کتاب بازاریابی با هک رشد
معرفی کتاب بازاریابی با هک رشد
کتاب بازاریابی با هک رشد نوشتهٔ رایان هالیدی و ترجمهٔ امیر انصاری است و انتشارات آموخته آن را منتشر کرده است. کتاب بازاریابی با هک رشد (Growth Hacker Marketing) کتابی دربارهٔ هک رشد و مزایای آن در مقایسه با روشهای سنتی بازاریابی است و نویسنده در آن تأثیرگذاری این شگرد را در شرکتهایی چون توییتر و فیسبوک بررسی میکند. سایت آمازون در سپتامبر ۲۰۱۳ این کتاب را پرفروشترین کتاب ماه انتخاب کرد.
درباره کتاب بازاریابی با هک رشد
احتمالاً کسبوکارهایی را دیدهاید که بدون کمترین تبلیغات یا بدون صرف هزینهای برای تبلیغات، بهیکباره سر زبانها میافتند یا در اصطلاح همهگیر و ویروسی میشوند. چنین کاری در نگاه اول نوعی جادو یا شانس به نظر میرسد؛ ولی واقعیت چیز دیگری است. این کسبوکارها خواسته یا ناخواسته از اصولی پیروی میکنند که در دنیای جدید بازاریابی به «هک رشد» معروف است؛ یعنی بهجای صرف هزینهٔ هنگفت برای جلب مشتری، با استفاده از این اصول، پایگاه مشتریانِ خودشان را گسترش میدهند. در واقع، برای جذب کسانی بازاریابی میکنند که احتمال اینکه مشتری شوند خیلی بیشتر از غریبهٔ پرمشغلهای است که آگهی آن کسبوکار را در فضای مجازی دیده است.
بهبیان دیگر میتوان گفت بازاریابی بهشیوهٔ سنتی دیگر جوابگو نیست و سرعت تغییرات در بازار و فناوری بهگونهای است که روشهای سنتی دیگر نیاز شرکتها و صنایع را برطرف نمیکند. از طرفی، شرکتهای نوپا نیز بودجهٔ هنگفتی برای تبلیغ محصول یا خدماتشان ندارند و باید دنبال راهی باشند تا با کمترین هزینه یا بدون هزینه، پیامشان را به گوش مخاطبان خود برسانند.
رایان هالیدی، نویسندهٔ کتاب بازاریابی با هک رشد که از بازاریابان سنتی بود و خیلی اتفاقی به «هکر رشد» تبدیل شد، طی چهار گام و با مثالهای متعدد، به ما یاد میدهد چطور چنین کاری را انجام دهیم.
در گام اول یاد میگیریم چطور پیش از هر کاری، محصولمان باید با نیاز بازار تناسب داشته باشد تا بتوان این اصول را اجرا کرد. بهبیان دیگر، بدترین تصمیم در بازاریابی تولیدکردن محصولی است که هیچکسی به آن نیاز ندارد. در گام بعدی یاد میگیریم چطور اصول هک رشد را برای محصول یا خدمات خودمان به کار ببندیم. در این مرحله، برای عرضهٔ محصول حتماً لازم نیست کارزار بزرگی راه بیندازیم؛ بلکه محصولمان باید توجه مخاطب اصلی را جلب کند که با روشهای آن آشنا خواهیم شد. در گام سوم پی میبریم برای اینکه مشتریان محصول یا خدماتمان را به دیگران معرفی کنند و پیام بازاریابیمان همهگیر یا ویروسی شود، چه کارهایی باید انجام دهیم و محصول یا خدماتمان چه ویژگیهایی باید داشته باشد. گام چهارم که شاید مهمترین گام باشد، دربارهٔ روشهای حفظ مشتریان و افزایش آنهاست.
در نهایت، نویسنده یکی از تجارب خودش در بهکارگیریِ این اصول را بیان میکند؛ آنهم در زمانی که امکان استفاده از هیچکدام از مجاری سنتی تبلیغاتی وجود نداشته است. امید است با مطالعهٔ این کتاب، ضمن آشنایی با اصول هک رشد، از آنها برای پیشرفت شرکت و کسبوکارتان بهره ببرید.
خواندن کتاب بازاریابی با هک رشد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران کتابهای مدیریت و کسبوکار پیشنهاد میکنیم.
خواندن این کتاب برای هرکسی که بهنوعی با بازار سروکار دارد، از بازاریابان و مدیران استارتاپهای کوچک گرفته تا بازاریابان و مدیران شرکتهای مطرح و غولپیکر بسیار مفید خواهد بود.
