کتاب تمام چیزهای خطرناک
معرفی کتاب تمام چیزهای خطرناک
کتاب «تمام چیزهای خطرناک» نوشتۀ استیسی ویلینگام و ترجمۀ سمر میرزاخانی نافچی است و نشر افرا آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب تمام چیزهای خطرناک
دزدیدهشدن کودک ایزابل خواب از سر او ربوده بود و خواندن این قصه هم خواننده را بیخواب خواهد کرد. یک سال پیش زندگی ایزابل کاملاً عوض شد. بدون شک کابوس هر پدر و مادری گمشدن یا دزدیدهشدن فرزندشان است. تمام چیزهای خطرناک داستان زنی به نام ایزابل است که یک سال پیش پسرش ناپدید شد و در تمام این مدت چشم بر هم نگذاشته بود.
خواننده از ابتدای داستان از لحن راوی اولشخص متوجه میشود که قصه راویِ قابل اعتماد ندارد. ایزابل یک سال است نخوابیده و حرکاتی دارد که افسردگیاش را نشان میدهد. قصه جلوتر میرود و خواننده میفهمد که در کودکی اختلال خواب هم داشته است. تمام این موارد شک و سوءظن بهوجود میآورد که شاید اینها ارتباطی به گمشدن فرزندش داشته باشد. ایزابل با فردی به نام ویلون روبهرو میشود که پادکستهای جنایی میسازد. ویلون از او میخواهد در مورد اتفاقی که برای پسرش افتاد با او مصاحبه کند. در طول مصاحبهها او دائماً گذشتۀ او را یادآوری میکند تا جایی که ایزابل هم به خودش شک میکند؛ اما مصمم است که حقیقت را پیدا کند. تا اینکه یک روز پیغامی در اینترنت به او میرسد. پیام این است که: جای میسون (پسرش) خوب است!
زمان داستان به گذشته و حال میرود. روند داستان آهسته است و سرشار از تعلیق، تنش و پیچیدگیهایی است که خوانندهای پرحوصله و صبور میطلبد تا غرق این داستان رازآلود و معماگونه شود. از آن دست کتابهایی که خواننده تا آخرین صفحه هنوز نمیداند پایانش چه خواهد شد.
این کتاب دربارۀ مادران است. مادرانی که بهمحض تولد اولین فرزند، خود را مسئول تماموکمال او میدانند و همواره جایی در پس ذهنشان احساس میکنند نکند کم گذاشته باشند. مترجم کتاب دربارۀ این داستان مینویسد: «ویلینگام با روایت قصهٔ ایزابل، این باور غلط عمومی که در هر اتفاقی مادر مقصر است، مادر باید بینقص باشد وگرنه کمبودهایش نشان میدهند سزاوار مادربودن نیست را به چالش میکشد.»
خواندن کتاب تمام چیزهای خطرناک را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب را به دوستداران ژانر معمایی و رازآلود، رمانهای روانشناختی و ادبیات داستانی پیشنهاد میشود.
درباره استیسی ویلینگام
استیسی ویلینگام نویسندهٔ اهل کارولینای جنوبی است. رشتۀ تحصیلیاش روزنامهنگاری و مدرک نویسندگیاش را از دانشگاه هنرهای زیبای ساوانا دریافت کرد. او سالها در شرکتهای تبلیغاتی مختلف بهعنوان کارشناس توسعهٔ تبلیغات مشغول به کار بود. اولین کتابش، سوسویی در تاریکی، در سال ۲۰۲۲ منتشر شد و به یکی از پرفروشترین تریلرهای روانشناختی سال تبدیل شد.
بخشی از کتاب تمام چیزهای خطرناک
«امروز. سیصدوشصتوپنجمین روز. یک سال کامل از آخرین روزم در کنار میسون میگذرد. یک سال از وقتی برایش قصه خواندم و در تخت خواباندمش؛ از وقتی خوابیدم و چشمانم را بستم، بهراحتی به آن خواب طولانی و آرام فرو رفتم، کاملاً بیخبر از جهنمی که فراتر از سپیدهدم انتظارمان را میکشید.»
«اکنون دستم را برای گرفتن قلادهٔ روسکو دراز کردهام که ناگهان از گوشهٔ چشم، خودم را در آینهٔ راهرو میبینم و چهرهام در هم کشیده میشود. واکنشی خودکار است، مثل وقتی که انگشتانت را از جلوی اجاق گاز داغ کنار میکشی. میدانم باید با خودم مهربانتر باشم. چیزهای زیادی را پشت سر گذاشتهام و کمبود خواب آنقدر در صورتم آشکار شده که نمیشود متوجهش نشد. انگار در عرض چند ماه، سالها پیر شدهام؛ زیر چشمانم گود افتاده، پوستشان پژمرده و تیره شده است. لایههای نازک پوست زیر مجرای اشکهایم از زیتونیِ گرم به بنفش تیره، مثل کبودی، تغییر رنگ دادهاند و باقی صورتم تهرنگی مایل به خاکستری به خود گرفته، مثل گوشت مرغی که مدت طولانی داخل یخچال مانده باشد. در دوازده ماه گذشته بیست پوند از دست دادهام و هرچند مقدار زیادی به نظر نمیرسد، وقتی لاغر و قدبلند باشی مشخص میشود. این از دست دادن وزن، در گونهها و گردنم، در پهلوهایم یا بهتر است بگویم در نبود آنها خودش را نشان میدهد. موهایم که همیشه قهوهای تیره و براق بودند، انگار دارند پژمرده میشوند. نوکشان مثل درختی که صاعقه به آن زده باشد، از وسط دو تکه شده است. رنگشان هم روزبهروز بیروحتر میشود.»
حجم
۳۱۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۳۱۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
نظرات کاربران
جالب بود . اولش یکم کند پیش رفت ولی یکم که گذشت جذاب شد و کشش نسبتا خوبی داشت.ولی اولا برای شخص بنده در اون دسته از کتابها قرار نمیگرفت که نتونم یه لحظه هم دست از خوندنش بکشم و
تمام چیزهای خطرناک یک داستان که ذهن مخاطب را به چالش می کشه مادری که سرسختانه فرزند گمشدش رو جستجو می کنه و گذشته ایی که در این جستجو باعث ایجاد تزلزل و شک در فکر و نگاه اون می
داستان پردازی و شخصیت پردازی خوبی داره
همین الان تمومش کردم و واقعا از خوندش لذت بردم، همه چیش خوب بود. قلم روان و توصیفات به جا و اندازه. یه تریلر معمایی که هر صفحهش آدم رو برای ادامه دادنش ترغیب میکنه.
ترجمه روان نسبت به کتاب قبلی نویسنده سوسویی در تاریکی این کتاب خیلی بهتر بود
ژانر جنایی اشباع شده، هرچی میخونی می بینی چیزی برای گفتن ندارن همه شبیه هم.
داستان درباره مادریه که پسرش دزدیده شده و همه مادر رو مقصر میدونن😢 و مادر قصه هم خیلی مشکوکه😏 اینه که جذابترش میکنه... طوری نوشته شده که آدم دلش میخواد زودتر برسه تهش ببینه چی میشه و چه بلایی واقعا