کتاب حقیقت و وجود
معرفی کتاب حقیقت و وجود
کتاب حقیقت و وجود نوشتهٔ ژان پل سارتر و ترجمهٔ شروین اولیایی است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی *.
درباره کتاب حقیقت و وجود
کتاب حقیقت و وجود پساز درگذشت ژانپل سارتر از روی دستنوشتههای او و به کوشش «آرلت الکایمسارتر»، دخترخواندهاش در سال ۱۹۸۹ منتشر شد. سال ۱۹۴۸ زمان جنگ سرد بود و سارتر کتاب «حقیقت و وجود» را در سایۀ دلهرهآور این جنگ نوشت. انقراض بشر در جنگ جهانی سوم، جنگ اتمی، از فرضیههای بابِ روز آن دوران بود. هر لحظه امکان داشت رویدادی سرنوشتساز، که سارتر از طریق نوشتهها و اعمال خود میکوشید آن را دفع کند، بحثِ فلسفی دربارۀ تقدیر ماجرای انسانی، پایان فاجعهبار محتوم یا پیشرفت بیپایان، را مختومه کند.
خواندن کتاب حقیقت و وجود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران فلسفهٔ مدرن و علاقهمندان به آثار ژان پل سارتر پیشنهاد میکنیم.
درباره ژان پل سارتر
ژان پل سارتر در سال ۱۹۸۰ به دنیا آمد. او فیلسوف، فعال اجتماعی و نویسندهای فرانسوی و نیز همسر «سیمون دوبوار» بود. سارتر به آزادی بنیادی انسان و اینکه «انسان، محکوم به آزادی است» باور داشت. بهطور کلی، ۲ دوره در زندگی حرفهای سارتر وجود دارد؛ نخستین دوره، دورهٔ پس از نوشتن اثر معروفش «هستی و نیستی» و دومین دوره، پس از نگارش رمان «تهوع» است. در دومین دورهٔ حرفهای زندگیاش، سارتر بهعنوان روشنفکری فعال از نظر سیاسی شناخته شد. او از طرفداران کمونیسم بود؛ هرچند هرگز بهطور رسمی به عضویت حزب کمونیست فرانسه درنیامد. سارتر بیشتر عمرش را صرف تطبیق ایدههای اگزیستانسیالیستیاش کرد. او معتقد بود که انسان باید خودش سرنوشتش را تعیین کند؛ همچنین مطابق با اصول کمونیسم، باور داشت که نیروهای اقتصادی - اجتماعی جامعه که از کنترل انسان خارج هستند، نقشی حیاتی در تعیین مسیر زندگی اشخاص دارند.
سارتر، در سال ۱۹۶۴، جایزهٔ ادبی نوبل را برنده شد، ولی از پذیرفتن این جایزه پرهیز و خودداری کرد. او در نامهای که به آکادمی نوبل نوشت، توضیح داد که نمیتواند جایزه را بپذیرد و نمیخواهد که هرگز نامش در فهرست دریافتکنندگان آن جایزه قرار گیرد. این فیلسوف فرانسوی، بهعنوان یک نویسنده نمیخواست نامش با سازمانی مرتبط گردد. بعضی از فیلسوفان معتقد هستند که سارتر در کارهایش مفاهیم متناقضی را در کنار هم قرار داده است. او از سال ۱۹۷۳ به بعد، تقریباً تمامی قدرت بینایی خود را از دست داد و دیگر قادر به نوشتن نبود؛ بااینهمه کوشید با انجام مصاحبهها، دیدارها و حضور در مراسمها کماکان چهرهای فعال و اجتماعی از خود نشان دهد. او در جایی از مبارزۀ مردم ایران علیه محمدرضاشاه پهلوی و آزادی زندانیان سیاسی و همچنین مبارزۀ مردم شیلی علیه دیکتاتوری آگوستو پینوشه طرفداری کرد.
بخشی از آثار مهم سارتر عبارتند از: رمان «تهوع» (یا «غثیان»)، «زنده باد چگوارا»، «دیوار» (مجموعه داستان)، «هستی و نیستی» (رساله فلسفی)، «خروج ممنوع» (نمایشنامه)، «مردههای بیکفنودفن» (نمایشنامه)، «روسپی بزرگوار» (نمایشنامه)، «دستهای آلوده» (نمایشنامه)، «گوشهنشینان آلتونا» (نمایشنامه)، «مگس ها» (نمایشنامه)، «راههای آزادی»، «نقد عقل دیالکتیکی» (رسالهٔ فلسفی)، «اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر» (رسالهٔ فلسفی)، «ادبیات چیست؟» (رسالهٔ ادبی - فلسفی)، «اندیشههایی دربارهٔ مسئلهٔ یهود» (رساله)، «چرخدنده» (فیلمنامه) و کتاب «واژهها». ژان پل سارتر در سال ۱۹۰۵ درگذشت.
بخشی از کتاب حقیقت و وجود
«عمل، بدینسان، نیازمند روشنی [یا وضوح] واقعیتی است که پیشاپیش، به واسطۀ یک هدف، هست باشد و این واقعیت بتواند خودش را همچون مانع، تعویق یا دردسری آشکار کند که باید بر آن غلبه کنیم. بنابراین، این الزام آزادی است که واقعیت همواره بتواند به مثابۀ امری خلاف مقاصد من آشکار شود. بدیهی است که اگر این واقعیت به مثابۀ امری مطلقاً و همواره مخالف آشکار میشد، دیگر حتی هدف قابل تصوری نیز وجود نمیداشت: صرفاً رؤیای گنگ ممکنی [وجود میداشت] که ورای هستی نشخوار میشد و همچون حبابی میترکید. اگر واقعیت همواره مساعد باشد، یا اگر همواره مخالف باشد، دیگر چیزی جز رؤیا وجود ندارد. اما بیخبری امکان نادانستۀ این است که امر حقیقی مخالف و نامساعد باشد (یا در عمل: امکانِ خطر). آزادی در هستیاش مطالبۀ خطر است. خطری وجود ندارد مگر برای آزادی و به واسطۀ آزادی. و آنچه در نهایت به خطر میافتد خود آزادی است. زیرا اگرچه قطعیتِ یک واقعیتِ همواره مخالف آزادی را میکشد، امکان اینکه آزادی توسط یک واقعیت همواره مخالف کشته شود، در عوض، توسط خود آزادی وضع شده است. آزادی با سر برآوردنش این امکان را وضع میکند که جهان [بتواند] آزادی را غیرممکن سازد. و این امکان نوعی حدومرز انتزاعی محض نیست، بلکه این حقیقت دارد که جهان همواره میتواند برخی آزادیها را غیرممکن سازد (موقعیتهای مهلک و مرگبار، بردهداری) و اینکه جهان میتواند به گونهای [دگرگون] شود (نابودی زمین) که هر نوع آزادی از این پس در آن غیرممکن باشد. از آنجا که آزادی نمیتواند هیچ ادعایی را بر هستی بنا کند، اینکه آزادی من امروز در میانۀ جهان ممکن است، امری واقع است که از اساس بیبنیان است. در این معنا، هر عمل انضمامیای که وسیلههای خود را در کمال مسئولیت کشف و ابداع میکند همواره به طور کامل بر بنیاد تصادفْ فهمپذیر است، یعنی به این شرط که تمام امور با هم برابر باشند و در این حال، ترتیبِ جهان یک آزادی (یا این آزادی) را ممکن سازد. اما این ترتیب جهان میتواند ابژۀ شناختی تماموکمال و تفصیلی باشد که از من دریغ شده و از سوی دیگر، من از طریق درونیسازی تناهی خاص خودم (انتخاب یک هدف بخصوص) آن را [از خودم و دیگران] دریغ میدارم. بنابراین، آزادی مستلزم بیخبری بنیادین از تقدیر عامی است که جهان برای اقدام انسانی محفوظ داشته است. این بیخبری آزادی را به دیدگان خاص خودش، به مثابۀ آزادی محض ناپوشیده میکند، [۶۵]*۹۱ یعنی این بیخبری به هر صورت و با هر نتیجهای [مسئولیت] خود را به عهده میگیرد. در عوض، این یعنی وسیله نیست که هدف را دیکته میکند (رئالیسم) ــ و اینکه زیباییِ هدف نیست که قانونی بر وجود وسیله اعمال میکند (ایدئالیسم) ــ بلکه هدف بیرون از این موقعیت مطرح و دنبال میشود، نتیجه هرچه باشد و به شرطی که شرایط به نحوی قطعاً مخالف پدیدار نشود. وانگهی آزادی در نهایت میتواند انتخاب کند که از طریق انتخاب هدفِ خاص خودش ویران شود (مقاومت نومیدانه)، زیرا ناکامیاشی آن را به مثابۀ ترتیبی متفاوت با ترتیب جهان متجلی میکند.»
حجم
۲۱۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۳۴ صفحه
حجم
۲۱۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۳۴ صفحه