کتاب پارسا و ترسا
معرفی کتاب پارسا و ترسا
کتاب پارسا و ترسا نوشتۀ میرجلال الدین کزازی در انتشارات آیدین به چاپ رسیده است.
درباره کتاب پارسا و ترسا
کتاب پارسا و ترسا، گزارشی از داستان شیخ صنعان در منطقالطیر عطار نیشابوری است. این داستان در میانۀ داستان مرغان روایت میشود. در گرماگرم داستان و در پاسخ به مرغان که از هدهد میپرسند چگونه میتوان در جستن سیمرغ دادِ کار را داد، هدهد میگوید که باید دل باخت و ترک جان گفت تا به دلدار رسید. هدهد برای گواه حرف خود و اینکه دل شوریده از دشواریها در راه عاشقی کمترین بیمی ندارد داستان شیخ صنعان را بازمیگوید. عطار نیشابوری این داستان را در قالب مثنوی و در ۴۰۹ بیت سروده که طولانیترین و شیرینترین حکایت کتاب منطقالطیر است.
صنعان، پیری صاحب کمال و پیشوای مردم زمانۀ خود بود. او ۵۰ سال در کعبه اقامت داشت و هرکس به حلقهٔ ارادت او درمیآمد از ریاضت و عبادت نمیآسود. او نیز در به جا آوردن شعائر مذهبی از هیچچیز فروگذار نمیکرد. بعد از اینکه چند شب پیاپی خواب دید که مقیم روم شده و بر یک بت سجده میکند با مریدانش عازم سفر روم میشود. آنجا دختری ترسا را میبیند و به او دل میبندد. بعد از عجزولابه و تلاش برای به دست آوردن دختر، او برای شیخ ۴ شرط میگذارد: سجده کردن بر بت، سوزاندن قرآن، نوشیدن خمر و دست شستن از ایمان. شیخ این شروط را میپذیرد؛ اما مدتی بعد پشیمان میشود و به درگاه خدا توبه میکند و خود را از قید عشق دختر ترسا آزاد میکند. از طرفی ندای غیبی در خواب به دختر ترسا میگوید همان گونه که شیخ صنعان را از راه به در بردی این بار از ترسا بودن توبه کن و مسلمان شو. دختر ترسا نیز نزد شیخ صنعان اسلام میآورد و در همان دم جان میسپارد.
کتاب پارسا و ترسا، داستان شیخ صنعان را از سه منظر واژهشناسی، زیباییشناسی و ژرفاشناسی بررسی کرده است. در بخش واژهشناسی، واژهها را از دید ریشهشناسی و سبکشناسی بررسی کرده است. در بخش زیباشناسی به آرایههای ادبی هر بیت و کاربردهای هنری از دید علم معانی توجه کرده و در بخش ژرفاشناسی اندیشههای صوفیانۀ عطار نیشابوری را توضیح داده است.
خواندن کتاب پارسا و ترسا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به دوستداران پژوهشهای ادبی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب پارسا و ترسا
«شیخ صنعان پیر عهد خویش بود
در کمال از هرچه گویم بیش بود
شیخ بود او در حرم پنجاه سال
با مرید چارصد صاحب کمال
هر مریدی کآنِ او بود ای عجب
مینیاسود از ریاضت روز و شب
هم عمل هم علم با هم یار داشت
هم عیان هم کشف هم اسرار داشت
قرب پنجه حج بجای آورده بود
عمره عمری بود تا میکرده بود
خود صلاة و صوم بیحد داشت او
هیچ سنت را فرو نگذاشت او
پیشوایانی که در پیش آمدند
پیش او از خویش بیخویش آمدند
موی میبشکافت مرد معنوی
در کرامات و مقامات قوی
هرکه بیماری و سستی یافتی
از دم او تندرستی یافتی
خلق را فی الجمله در شادی و غم
مقتدایی بود در عالم علم
گرچه خود را قدوهٔ اصحاب دید
چند شب بر هم چنان در خواب دید
کز حرم در رومش افتادی مقام
سجده میکردی بتی را بر دوام
چون بدید این خواب بیدار جهان
گفت دردا و دریغا این زمان
یوسف توفیق در چاه اوفتاد
عقبهٔ دشوار در راه اوفتاد
من ندانم تا ازین غم جان برم
ترک جان گفتم اگر ایمان برم
نیست یک تن بر همه روی زمین
کو ندارد عقبهای در ره چنین
گر کند آن عقبه قطع این جایگاه
راه روشن گرددش تا پیشگاه
ور بماند در پس آن عقبه باز
در عقوبت ره شود بر وی دراز
آخر از ناگاه پیر اوستاد
با مریدان گفت کارم اوفتاد
میبباید رفت سوی روم زود
تا شود تعبیر این، معلوم زود»
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه