کتاب دیر شکوفاشدگان

کتاب دیر شکوفاشدگان؛ قدرت صبر در دنیایی که وسواس پیشرفت زودهنگام دارد نوشتهٔ ریچ کارلگارد و ترجمهٔ الهام طاهری است و نشر نیماژ آن را منتشر کرده است. این کتاب از مجموعه کتاب‌های استخوان‌های روح است.

درباره کتاب دیر شکوفاشدگان

این روزها به کسی که خیلی زود و سریع پله‌های ترقی را طی می‌کند می‌گویند زودشکوفا و به کسی که کُند است و معلوم نیست چرا اینقدر آهسته پیش می‌رود می‌گویند دیرشکوفا. 

زمانی دیرشکوفایی نشانهٔ سرزندگی، صبر و شهامت بود؛ اما امروزه بیشتر و بیشتر به‌چشم نقص دیده می‌شود و درجه‌دو به‌حساب می‌آید. این روند وحشتناکی است؛ چراکه باعث کم‌ارزش‌شدن چیزهای زیادی می‌شود که انسانیت ما را تشکیل می‌دهند، مثل تجربیات ما، انعطاف‌پذیری ما و استعداد مادام‌العمر ما برای پیشرفت.

واقعیت این است که بسیاری از ما به‌نوعی دیرشکوفا (یا دیرشکوفاهای بالقوه) هستیم؛ اما در نقطه‌ای گیر افتاده‌ایم. 

آیا دربارهٔ شما هم همین‌طور است؟ آیا بچه‌های شما هم همین‌طورند؟ فشار شدیدی که برای موفقیت در مدرسه، ورزش و شغل‌های اولیه‌مان بر ما وارد می‌شود، باعث ایجاد هراس و دلهره در ما می‌شود؛ اما علوم اعصاب این مسئله را روشن می‌کند که ما باید بر خودمان آسان‌تر بگیریم. سن میانگین برای بلوغ کامل عملکرد اجرایی حدود بیست‌وپنج‌سالگی است. 

ساختار کتاب دیرشکوفاشدگان به‌این‌ترتیب است: دو فصل اول به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه به چنین مرحله‌ای از جنون زودشکوفایی رسیدیم و هزینهٔ تکان‌دهنده‌ای که برای آن، هم به‌عنوان فرد و هم به‌عنوان جامعه می‌پردازیم، چه اندازه است. فصل سوم نشان می‌دهد چگونه آخرین تحقیقات در علوم اعصاب و شناخت از مفهوم شکوفایی، نه‌فقط در دوران نوجوانی و جوانی ما، بلکه در تمام طول زندگی ما حمایت می‌کند. این بدان معناست که وسواس کنونی ما به زودشکوفایی ساختهٔ دست انسان است و علم از آن حمایت نمی‌کند. شما با خواندن فصل چهارم و توضیح آن دربارهٔ شش موهبت منحصربه‌فرد و قدرتمند دیرشکوفایی شگفت‌زده، آسوده‌خاطر و خوشحال می‌شوید. نیمهٔ دوم کتاب با عمق بیشتری به مزایای پنهان دیرشکوفایی می‌پردازد. درواقع، ممکن است آن‌ها در ابتدا همچون مانع به‌نظر برسند؛ اما با بینش، تمرین و صبر می‌توانیم آن‌ها را به‌سمت یک عمر شکوفایی هدایت کنیم.

فصل‌های کتاب دیر شکوفاشدگان از این قرار است:

فصل ۱. وسواس شکوفایی زودهنگام ما

فصل ۲. خطای بی‌رحمانهٔ سنجش انسان

فصل ۳. زمان‌سنج منعطف‌تر برای توسعهٔ انسانی

فصل ۴. ارزش صبرکردن دارد: شش نقطه‌قوت افراد دیرشکوفا

فصل ۵. فرهنگ سالم خودتان را بسازید

فصل ۶. رها کنید! توصیه‌ای ساختارشکنانه برای افراد دیرشکوفا

فصل ۷. قدرت خارق‌العادهٔ خودناباوری

فصل ۸. رشدتان کند است؟ گلدانتان را عوض کنید و به باغچهٔ بهتری بروید

فصل ۹. افراد دیرشکوفا: در درازمدت

خواندن کتاب دیر شکوفاشدگان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر احساس می‌کنید دیرشکوفا هستید و از همه چیز عقب مانده‌اید این کتاب را حتما بخوانید.

درباره ریچ کارلگارد

ریچ کارلگارد ناشر و آینده‌پژوه در مجلهٔ فوربز مدیا است. او بیست‌وهفت سال در این مجله کار کرده و دربارهٔ فناوری، اقتصاد، کسب‌وکار و توسعهٔ انسانی می‌نویسد. کتاب‌های قبلی او شامل زندگی ۲.۰، لبهٔ نرم و نبوغ تیمی (به همراه مایکل اس‌ملون) است. کارلگارد، یکی از مؤسسان مجلهٔ آپ‌ساید، شرکت شرکای فناوری گاراژ و انجمن عمومی اصلی کسب‌وکار در سیلیکون‌ولی، باشگاه ۷۵۰۰ عضوی چرچیل است. او به‌خاطر این آخری، برندهٔ جایزهٔ کارآفرینی یانگ و ارنست کالیفرنیای شمالی شده است. کارلگارد در سیلیکون‌ولی زندگی می‌کند؛ اما سفرهای کاری گسترده‌ای به سراسر جهان دارد.

بخشی از کتاب دیر شکوفاشدگان

«جنون زودشکوفایی با تعریف کوته‌فکرانه‌اش از موفقیت، ریشه در دوران آزمون هوش و مدیریت علمی اوایل قرن بیستم دارد؛ اما وسواس مدرن ما نسبت به زودشکوفایی در طول دههٔ ۱۹۸۰ با رونق رایانهٔ شخصی و ظهور قهرمانانی مانند بیل گیتس و استیو جابز در اوان بیست‌سالگی متولد شد. این‌ها پیشکسوتان را با افکار قدیمی‌شان درهم شکستند و خیلی سریع ثروتمند شدند.

جابز در نظر ناظران مثل منجی موعود دلفریب جلوه می‌کرد؛ اما گیتس ظاهر کلیشه‌ای یک بچه‌درس‌خوان را داشت. بنیان‌گذار جوان مایکروسافت در حومهٔ اعیان‌نشین سیاتل بزرگ شد، روابط اجتماعی خوبی داشت و زمانی که به دبیرستان خصوصی لیک‌ساید می‌رفت، در آزمون ریاضی SAT نمرهٔ ۸۰۰ (و ۷۹۰ در آزمون کتبی) را کسب کرد و به پایه‌های بالاتر دست یافت. گیتس برای سرگرمی شب‌ها و آخر هفته‌ها، ساعت‌ها در یک مرکز رایانه‌ای در دانشگاه واشنگتن در آن‌سوی دریاچهٔ روبه‌روی خانه‌اش وقت می‌گذراند. در آنجا نرم‌افزاری برای جمع‌آوری داده‌های ترافیکی نوشت و آرشیو نمرات مدرسهٔ آمادگی لیک‌ساید را هک کرد. در عمل مقدر بود به هاروارد برود و همین‌طور هم شد. تنها اقدام سرپیچانه‌اش به‌عنوان مردی جوان این بود که هاروارد را یک سال زودتر ترک کرد و با همکاری دوستش مایکروسافت را در سال ۱۹۷۵ بنا نهاد. گیتس طی دو دهه جزء ثروتمندترین افراد جهان شد.

استیو جابز محصولات جادویی به دنیا ارائه داد؛ اما گیتس ما را با نقشهٔ راهی تنها گذاشت که می‌گوید: این چیزی است که باید انجام دهید تا خیلی زود موفق شوید. آزمون‌های SAT را درنوردید، نمرات عالی کسب کنید و در یک پروژهٔ فوق برنامهٔ عالی ظاهر شوید. فرهنگ الگوریتمی و فراشایسته‌سالاری که امروز در آن زندگی می‌کنیم، فرهنگ بیل گیتس است. اگر استیو جابز به دنبال این بود که تأثیری کوچک در جهان برجای گذارد، بیل گیتس موفق شد درک جامعه از موفقیت و نقاط عطف برای جوانان را تغییر دهد. اگر می‌خواهیم به موفقیتی بزرگ برسیم و فرزندانمان را به موفقیت‌های بزرگ برسانیم، گیتس به ما نشان داد چگونه این کار را انجام دهیم.

گیتس بیشتر از جابز و بیشتر از هر سیاست‌مدار یا چهرهٔ مشهور دیگری، به شکل‌گیری طرز فکر حاکم امروز و درواقع روح زمانهٔ ما کمک کرد. وسواس به دستاوردهای سنجش‌پذیر زودهنگام، بخش بزرگی از فرهنگ ماست. پس بیایید این فرهنگ را بررسی کنیم؛ اینکه چرا ما را تشویق می‌کند همرنگ جماعت شویم و چگونه بر درک ما از افراد دیرشکوفا تأثیر می‌گذارد.»