کتاب فلسفه آلمانی
معرفی کتاب فلسفه آلمانی
کتاب فلسفه آلمانی نوشتهٔ تری پینکارد و ترجمهٔ ندا قطرویی است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی در باب تاریخ فلسفه، تاریخ فرهنگی، تاریخ عقاید و میراث ایدئالیسم (۱۷۶۰ - ۱۸۶۰).
درباره کتاب فلسفه آلمانی
گفته شده است که فلسفهٔ آلمانی از سال ١٧٨١ آغاز و برای مدتی به فلسفهٔ مسلط اروپا تبدیل شد. این فلسفه توانست طی ظهور خود عملاً شیوهٔ تلقی اروپاییها و همهٔ جهانیان را از خودشان، طبیعت، دین، تاریخ بشر، سرشت، دانش، سیاست و به طور کلی ساختار ذهن انسان را دچار تغییرات اساسی کند. این فلسفه از آغاز فلسفهای بحثبرانگیز و همواره دیرفهم بوده و تقریباً همیشه با عنوان آلمانی توصیف شده است. کتاب فلسفه آلمانی داستان آلمان را در از نو تعریف کرده است. در این دوره آلمان از مجموعهٔ سستی از سلطنتها، به کشوری تازه پدیدارشده با فرهنگ متمایز تبدیل شد. تری پینکارد با جزئیات، جریانات و پیچیدگیهای اندیشهٔ فلسفی درحالتوسعهٔ آن را بهدقت بررسی کرده است. این نویسنده با تأکید انقلابی خود بر تعیین سرنوشت، تأثیر غالب و گستردهٔ فسلفهٔ ایمانوئل کانت را بررسی کرده و این تأثیر را از طریق توسعهٔ رمانتیسم و آرمانگرایی در نقدهای متفکران پس از کانتی مانند آرتور شوپنهاور و کییرکگارد جستوجو کرده است. تری پینکارد استاد فلسفه در دانشگاه نورث وسترن و استاد افتخاری دانشکدهٔ فلسفهٔ دانشگاه توبینگن در آلمان بوده است.
خواندن کتاب فلسفه آلمانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب تاریخ فلسفه، تاریخ فرهنگی و تاریخ عقاید پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فلسفه آلمانی
«تا سال ۱۸۰۰ عرصه اصلی تفکر در آلمان تغییرات شگرفی کرده بود. کانت در سال ۱۷۸۱ نقد اولش را در پسزمینه حسی عمومی (در میان جوانان تحصیلکرده) منتشر میکرد، حسی مبنی بر اینکه چیزها باید تغییر کنند و در واقع نیز اوضاع به نفع شکل رضایتبخشتری از زندگی در حال تغییر بود؛ اما در عین حال آنها حس میکردند که در نهایت همه چیز همانطور که همیشه بوده خواهد ماند. هنگامی که در دهه ۱۷۹۰ کانت کارش را به پایان میبرد، نسل جوانتری که بین سالهای ۱۷۶۵ و ۱۷۷۵ متولد شده بودند به بلوغ فکری میرسیدند و آن گروه از افرادی که به هسته جمعیت کتابخوان و باسواد جامعه تعلق داشتند همه یا دانشگاه را تمام کرده بودند یا در حال تمام کردن آن بودند و ناگزیر میبایست به دنبال موقعیتهای شغلیای میرفتند که عموماً یا اصلاً در دسترس نبود یا رقابتی شدید برای کسبشان در جریان بود. در چنین بافت اجتماعیای، علاقه به مطالعه و بهویژه علاقه به یافتن چیزهای جدید بسیار شدید بود. برای این نسل، بخشی از جذابیت کتابهایی که مورد توجه «انجمنهای مطالعه» قرار میگرفت (و آنچه را «اعتیاد به مطالعه» مینامیدند ایجاد میکرد)، از آنجا میآمد که به آنها قدرت تجسم زندگیای متفاوت با زندگی واقعیشان را میداد؛ زیرا بسیاری، حداقل در تصور و تخیل، از قیود شیوه زندگی والدین و گذشتگانشان بریده بودند و حتی طبقات «پایینتر» (مثل خدمتکاران) نیز دیگر میتوانستند رؤیای شکلی از زندگی را در سر بپرورانند که با شکل واقعی زندگیشان هیچ سنخیتی نداشت. به همین دلیل فلسفه، در طلیعه خیزش انقلابهای کانتی، کمکم نقش رهبر و سخنگوی تخیل جمعی و فردی جامعه را به عهده میگرفت. در همان حال که نیروی شیوههای کهن در ذهن نسل جوان ضعیف و ضعیفتر میشد، آنها خود را با تکلیفی جدید مواجه میدیدند، با این وظیفه که رهبر زندگی خودشان باشند نه پیرو زندگی والدین یا والدین والدینشان. برای عده زیادی در این نسل سخن کانت درباره پیوند ذاتی خودآیینی و اخلاق دقیقاً همین معنا را منتقل میکرد: مفروض گرفتن مسئولیت هدایت زندگی خود و اجتناب از جبر عمل کردن تحت قوای نیروهای خارج از خود (چه این نیروها طبیعی باشند و چه اجتماعی)، به معنای مفروض گرفتن نوعی موضع قاطع اخلاقی در قبال جهانی بود که در آن همه به لحاظ اخلاقی برابرند، و این یعنی عمل کردن بر اساس قانون شخصی و نه قوانینی که صرفاً به فرد آموزش داده شدهاند. نسل جوان که مسلح به این مفاهیم کانتی بودند، والدینشان را ترسوتر از آن میدانستند که از شیوههای کهن دل بکنند و «برای خودشان بیندیشند». آنها را اسیر نظم اجتماعی خشک و بیمعنای پیرامونشان میدانستند و در نگاهشان آنها بسیار «پیر» و بسیار دور از شور «حیات» بودند.»
حجم
۵۹۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۱۳ صفحه
حجم
۵۹۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۱۳ صفحه