دانلود و خرید کتاب من ادواردو نیستم! گروه نویسندگان
تصویر جلد کتاب من ادواردو نیستم!

کتاب من ادواردو نیستم!

۴٫۷
(۲۰۱۳)
خواندن نظرات

معرفی کتاب من ادواردو نیستم!

کتاب من ادواردو نیستم را انتشارات شهید ابراهیم هادی تهیه و روانهٔ بازار کرده است. این اثر، ۷۲ داستانک از زندگی ثروتمندترین شهید شیعه، ادواردو آنیلی، است؛ مردی که سرانجام، ظاهراً، به قتل رسید.

درباره کتاب من ادواردو نیستم

کتاب من ادواردو نیستم، خاطرات کوتاه مردی را در بر دارد که دین و ایمانش را به دنیا و مظاهر آن نفروخت؛ مردی که ثابت کرد می‌شود در درّهٔ گناه بود اما زنجیرهای شیطان را پاره کرد؛ مردی که بزرگ‌ترین آرزویش این بود که تا وقتی زنده است امام زمان ظهور کند تا از یارانش شود: ادواردو آنیلی یا مهدی آنیلی.

اما ادواردو آنیلی که بود؟

ادواردو آنیلی، فرزند جیانی آنیلی، یکی از سرمایه‌داران بزرگ ایتالیایی و مالک سابق مجموعهٔ فیات و مارلا کاراچو بود. او در جوانی به اسلام و سپس به مذهب تشیع گروید.

ادواردو چند بار به ایران سفر و با امام خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای دیدار کرد. او به زیارت امام رضا (ع) نیز رفت.

گرایش او به اسلام و فعالیت‌های ضد استبدادی‌اش باعث شد که سرانجام در ۱۵ نوامبر سال ۲۰۰۰ به دست عوامل ناشناس و به طرزی مشکوک به قتل برسد.

جسد او را زیر پل «ژنرال فرانکو رومانو» در بزرگراه تورینو به ساوونا یافتند. شواهد حاکی از آن بود که ادواردو از روی پل ۸۰ متری مذکور به پایین پرتاب شده است.

برخی از رسانه‌ها، مرگ ادواردو آنیلی را توطئه‌ای صهیونیستی دانسته‌اند.

در سال ۲۰۰۱ در ایران فیلمی ساخته شد که شواهد و مدارکی دال بر قتل سیاسی (ترور) ادواردو آنیلی، به دست صهیونیست‌ها، ارائه کرد.

داستانک‌ها را با همراهی تصاویری از این فرد که در کتاب گنجانده شده است، بخوانید.

خواندن کتاب من ادواردو نیستم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به نوجوانانی که به کتاب‌های زندگی‌نامه‌ای و نیز داستان کوتاه علاقه دارند، پیشنهاد می‌کنیم.

بخش‌هایی از کتاب من ادواردو نیستم

«حتماً در تاریخ خوانده‌اید. مشرکان مکه رفتند پیش پیامبر. به پیامبر گفتند: ای محمد (ص). ما هر چه بخواهی به تو می‌دهیم. هر چقدر پول و ثروت و مال و منال بخواهی به تو می‌دهیم. هر پست و مقامی هم بخواهی به تو می‌دهیم. اصلاً تو را می‌گذاریم رئیسمان. تو را می‌گذاریم سرورمان. فقط یک شرط دارد. آن هم اینکه دست از آیینت برداری.

پیامبر اخم‌هایش را توی هم کرد. همان‌جا آبِ پاکی را ریخت روی دست مشرکان. بهشان گفت: به خدا قسم اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من بگذارید که دینم و رسالتم را رها کنم، هرگز این کار را نخواهم کرد!

می‌بینی چه پیامبری داری؟ می‌بینی چه ولیّ و پیشوایی داری؟ با خودت می‌گویی ببین چه جور دل از دنیا کَنده که دنیا توی نگاهش شده هیچ. شده پوچ.

یک لحظه بایست. یک لحظه توقف کن! من کسی را می‌شناسم که یک قطره از اقیانوس بی‌پایان رسول الله (ص) در کام او ریخته شد و همچون پیامبر به دنیا و همهٔ مافیهایش پشت پا زد.

شهید ادواردو آنیلی را می‌گویم. کسی که پدرش صاحب کارخانجات عظیم ماشین‌سازی فیات بود و یکی از ثروتمندترین انسان‌های دنیا. می‌دانی داستانش چیست؟ در چند خط.

قرار بود ثروتی که تو توی خوابت هم نمی‌بینی، یکجا به او برسد. ثروتی معادلِ سه برابر درآمدِ نفتیِ ایران. می‌دانی یعنی چه؟! یعنی سه برابر پول کشور نفت‌خیزمان، ریخته شود توی جیب یک نفر. فقط و فقط توی جیب یک نفر!

اما... اما این شرط دارد. شرطش هم دست برداشتنِ ادواردو از ایمانش و اعتقادش بود. اما او از پیامبرش الگو گرفته بود و همچون رسول الله (ص) به مشرکان زمانه‌اش گفت: اگر صد برابرِ این ثروت را هم در دست من بگذارید دست از اسلامم و پیامبرم بر نمی‌دارم.

او می‌دانست این کارها به ضررش تمام می‌شود و آخرش او را می‌کشند، اما بارها به دوستانش گفته بود: من خود را برای شهادت آماده کرده‌ام و می‌دانم روزی من را خواهند کشت!

خلاصه کنم. این کتاب خاطرات کوتاه از مردی است که دین و ایمانش را به دنیا و مظاهرش نفروخت.

مردی که ثابت کرد می‌شود در درّهٔ گناه بود، اما زنجیرهای شیطان را پاره کرد و تا اعلی علّیین بهشت پرواز کرد.

مردی که بزرگ‌ترین آرزویش این بود که تا وقتی زنده است امام زمانش ظهور کند و از یارانش شود.

این کتاب را تقدیم می‌کنم به مولای بی‌نشانِ ادواردو، حضرت حجت (عج). همان کسی که فقط خوبان و مقرّبان، نشانش را دارند.»

Mhmd313
۱۳۹۸/۰۹/۲۰

کلی از کتاب رو یکجا خوندم. هرکاری می کردم ولش کنم نمی شد. خیلی عجیب بود. جذاب بود. جالب ترین قسمتش این بود که ادواردو از اون ثروت عظیم گذشت. ثروتی که من در آرزوهایم به یک صدمش هم فکر

- بیشتر
𝒌𝒆𝒓𝒎 𝒌𝒆𝒕𝒂𝒃📚🕊️
۱۳۹۹/۰۸/۲۱

کاش ما هم مثل ادواردو بودیم😔 ادواردو عجیب بود یعنی فرشته بود ایران باید این شهید بزرگ رو به همه بشناسونه این کتاب فوق العاده بود❤️

آسمان
۱۳۹۸/۰۹/۱۴

با خواندنش فقط اشک ریختم این شهید مایه ی فخر و مباهات اسلام و انقلابه. واقعا به مرحله ی انقطاع از هر چه غیر خداست رسیده بوده. انشاالله ما هم باهاشون محشور بشیم. هم این کتاب رو خوندم هم کتاب ادواردو نوشته ی

- بیشتر
کاربر ۱۱۲۲۶۵۶
۱۳۹۸/۰۵/۲۹

خیلی ناراحت کنندس لعنت بر صیهونیستها و همچنین ظالمین

میـمْ.سَتّـ'ارے
۱۳۹۸/۰۵/۰۶

معجزه است مگه نه؟! که دل بکنی از خوشی و راحتی و جوونی کردن! کم نیستند امثال شهید مهدی آنیلی که پشت پا زدند به خوشی های این دنیا و اون دنیا رو، هم نشینی با مولای اعلی، علی (ع) با اهل

- بیشتر
صلوات
۱۳۹۹/۰۸/۱۶

بسیار عالی و تاثیرگذار... این کتاب داستان زندگی ثروتمندترین شهید شیعه هست که بعلت مسلمان‌شدن؛ توسط خانواده محروم از ثروت میشه اما تمام این محرومیتها و محدودیت‌ها کوچکترین تاثیر منفی‌ای در هدف زندگی شهید نداشته. تلنگری که با فکر به هدف آفرینش

- بیشتر
مهدی فیروزان
۱۳۹۸/۱۱/۰۳

نثر کتاب خوب و قابل قبول بود. شهید آنیلی هم که دیگه عالی...

