کتاب مجمع الجزایر گولاگ (جلد سوم)
معرفی کتاب مجمع الجزایر گولاگ (جلد سوم)
کتاب مجمع الجزایر گولاگ (جلد سوم) نوشتهٔ الکساندر سولژنیتسین و ترجمهٔ احسان سنایی اردکانی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. این کتابْ به اتکای تجارب شخص سولژنیتسین که در اردوگاهْ آجرچینی میکرد، تاریخچهای تمام و کمال از اردوگاههای تجمیع شوروی است. مجمع الجزایر گولاگ سه جلد دارد.
درباره کتاب مجمع الجزایر گولاگ (جلد سوم)
مجمعالجزایر گولاگ، یکی از بزرگترین و خواندنیترین روایتهای تاریخ ادبیات جهان که برای نویسندهاش جایزهٔ نوبل ادبی ۱۹۷۰ را به ارمغان آورده، در واقع تلاشی است برای ارائهٔ تصویری قابل درک از گستردگی سایهٔ شر بر زندگی میلیونها شهروند روس در عصر اتحاد جماهیر شوروی، بهویژه دورهٔ حکمرانی ژوزف استالین بین سالهای ۱۹۲۹ تا ۱۹۵۳.
الکساندر سولژنیتسین، نویسندهٔ نامدار روس و از بازماندگان اردوگاههای کار اجباری گولاگ در شوروی سابق، این کتاب را طی ده سال و از راه گفتوگو با بیش از ۲۲۰ بازماندهٔ دیگر اردوگاهها، در سه جلد به رشتهٔ تحریر درآورده که آمیزهای است از نثر نویسندهای حماسهپرداز، مورخی آرمانگرا و مصلحی برآشفته، با رگههایی از طنز سیاه. آنچه میخوانید جلد سوم این مجموعه است.
هیچ خوانندهٔ قرن بیستویکمیای که شاهکار سولژنیتسین را برای بار اول میخواند نباید تصور کند که بناست یک روایت تاریخی سرراست را بخواند. کتاب او فقط وصف تاریخ نیست، خود تاریخ است. به لطف عنایت وسواسگونهٔ سولژنیتسین به جزئیات و استعدادهای ادبی و جدلی او، مجمعالجزایر گولاگ به خلق همین جهانی که ما امروزه در آن زیست میکنیم کمک کرده است.
خواندن کتاب مجمع الجزایر گولاگ (جلد سوم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان به رمانهایی با موضوع جنایتهای حکومتهای استبدادی و توتالیتر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مجمع الجزایر گولاگ (جلد سوم)
«انقلاب بیشتر وقتها در بذل و بخششْ صبر سرش نمیشود. صبر ندارد که تا جاییکه میتواند عاق کند. نمونهاش همین لغت کاتورگا. امروزه کاتورگا لغت معصومی است؛ که وزنی دارد، و هیچ شباهتی به د.و.پـ.رِ خپلهٔ ناقصالخلقه یا ایـ. تـ. لِ فسقلی ندارد. کاتورگا به مانند تیغ یک گیوتین، از سکوی هیأتقضات فرود میآید و ناگهان از قطع گردن متهم درمیمانَد، تیرهٔ پشتاش را میشکند و درجا در همان تالار محکمهْ هر امیدی را خرد و خمیر میکند. لغت کاتورگاییها چنان دهشتی درون خودش دارد که باقی زندانیها با خودشان فکر میکنند: «لابد اینا دیگه قدارهکِشای هفتخطَن!» (اینکه خودت را نه جزو تباهترین قشرِ آدمها ببینی و نه در تباهترین موقعیتِ ممکن، عیب بزدلانه ولی بیدردسری است. کاتورگاییها شماره دارن! معلومه که دیگه آب از سرشون گذشته! روی تو و من اما هیشکی شمارهْ سنجاق نکرده! ... ولی خواهند کرد ــ و خواهید دید!)
استالین عاشق لغات و اصطلاحات قدیمی بود. هیچوقت یادش نرفت که همین لغات میتوانند حکومتی را قرنها یکه و منسجم نگه دارند. اینکه او هِی اصطلاحاتِ دُمبریدهای همچون «افسر» و «تیمسار» و «رئیس» و «عالیجناب» را باز از نو سرهمبندی میکرد، از سرِ برآورده کردن یک ضرورت پرولتری نبود. بیست و شش سال بعد از آنکه انقلاب فوریهْ لغت «کاتورگا» را از حَیز انتفاع ساقط کرد، استالین حتی آن را هم احیا کرد. قضیه مربوط میشود به آوریل ۱۹۴۳ که دیگر آرامآرام احساس کرد در سراشیبِ سقوط نیست. برای غیرنظامیها، اولین ثمرات پیروزی خلق در استالینگراد عبارت بود از فرمان نظامیسازی خطوط آهن (که تمهیدی بود برای محاکمهٔ زنان و پسربچهها به دست دادگاه نظامی) و فردای همان روز (مصادف با ۱۷ آوریل) هم فرمان معرفی کاتورگا و چوبهٔ دار. (چوبهٔ دار هم از این نهادهای مطلوب قدیم است و به مراتب سَرتَر از شلیک کوتاه و یکبارهٔ هفتتیر: که مرگ را فرآیندی کُند و کشدار میکند که میشود آن را با جزئیات، به ازدحامی از ملت نشان داد.) هر پیروزی متعاقبی هم که حاصل شد، دستهجات تازهای از بیچارگان را روانهٔ کاتورگا یا چوبهٔ دار کرد ــ اول از کوبان و [کرانههای] دُن، سپس از کرانهٔ باختری اوکراین و نواحی کورْسک، اورِل و اسْمولِنْسک. پشتبند قُدوم ارتش نیز دادگاههای انقلاب دررسید که برخی را درجا و در ملأ عام به دار مجازات میآویخت و بقیه را به اردوگاههای کار اجباری و تازهتأسیس کاتورگا گسیل میکرد.»
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۶۲۴ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۶۲۴ صفحه