کتاب ویرانه های معبد
معرفی کتاب ویرانه های معبد
کتاب ویرانه های معبد نوشتهٔ جیمز رولینز و ترجمهٔ هادی امینی است. انتشارات کتابسرای تندیس این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان برای نوجوانان نوشته شده است.
درباره کتاب ویرانه های معبد
کتاب ویرانه های معبد (Excavation) حاوی رمانی جذاب و حیرتانگیز از دهکدهای عجیب و باستانی به نام «اینکاها» است. اید دهکده توسط گروه تحقیقاتی پروفسور «هنری کانکلین» همراه با یک مومیایی ۵۰۰سالهٔ عجیب که جمجمهاش با فلزی طلایی پر شده و مقبرهٔ پنهانی پر از گنج، کشف شده است. ساکنان این دهکده بیش از ۴۰۰ سال عمر دارند. پروفسور کانکلین و گروهش در خطر بزرگی افتادهاند؛ باید خودشان و دنیا را نجات دهند. راز حیات جاودان اهالی این دهکده چیست؟ چه ارتباطی بین آنها با کشیش مومیاییشده وجود دارد؟ آیا ممکن است این تمدن گمشده و اسرار باستانی آنها تهدیدی برای زمین و ساکنانش باشد؟ پرفسور کانکلین، دکتر جوان انگل، «سام» و دانشجویان گرفتارشده، هر کدام بهنوعی با خطر مرگ مواجه بوده و باید از این مهلکه جان سالم به در ببرند و دنیا را از یک فلز عجیب و شیطانی نجات دهند.
خواندن کتاب ویرانه های معبد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ نوجوانان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ویرانه های معبد
«جوآن تمام شب را نخوابیده بود. او جلوی میز کوچک داخل سلولش نشسته بود و زیر نور چراغ کوچک نفتی کار میکرد. کاغذ زرد تاشده روی سطح پوسیده میز قرار داشت. مداد داخل دستش تا ته تراشیده شده و پاکنش هم به گیره فلزیاش رسیده بود. او هنوز مشغول رمزگشایی خطوط علامتها بود. این همان نسخه دستنویس از پیغام رمزی پشت صلیب کشیش فرانسیسکو دآلماگرو بود. هیچکس به گرفتن این کاغذ از او فکر نکرده بود، ولی اصلاً چرا باید این کار را میکردند؟ هیچکس به جز او و هنری درباره ارزش این علامتها چیزی نمیدانست.
جوآن با مداد ضربهای به لبش زد و برای هزارمین بار از زمان بازگشتش به سلول بعد از صرف شام، با خودش زمزمه کرد: «در مورد چی میخواستی به ما اخطار بدی؟» ذهنش درگیر نگرانی در خصوص زندانیشدنش و همچنین کنجکاوی در مورد آزمایشگاهها شده بود و نمیتوانست بخوابد. رفیق زندانیاش در آن طرف راهرو هم نمیتوانست او را آرام کند.
هنری بعد از اینکه فهمید برادرزادهاش در خطر است از جوآن فاصله گرفت؛ چشمانش از عصبانیت لبریز شده و رفتارش سرد شد. او هنگام شام حتی یک کلمه هم حرف نزد. در واقع او حتی به غذایش هم خیلی دست نزد. هر تلاش جوآن برای همدردی با او هم مؤدبانه رد میشد.
پس جوآن عصبی و ناراحت به سلولش بازگشت. بعد از اینکه تا نیمهشب موفق نشد بخوابد، مشغول کار روی رمز شد. جوآن به کار شبانهاش چشم دوخت. قسمتهای بزرگی از آن ترجمه شده بودند، ولی هنوز جاخالیهای زیادی وجود داشت. موفقیت او تا اینجا بیشتر مدیون سرنخ بزرگی بود که ابوت رویز داده بود: نام ال سانگر دل دیابلو. با وجود تعداد زیاد علامتهای نامتشابه، جوآن حدس زده بود که هر علامت به یک حرف از الفبا مربوط میشود؛ یک رمز جاگذاری ساده.»
حجم
۳۶۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۵۸ صفحه
حجم
۳۶۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۵۸ صفحه