کتاب پنی فاجعه بدجوری واگیر دارد
معرفی کتاب پنی فاجعه بدجوری واگیر دارد
کتاب پنی فاجعه بدجوری واگیر دارد (۳ داستان در یک کتاب) نوشتۀ جوئنا نادین و ترجمۀ شهلا انتظاریان و ویراستاری فاطمه خوشنویس است. این کتاب را انتشارات پیک ادبیات منتشر کرده است.
درباره کتاب پنی فاجعه بدجوری واگیر دارد
این کتاب نامزد دریافت جایزه رولد دال برای کتابهای طنز بوده است. در این کتاب سه داستان وجود دارد. در واقع شما کتابی با سه داستان مجزا دارید. از ویژگیهای کتاب پنی فاجعه میتوان به زبان ساده و صمیمی آن که بهصورت طنز نوشته شده است اشاره کرد. کودک در تمامی صفحات با چالش ایدههای پنی همراه میشود و در کنار خنده، مهارت حل مسئله را یاد میگیرد. شاید بتوان گفت بزرگترین ویژگی این مجموعه، همین آموزش غیرمستقیم حل مسئله به کودکان باشد و این زبان صمیمی آن باعث علاقهمندی کودکان به مطالعه و کتاب میشود.
خواندن کتاب پنی فاجعه بدجوری واگیر دارد را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم
این کتاب برای گروه سنی ۸ تا ۱۳ سال نوشته شده است.
بخشی از کتاب پنی فاجعه بدجوری واگیر دارد
«اسم واقعی من پنی فاجعه نیست. پنلوپه جونز است. بخش "فاجعه" را بابا، برای شوخی، روی من گذاشته است. میدانم شوخی میکند، چون هر وقت به من میگوید فاجعه میخندد و مثل غاز قات قات میکند؛ ولی من هیچچیز خنده داری در این اسم نمیبینم بهخصوص که اصلاً فاجعه نیستم. مامانبزرگ که میگوید من فقط مثل آهنربایی هستم چیزهای فاجعهبار را جذب میکند. مامان میگوید اگر مامانبزرگ از همان دو سه ساعت اول تولدم خوب حواسش را به من جمع میکرد، من این قدر آهنربایی نمیشدم. ولی مامانبزرگ میگوید اگر مامان این قدر مشغول جوابدادن به تلفنهای دکتر کمنت نبود، همان رئیس مامان که چشمهایش مثل تخممرغ آب پز سفت قلنبه است و برای همین به او میگویند دکتر ورقلمبیده و بابا این قدر گرفتار بحرانهای شورای شهر مثلاً مشکلات خیابان ۷۳، نبود همان خیابانی که خانۀ ما در آن است، من این جوری نمیشدم پس ببینید من هیچ تقصیری ندارم.
هیچ هم تقصیر من نیست که بریجیت گرایمز حسابی به دردسر افتاده آن هم بهخاطر خرابشدن ماکت برج کج پیزای پدرش که با کارت بازی ساخته شده بود. برای اینکه ما قربانی پیشامدها هستیم پیشامدها یعنی چیزهایی که در دنیای اطراف ما اتفاق میافتد و در آن قضیه این چیزها پیشامد بودند
الف) یک عدد زنبور
ب) کارخانۀ کنسرو ماهی
ج) فرصت طلایی خانم پاترسون
اتفاقی که میافتد این است که من، سرپیچ خیابان، نیوتن میخواهم یک کرم را مجبور کنم از یک پر کبوتر بالا برود با اینکه کرم از پر خوشش نمیآید و میخواهد روی گل راه برود و من در آنجا منتظر کازمو مون وبستر هستم که بهترین دوستم است؛ ولی یک هفته از من بزرگتر و پسر است و مادر او که همه بهش میگویند سان فلاور ولی اسم اصلیاش باربار است مثل برق و باد از خانهشان بیرون میآید او میگوید حادثهای اتفاق افتاده است که البته صدمهای هم زده است؛ چون زنبور گوش کازمو را گزیده»
حجم
۵۳٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۵۳٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
نظرات کاربران
اسم این داستان پنی قشقرق هست حالا لینجا نوشتن پنی فاجعه یکی هستن ولی خوب... داستانهاش فوق العاده اس من از کتابخونه گرفتم مناسب ۱۰ تا ۱۲ سال