ــسیّدحجّتـــ
۱۳۹۸/۰۱/۱۶

نمی‌دونم آیا آدمی که تا آآآآآآآآخرِ دنیا رو داشته باشه و تجربه کرده باشه و دیده باشه، دل کندن از دنیا براش راحت‌تر می‌شه یا سخت‌تر ولی از صمیم قلب: خوشا به حالت ای مهدی آنیلی... در یک کلام: لذیذ بود

حــق پرســت
۱۳۹۸/۰۲/۲۹

بعضی قسمت ها واقعا حیرت زده میشوید .. چیزهای جالبی در این کتاب می خوانید خیلی جالب و حیرت انگیز به شخصه تصورش را هم نمی کردم که اسلام بتواند اینقدر عمیق در قلب پسر ثروتمند ترین مرد ایتالیا که حتی رئیس

- بیشتر
شهید زهره بنیانیان
۱۳۹۸/۱۲/۲۶

چه آقازاده مظلومی... اطلاعات کتاب خیلی برام جدید بود و ابعاد جدیدی بهم نشون داد از شخصیت شهید ادواردو

«دنیا تشنهٔ فرهنگ علی بن ابیطالب (ع) و فرزندانش است. مشکل از ماست. اگر ما بتوانیم شیعه را خوب به دنیا معرفی کنیم همه شیعه می‌شوند.»
Leben
به رفیقش گفته بود: «توی اروپا شهری مذهبی بود. خیلی‌ها دوست نداشتند چنین شهری، مذهبی باشد. دلشان می‌خواست از مذهبی بودن بیندازندش. آن‌قدر دور و اطراف شهر و توی شهر، مراکز تفریحی و سرگرمی ساختند که الان دیگر هیچ کس آن شهر را به عنوان یک شهر مذهبی نمی‌شناسد. شما ایرانی‌ها هم مراقب باشید. مراقب باشید که مشهد را فقط به نام علی بن موسی الرضا (ع) بشناسند!»
Leben
مهدی باکری را خیلی دوست داشت. خرابش بود. از آن جمله‌اش که گفته بود: «دلم می‌خواهد مفقودالاثر شوم تا جنازه‌ام حتی یک متر از زمین خدا را اشغال نکند»، خیلی خوشش می‌آمد. بهم می‌گفت: «مهدی باکری باید خیلی شلّاق عرفان را خورده باشد که چنین جمله‌ای را گفته باشد.»
Leben
گفت خداوند هر درِ بسته‌ای را می‌گشاید
amid :)
«توی اروپا شهری مذهبی بود. خیلی‌ها دوست نداشتند چنین شهری، مذهبی باشد. دلشان می‌خواست از مذهبی بودن بیندازندش. آن‌قدر دور و اطراف شهر و توی شهر، مراکز تفریحی و سرگرمی ساختند که الان دیگر هیچ کس آن شهر را به عنوان یک شهر مذهبی نمی‌شناسد. شما ایرانی‌ها هم مراقب باشید. مراقب باشید که مشهد را فقط به نام علی بن موسی الرضا (ع) بشناسند!»
KissGod
نمی‌دانم سرِ چه چیزی بود اما بین حرف‌هایش رو کرد به من و گفت: «تعجب می‌کنم که توی ایران آیت‌الله خامنه‌ای به بعضی مسائل اشاره می‌کند، اما خیلی‌ها انگار حرفش را نمی‌گیرند. هیچ توجهی به سخنانش نمی‌کنند و کار خودشان را انجام می‌دهند.» آن موقع دقیق نمی‌دانستم منظورش کیست. الان خوب می‌توانم حدس بزنم.
🐝 Mina 📚
مراقب باشید که مشهد را فقط به نام علی بن موسی الرضا (ع) بشناسند!»
حکیمی
«سعی کن بازیچهٔ دست پول‌پرستان و دنیاپرستانی که اطرافت هستند نشوی!»
حکیمی
«دنیا تشنهٔ فرهنگ علی بن ابیطالب (ع) و فرزندانش است. مشکل از ماست. اگر ما بتوانیم شیعه را خوب به دنیا معرفی کنیم همه شیعه می‌شوند.»
حکیمی
«توی اروپا شهری مذهبی بود. خیلی‌ها دوست نداشتند چنین شهری، مذهبی باشد. دلشان می‌خواست از مذهبی بودن بیندازندش. آن‌قدر دور و اطراف شهر و توی شهر، مراکز تفریحی و سرگرمی ساختند که الان دیگر هیچ کس آن شهر را به عنوان یک شهر مذهبی نمی‌شناسد. شما ایرانی‌ها هم مراقب باشید. مراقب باشید که مشهد را فقط به نام علی بن موسی الرضا (ع) بشناسند!»
جواد لک

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان