کتاب ماهی بالای درخت
معرفی کتاب ماهی بالای درخت
کتاب ماهی بالای درخت نوشتهٔ لیندا مالالی هانت و ترجمهٔ پرناز نیری است. نشر افق این رمان نوجوان را منتشر کرده است.
درباره کتاب ماهی بالای درخت
کتاب ماهی بالای درخت (Fish in a tree) رمانی نوشتهٔ لیندا مالالی هانت است. لیندا مالالی هانت این اثر را برای نوجوانان نگاشته است. نام شخصیت اصلی این رمان «اَلی» است.او به قدری باهوش است که توانسته همهٔ آدمهای اطرافش را گول بزند. هیچکدام از اطرافیان او نمیدانند که الی در ۱۲سالگی خواندن و نوشتن بلد نیست. اَلی که ریاضی و نقاشیاش خیلی خوب است توانسته رازش را با هزار جور حقه مخفی کند، اما حالا وقت رفتن به کلاس ششم است و اوضاع دیگری به سادگی قبل نیست. او میتواند بدون توانایی خواندن و نوشتن مدرسه را ادامه بدهد؟ این رمان را بخوانید تا بدانید. لیندا مالالی هانت پیش از رویآوردن به نویسندگی کارشناس علوم تربیتی بود و سالها تدریس میکرد. او رمان با الهام از تجربههای شخصی نویسنده نگاشته شده است. نویسنده برای تألیف این رمان نوجوان موفق به کسب جایزهٔ پرفروشترین رمان به گزارش نیویورک تایمز، بهترین کتاب سال سایت آمازون و «اِشنایدر» شده است.
خواندن کتاب ماهی بالای درخت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همه نوجوانانی که به مطالعهٔ رمان علاقه دارند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ماهی بالای درخت
«دولا میشود و در گوشم میگوید: «خیلی هم خوب از پسش برمیآیی. هر چی هم که توی سخنرانیات بگویی، باز من و آلبرت به تو رأی میدهیم.»
خندهٔ نصفهنیمهای تحویلش میدهم: «حتی اگر بگویم میز ناهارخوری مدرسه را باید لیس بزنید؟»
کیشا میگوید: «خُب، فقط کاری را که گفتی، نمیکنم. اینطوری آسانتر است.» و در عین حال سر شانهام را هُل میدهد عقب.
آلبرت هم اضافه میکند: «البته بستگی دارد آن روز برای ناهار چی داشته باشیم.»
همهمان میخندیدیم. همین که آلبرت به خاطر سؤالپیچ کردنش از دستم دلخور نیست، خوشحالم.
آقای دانییلز کراواتی با تصویر جورج واشنگتن زده. بلند میشود و اول از شِی میخواهد سخنرانی کند. تازه متوجه لباسش میشوم که رنگ قرمز، سفید و آبی پرچم آمریکا را پوشیده و بعد سرم را میاندازم پایین و به لباس خودم نگاه میکنم. حتی به فکرم هم نرسیده بود که برای امروز یک لباس خاص بپوشم.
شِی از اینکه چه آدم باحالی است و چه کارهای باحالی خیال دارد برای کلاس انجام بدهد، حرف میزند. بچهها هم کلی کیف میکنند و برای چیزهایی که قولش را میدهد، دست میزنند. بعضی چیزها اصلاً برایم قابل تصور و شدنی نیست، مثل زنگ تفریحهای اضافه و زنگ ناهارهای طولانیتر. وقتی قول کمد دیواری نو و جادارتر راهروها را به بچهها میدهد که دیگر مطمئنم حرفهایش عملی نیستند. با هر جملهای که از دهانش خارج میشود، بچهها شاد و شادتر میشوند و من کوچک و کوچکتر.
بعد نوبت من میشود. بلند میشوم و میروم جلوِ کلاس. ورقهام توی دستم است. اما صدایی که از دهانم خارج میشود شبیه کلمهٔ واقعی نیست. یک بار دیگر سعی میکنم و باز همان صدای عجیب از دهانم خارج میشود. چهار بار دیگر هم همین اتفاق میافتد. صدای خندههای یواشکی دور و برم بلندتر میشود. آقای دانییلز بدون اینکه چشم ازم بردارد، کف دستش را به طرف بچهها میگیرد و صداها قطع میشوند.»
حجم
۱۹۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۱۹۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه