کتاب فرهنگ زنده مقاومت
معرفی کتاب فرهنگ زنده مقاومت
کتاب فرهنگ زنده مقاومت؛ گفت و گو با ادوارد سعید نوشتهٔ طارق علی با ترجمهٔ آرش جلال منش است و نشر چشمه آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب فرهنگ زنده مقاومت
کتاب فرهنگ زنده مقاومت متن کامل چند گفتوگوی متوالی میان ادوارد سعید و طارق علی است که در ژوئن ۱۹۹۴، تقریباً یک دهه قبل از شکست او در مبارزهٔ طولانیاش با سرطان، در آپارتمان سعید در ریورساید درایو نیویورک انجام شده است. این گفتوگوها آن زمان در قالب یک فیلم مستند تحت عنوان «گفتوگو با ادوارد سعید» در کانال ۴ تلویزیون بریتانیا به نمایش درآمد.
با دیدن این فیلم متوجه میشویم که با گزیدهای از گفتوگوی صورت گرفته مواجهیم و گفتوگوی اصلی احتمالا طولانیتر بوده و تنوع بیشتری داشته است و نیز احساس میکنیم متن کامل این گفتوگو میتواند دیدی نادر از دو روشنفکر عمومی و بحثی عمیق و تکرارنشدنی دربارهٔ موضوعات مورد علاقهٔ آنها فرارویمان قرار دهد. از آنجا که سعید و علی هر دو متفکرین و نویسندگانی متعهد به کنش سیاسی بوده، در جوامع و فرهنگهای شرقی رشد کرده و در غرب زندگی و کار کردهاند، متمایل به چپ بوده و بهشدت از حق خود در نقد هر نوع راستکیشی دفاع کردهاند، گفتوگوی این دو از تمامی لازمههای یک رویارویی پرمعنا برخوردار است.
نتیجهٔ کار گفتوگویی است بهغایت جامع همراه با جذابیتی آرامشبخش که از تعامل غیررسمی و صمیمی هر دوی این شخصیتهای فوقالعاده نشئت گرفته است؛ دو شخصیتی که گویی تا پایان جهان برای گفتوگو وقت دارند.
در این گفتوگو با دو صدای متمایز با تمامی مشخصههای فردی و منحصربهفردشان روبهرو خواهید شد.
خواندن کتاب فرهنگ زنده مقاومت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران و پژوهشگران آثار و اندیشههای ادوارد سعید پیشنهاد میکنیم.
درباره ادوارد سعید
ادوارد سعید (۱۹۳۵ - ۲۰۰۳) یکی از تأثیرگذارترین متفکران و نظریهپردازان نیمهٔ دوم قرن ۲۰ است. او استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه کلمبیا، نویسنده، فعال سیاسی و منتقد ادبی، اجتماعی و سیاسی برجستهای بود. انتشار کتاب «شرقشناسی» در سال ۱۹۷۸، ادوارد سعید را به یکی از جنجالیترین متفکران عصر حاضر تبدیل کرد و برای او هواداران و مخالفانی سرسخت به همراه آورد. بهندرت میتوان کتاب یا نظریهای را در چند دههٔ اخیر یافت که همانند شرقشناسیِ ادوارد سعید، تا این حد بر ماهیت بسیاری از حوزههای علوم انسانی از قبیل ادبیات، زبانشناسی، مردمشناسی، علوم اجتماعی، تاریخ، باستانشناسی، الهیات، روانشناسی، علوم سیاسی و دیگر رشتهها اثرگذار بوده باشد. کتاب «نقش روشنفکر» یکی دیگر از آثار او است.
بخشی از کتاب فرهنگ زنده مقاومت
«طارق علی: ادوارد، از چه زمانی دریافتی که بیمار هستی؟
ادوارد سعید: در اوایل پاییز ۱۹۹۱. پس از انجام یکسری آزمایشهای معمول، مشخص شد که به نوعی از سرطان خون مبتلا شدهام.
در آن زمان پزشکان چه نظری داشتند؟
سعی میکردند بیماری را کماهمیت جلوه دهند و میگفتند این یک نوع مزمن بیماری است و برخلاف اسم ترسناکش آن قدرها هم خطرناک نیست. طبیعتاً وحشتزده شدم و شش ماه بعدش را به دیدن پزشکان مختلف و انجام آزمایشهای پزشکی بیشمار گذراندم و همهٔ آنها کمابیش تشخیص اولیه را تأیید کردند. در خلال این زمان کمکم به این نتیجه رسیدم که باید با موضوع کنار بیایم. سرانجام پزشکی بسیارخوب یافتم و این بسیار مهم است چون این بیماری مرضی است بلندمدت و مثل دیابت، درمانناپذیر. او پزشکی فوقالعاده است. تا همین اواخر نیازی به شیمیدرمانی نداشتم. دو سال و نیم پس از ابتلا به بیماری مجبور به پذیرفتن شیمیدرمانی شدم.
شیمیدرمانی چه تأثیری بر تو گذاشته است؟
آن قدرها هم که فکر میکنی بد نیست. بیشترین تأثیرش ضعیفکردن انسان است. خیلی احساس خستگی میکنم و حالت تهوع دارم. با اینوجود حتا یک قرار ملاقات را لغو نکردهام و بر طبق برنامهٔ همیشگیام پیش رفتهام. ولی فکر میکنم دیگر باید کمی کوتاه بیایم چون شیمیدرمانی بهتدریج اثرات خودش را نشان میدهد.
ادوارد، میخواهم از کودکیات بدانم. اولین چیزی که از اورشلیم به یاد میآوری چیست؟
بیشتر از هر چیز خانه را به یاد میآورم، چون من در خانه زاده شدهام نه در بیمارستان. من بهدست یک قابلهٔ یهودی به دنیا آمدم. خانوادهٔ من او را برای کمک به مادرم خبر کرده بودند چون او خاطرهٔ بدی از بیمارستان داشت. آخر قبل از من وضعحمل او در بیمارستان به بچهای مرده ختم شده بود. پس میتوان گفت اولین تجربهٔ من از رویارویی با این جهان، خانه بود.
اولین خاطراتی که به یاد میآورم در خانهای میگذرد که خانوادهام قبل از ترک اورشلیم در اواخر ۱۹۴۷ در آن میزیست. این خانه در اورشلیم غربی قرار داشت یعنی همان بخش از اورشلیم که در اوایل زمستان ۱۹۴۸ به اشغال درآمد و به جزئی از اسرائیل بدل شد. پس از آن خانوادهام برای اولینبار به مصر رفتند. کسبوکار پدرم در قاهره و اورشلیم بود و از اینرو اولین خاطرات من ترکیبی است از خاطرات قاهره و اورشلیم. البته هرچه بزرگتر میشدم سهم قاهره در خاطرات من بیشتر میشد.
اورشلیمِ زمان کودکی تو چهگونه شهری بود؟
علاقهٔ چندانی به آن شهر نداشتم. برای من اورشلیم شهری تیره و تار و افسرده بود. آن شهر، حتا تا به امروز، در ذهن من با مرگ و دین تداعی میشود و البته به هیچ یک از این دو علاقهٔ خاصی ندارم. مراسم مذهبی تمامنشدنی یکشنبهها در کلیسا و در مدرسه، زنان سیاهپوش بیشمار، خطابههای پرتعداد دربارهٔ نحوهٔ درست رفتار آدمها، پرهیزکاری و ریاضت و نفوذ انگلیس در میان عربها. ما جزو اقلیت مسیحی بودیم.»
حجم
۸۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۹۲ صفحه
حجم
۸۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۹۲ صفحه