درباره رایان هالیدی
رایان هالیدی، کارآفرین و بازاریاب و نویسندهٔ آمریکایی، متولد ۱۶ ژوئن ۱۹۸۷ است. او تحصیلات دانشگاهیاش را در دانشگاه کالیفرنیا آغاز کرد. رشتهٔ تحصیلیاش علوم سیاسی و نویسندگی خلاق بود؛ اما در نوزدهسالگی انصراف داد و فعالیتهای حرفهای خود را در حوزهٔ بازاریابی و نویسندگی پی گرفت. این کارآفرین برجسته، تجربههای خود را در قالب چند کتاب به رشتهٔ تحریر درآورده است. کتابهای او به چندین زبان زندهٔ دنیا ترجمه شده است و میان گروههای مختلف جامعه، از مربیان لیگ ملی فوتبال و ورزشکاران حرفهای جهان گرفته تا کارآفرینان، سیاستمداران، روانشناسان و مردم عادی، طرفداران بسیاری دارد.
بخشی از کتاب بازاریابی با هک رشد
«هیچ صنعتی مانند صنعت نمایش و سرگرمی نیست. با این حال، وقتی واقعاً دربارهاش فکر میکنیم، همهٔ تیمهای بازاریابی (صرفنظر از اینکه واقعاً در چه حوزهای فعالیت میکنند)، هنگام عرضهٔ محصولی جدید، رفتارشان بهگونهای است که انگار در این صنعت فعالیت میکنند. بهجد معتقدم هرکسی که محصولی را بازاریابی یا عرضه میکند، در خیالش اینطور تصور میکند که دارد افتتاحیهٔ فیلم بسیار موفقی را برگزار میکند و این توهم در شکلگیری و تحریف هر تصمیممان برای بازاریابی نقش دارد.
احساس خوبی میدهد؛ اما بسیار اشتباه است.
اولین ایدهمان افتتاحیهای بزرگ، مراسم باشکوه عرضهٔ محصول، انتشار خبر یا پوشش رسانهای گسترده است. ناخودآگاه فکر میکنیم به بودجهٔ تبلیغاتی نیاز داریم. به فرش قرمز و آدمهای مشهور نیاز داریم. از همه خطرناکتر، تصور میکنیم باید در بازهٔ زمانیِ بسیار کوتاهی، تا میتوانیم، مشتری بگیریم و اگر این روش فوراً نتیجه ندهد، همهچیز را شکستی میبینیم که البته از عهدهٔ زیانش برنمیآییم. در این توهم به سر میبریم که محصولمان باید مثل فیلم تبدیلشوندگان باشد، نه پروژهٔ جادوگر بلر.
ناگفته پیداست که چنین فکری احمقانه است. با این حال، من و شما سالهاست یاد گرفتهایم بیچونوچرا از این توهم پیروی کنیم.
مشکل کار کجاست؟ خب، برای تازهکارها، بیشترِ فیلمها شکست میخورند.
با وجود جذابیت و تاریخ بازاریابی فیلم، استودیوهای فیلمسازی، حتی پس از میلیونها دلار سرمایهگذاری (که اغلب بیشتر از بودجهٔ خود فیلم است)، مرتب اعلام میکنند در عرضهٔ فیلمهای بزرگشان کاملاً زیان کردهاند و وقتی به موفقیت میرسند، هیچکس نمیداند علت موفقیت چه بوده یا چه عناصری باعث موفقیت شده است. بهقول ویلیام گلدمنِ فیلمنامهنویس: «هیچکس همهچیز را نمیداند» (حتی دستاندرکاران). این قمارِ واقعاً بزرگی است.
این شکستها برای استودیوهای فیلمسازی مشکل چندانی ایجاد نمیکند؛ زیرا سیستمشان طوری طراحی شده است که این زیانها را پوشش بدهد. سود فیلمهای پرفروش زیان شکستهای مکرر را جبران میکند؛ اما میان فیلمسازان و دیگر افراد جهان تفاوت بزرگی هست. شکست شرکت نوپایتان شما را از پا درمیآورد. دوستتان داروندارش را به پای کسبوکار جدیدش ریخته است. خودتان هم نمیتوانید بدهی سنگینی بالا بیاورید. مانند فیلمسازها ده پروژهٔ در حال اجرای دیگر نداریم. فقط همین یکی است و دیگر هیچ.
سرانجام فرد باهوشی آمد و گفت: «نباید اینطوری باشد. اینترنت و رسانههای اجتماعی امکان رهگیری، آزمایش، تکرار و بهبود بازاریابی را فراهم کرده است؛ تا جایی که این قمارهای بزرگ، نهتنها غیرضروری است، بلکه تأثیر منفی دارد.»
آن فرد، اولین هکر رشد بود.»
حجم
۷۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۷۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
نظرات کاربران
کل محتوای کتاب رو میشه در همین یک جمله خلاصه کرد: « کاری کنید محصولتون متناسب با نیاز بازار باشه و ویژگیهایی داشته باشه که باعث پخش و اطلاعرسانی ویروسیش بشه » همین مفهوم بارها و با ذکر مثالهایی که اغلب