کتاب قابیل
معرفی کتاب قابیل
کتاب قابیل نمایشنامهای نوشتهٔ لرد بایرون با ترجمهٔ حسین قدسی است و نشر نی آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب قابیل
قابیل در دسامبر سال ۱۸۲۱ منتشر شد. این اثر از همان نخستین روزهای انتشار مورد توجه منتقدان قرار گرفت و بحثهای بسیاری پیرامون آن به راه افتاد. برخی از منتقدان، بهویژه آنهایی که پیشزمینههای دینی پررنگتری داشتند، از همان ابتدا با دستآویز قرار دادن سخنان «ابلیس» در این نمایشنامه و کفرآمیز خواندن آن، بایرون و نیز جان ماری (ناشر کتاب) را مورد حمله قرار دادند و برخی دیگر نیز تغییراتی را که بایرون در روایت کتاب مقدس ایجاد کرده بود بهانه کردند و به او تاختند. در مقابل، گروهی نیز به دفاع جانانه از این «شاهکار ادبی» همت گماشتند و در باب ویژگیهای بارز آن داد سخن دادند، و جالب آنکه کشمکشها بر سر این اثر تا امروز هم ادامه دارد.
قابیل بر پایهٔ روایت عهد عتیق نوشته شده است. در بخشهای مختلف نمایش هم اشارههایی به داستانها و اشخاص عهد عتیق شده است.
خواندن کتاب قابیل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران نمایشنامه پیشنهاد میکنیم.
درباره لرد بایرون
جورج گوردون نوئل، بارون بایرون ششم، یا به اختصار لرد بایرون (۱۸۲۴–۱۷۸۸) از سرشناسترین نویسندگان و شعرای انگلستان در آغاز سدهٔ نوزدهم میلادی و یکی از بزرگترین شعرای تاریخ انگلستان است که اشعارش، در کنار آثار نویسندگان دیگری همچون ویلیام وردزورث و سمیوئل تِیلِر کولریج، اثری شگرف در جنبش ادبی رمانتیسم اروپا به جا گذاشته است. بایرون را یکی از کلیدیترین چهرههای جنبش رمانتیسم در ادبیات اروپا میدانند، به طوری که به عقیدهٔ برخی، بدون او رمانتیسم اروپا به وجود نمیآمد، یا اگر هم به وجود میآمد شکل دیگری میداشت. آثار بایرون چنان تأثیری بر ادبیات اروپا در قرن نوزدهم و پس از آن برجای گذاشته که بدون اغراق هیچ خطهای را در اروپا نمیتوان یافت که از «انقلاب بایرونی» بری مانده باشد، به طوری که بزرگانی همچون لامارتین در فرانسه، پوشکین در روسیه، و بسیاری دیگر از قهرمانان ادب اروپا، خود را شاگرد او دانستهاند، و نمونههای «قهرمان بایرونی» در آثار نویسندگان نامداری چون ویکتور هوگو، آلکساندر دوما، خواهران برونته و دیگران به چشم میخورد. گوته، شاعر نامدار آلمانی، که به قولی در کنار هومر، دانته و شکسپیر یکی از چهار رکن ادبیات اروپا به شمار میرود، در مورد بایرون گفته است: «بدون شک لرد بایرون بزرگترین نابغهٔ قرن ماست.»
بخشی از کتاب قابیل
«حوا:خدایا!
ای که روز را روز نامیدی
بامداد را از دل شب بیرون کشیدی.
ای که موج را از موج جدا ساختی،
و بخشی از آفریدهٔ خود را «فلک» نامیدی*،
ستایش تنها تو را سزد!
هابیل: خداوندا!
ای که عناصر را آب و خاک و باد و آتش نامیدی
و روز را و شب را آفریدی
تا جهان را روشن کنند یا بر آن سایه افکنند،
و موجودات را بر آن داشتی تا از نور و سایه شاد شوند،
و روز و شب را دوست بدارند و تو را.
ستایش تنها تو را سزد!
آدا: خداوندا!
ای پدرِ ازلیِ همهچیز،
که موجوداتی چنین خوب و زیبا آفریدی،
تا ما بسی دوستشان بداریم، لیکن نه بیش از تو.
باشد که تو را و آنها را دوست بدارم.
ستایش تنها تو را سزد!
زیلا: ای خدا! ای آفریننده، که دوست میداری و میآفرینی و نیکی میکنی،
اما به مار* رخصت میدهی تا به بهشت بخزد
و پدرم را بیرون براند.
ما را از دیگر بدی ها در پناه خویش گیر!
ستایش تنها تو را سزد!
آدم: پسرم قابیل! ای نخستزادهام! چرا خموشی؟
قابیل: چرا سخن بگویم؟
آدم: تا دعا کنی.
قابیل: مگر شما دعا نکردهاید؟
آدم: چرا! و بس مشتاقانه!
قابیل: و بلند! من صدایتان را شنیدم.
آدم: و من برآنم که خدا نیز میشنود.
هابیل: آمین!
آدم: اما تو ای فرزند بزرگترم، هنوز خاموشی؟
قابیل: همان بهتر که خاموش باشم.
آدم: چرا؟
قابیل: خواهان چیزی نیستم.
آدم: شکرگزار چیزی هم نیستی؟
قابیل: نه.
آدم: تو زندگی نمیکنی؟
قابیل: مگر نخواهم مرد؟
حوا:افسوس! میوهٔ درخت ممنوعه* است که رسیده میشود.
آدم: و ما باز باید از آن برگیریم. خداوندا! چرا درخت دانش را کاشتی؟
قابیل: و شما چرا از درخت زندگی میوه برنگرفتید؟ در آنصورت او را شکست میدادید.
آدم: وای بر من! پسرم، کفر مگو! اینها سخنان مار است!
قابیل: چرا نگویم؟
مار راست گفت. هم درخت دانش بود و هم درخت زندگی.
دانایی خوب است، زندگی نیز.
پس چرا هر دو بد باشند؟
حوا:پسرم! سخنانی بر زبان میآوری که من، پیش از زادن تو، گناهکارانه گفتم.»
حجم
۱۳۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۴۱ صفحه
حجم
۱۳۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۴۱ صفحه