگذشتگی، منفور مدرنیتهٔ کهنسال، زندگیِ سادگیها به حق و حقوقش خواهد رسید، و ارزشِ عظمتی را که داشت، دارد و خواهد داشت بازخواهد یافت.
قبرستان ساحلی، جایی که قبر بیعقل تو، انتظار میکشد، آمفیتئاتری است که مردهها به درسهای خورشید گوش میدهند. باد، چند قرن بعد، با انگشت گردوخاکگرفته روی سنگ قبر تو خواهد نوشت: اینجا پادشاه سادگیها آرمیده است. سپس، باد آنچه را که باد نوشته است پاک خواهد کرد. عظمت ادامه خواهد یافت.»
حجم
۳۰۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۳۰۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه