دانلود و خرید کتاب گدا و دوشیزه مغرور گروه نویسندگان ترجمه محمود حدادی
تصویر جلد کتاب گدا و دوشیزه مغرور

کتاب گدا و دوشیزه مغرور

انتشارات:نشر مرکز
امتیاز:
۲.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب گدا و دوشیزه مغرور

کتاب گدا و دوشیزه مغرور و داستان‌های دیگر مجموعه‌داستانی از چند نویسندهٔ شاخص آلمان با ترجمهٔ محمود حدادی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب گدا و دوشیزه مغرور

درکتاب گدا و دوشیزه مغرور و داستان‌های دیگر از ادبیات کشورهای آلمانی‌زبان داستان‌هایی از قرن هجدهم تا به امروز گردآوری شده است. پایه‌ٔ انتخاب این داستان‌ها نه موضوعی یگانه، بلکه بیش‌از‌همه تفاوتِ موضوع در هریک از آن‌هاست، تفاوتی گویای تنوع چشم‌اندازهای زندگی، در گذر زمان.

ترتیب داستان‌ها که چهار منظومه یا شعر روایی را هم دربرمی‌گیرند، براساس توالی زمانی است و معرف جهان‌نگری و زیبایی‌شناختی مکتب‌هایی که از آن‌ها یکی چون نهضت روشنگری‌ خردگراست و دیگری چون رمانتیسم‌ برعکس‌ انسان‌ها را نه پیرو خرد که مقهور غریزه نشان می‌دهد. سپس نمونه‌هایی از واقع‌گرایی می‌آید‌ واقع‌گرایی شاعرانه و نیز عریان قرن نوزدهم و بیستم که شاخه‌ای از آن‌خاصه در میان نویسندگان جوان‌تر آغاز قرن گذشته‌رنگی از درون‌گرایی اکسپرسیونیستی به خود می‌گیرد، با نگاه بدبینانه‌ای که جهان و انسان‌های آن کابوس‌زده‌اند. به این ترتیب، این گزیده توجیه خود را در تنوع موضوعی خود می‌یابد.

نویسندگانی که در این کتاب آثارشان آمده از این قرار هستند:

گُتهُلْد اِفرائیم لِسینگ

کنراد فردیناند مایر

هاینریش مان

هوگو فُن هوفْمنْسْتال

راینر ماریا ریلکه

آلفرد دُبلین

روبرت موزیل

اشتفان سوایگ

لیون فویشتْ‌وانْگر

هرمان بروخ

هایمیتو فُن دُدِرَرْ

برتولت برشت

ماری لوئیزه کاشنیتْز

گونتر کونَرت

کریستف رانس‌مایر

خواندن کتاب گدا و دوشیزه مغرور را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب گدا و دوشیزه مغرور

«چیز خاصی نبود، یک ویولُن کوچک بود، با روکش آلبالویی‌رنگ، و چهار سیم واقعی از روده. آرشه مثل هر آرشه‌ای با کلوفون مالش می‌یافت و بعد در دست کودک نواهایی از ساز درمی‌آورد، نواهایی که شاید خراشیدنی ناشیانه بودند، ولی مگر نه این‌که پسرک آن‌ها را با گوش دل می‌شنید؟ و مگر نه این‌که، به این ترتیب، این نواها نرم و ناب می‌شدند؟ مثل جادویی که خود درک کرده باشد.

گاه آهنگی رامِ دستش می‌شد. این منم! چنین هنری دارم! ویولن ابزار دلگرمی و امیدبستن به خود بود. طبیعی‌ست. گاهی این خاصیت را از دست می‌داد. کسی که گوش می‌داد، شاید چهره درهم‌می‌کشید. چه بسا که به این هم نیازی نبود. خود کودک هم ناگهان دیگر با آن گوش خوش‌خدمتِ دل نمی‌شنید، بلکه آن دو گوش چسبیده به کله‌اش کج‌خلقانه و بی‌تعارف اطمینانش می‌دادند که با ویولنش غژوغژ بد و دل‌آزاری راه می‌اندازد. آن شناختی که پیش‌تر، با نیروی روحی درخور ستایشی، سرکوب شده بود، وضوحی آشکار یافت: این‌که پسربچه ویولن‌نوازی را هیچ یاد نگرفته است. وانگهی ویولنش تنها اسباب‌ِ بازی است و خودش هم کودک و ناتوان. حقیقت بر او پیروز شد.

با این‌حال، نوید خوشبختی‌ای که همه‌روزه به خود می‌دهیم آن‌روزها برای او از ویولن مایه می‌گرفت. صبح‌ها پیش از رفتن به مدرسه آن را از جای امنش در کشوی میز تحریر بیرون می‌آورد، و حال چه باک که ساعت ریاضی بسی دل‌آزار باشد. آخر ویولن چشم‌به‌راه او بود.

امّا پسرک خیال می‌کرد که چشم‌به‌راه اوست. حال آن‌که چنین نبود. در این فاصله تن درمی‌داد تا دست برادر کوچک‌تر آن را بگیرد و بنوازد. این برادر هنوز مدرسه نمی‌رفت. پس وقت ویولن زدن داشت و ویولن هم پذیرا بود: زدن این یکی را به همان خوبی که زدن دیگری را. به همه فرصت می‌داد استاد چربدست باشند. کشوی میز قفل نداشت. ولی دست برادر کوچک‌تر هم به آن نمی‌رسید. پس یکی بود که کشو را باز می‌کرد و ویولن را به دست او می‌داد. او که بود؟ هر که بود، کارش بس ناحق بود و درخور نفرت. همان ناشناس باز ویولن را سر جایش می‌گذاشت. امّا بعد می‌دید یک سیمش پاره شده است. او که بود که به کوچولو کمک می‌کرد؟

برادر بزرگ‌تر باخبر نشد، نه از زبان خود کوچولو، نه از زبان مادر و نه کلفت. هرکدام به‌یقین حاضر بودند داستان را به او بگویند، حتی خود کوچولو. در برابر، او هم لازم بود کمی بزرگواری به‌خرج دهد و از نرمش‌ناپذیری و حق‌خواهی مطلق دست بکشد. خشم او، وقتی که از مدرسه برمی‌گشت و می‌دید ویولن را دست‌کاری کرده‌اند، شدید بود و در بیان آن‌که حریم خود را تعرض‌ناپذیر می‌داند و در حق‌اش ناروا کرده‌اند، هراس‌انگیز.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۵۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۱۵۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان