دانلود و خرید کتاب سرگذشت تنهایی فی باوند آلبرتی ترجمه اکرم رضایی بایندر
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب سرگذشت تنهایی اثر فی باوند آلبرتی

کتاب سرگذشت تنهایی

انتشارات:نشر بیدگل
امتیاز:
۲.۵از ۱۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب سرگذشت تنهایی

کتاب سرگذشت تنهایی نوشتهٔ فی باوند آلبرتی و ترجمهٔ اکرم رضایی بایندر است. نشر بیدگل تاریخچهٔ یک احساس را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب سرگذشت تنهایی

کتاب سرگذشت تنهایی به موضوع تنهایی پرداخته است. این کتاب در ۹ بخش نوشته شده و در پایان هم نتیجه‌گیری کرده است. نویسنده گفته است که توجه او به موضوع تنهایی محدود به جنبهٔ تاریخی آن نبوده است. او تنهایی را تجربه کرده؛ به شکل‌های مختلف، در کودکی، نوجوانی، به‌عنوان نویسنده، مادر، همسر، زنی مطلقه و هر عنوان دیگری که برای نامیدن فصل‌های مختلف زندگی به کار برده شده است. انتخاب عنوان این کتاب نیز حاصل همهٔ این‌ها بوده است. به‌باور فی باوند آلبرتی تنهایی سرگذشت دارد؛ «چیزی» ثابت نیست، بلکه موجودی است متلوّن که در طول زمان تغییر شکل می‌دهد. از نظر تاریخی، تنهایی احساسی «مدرن» شناخته می‌شود؛ مفهومی که لایه‌های مختلفی از معنا را در بر می‌گیرد. سرگذشت تنهایی (A Biography of Loneliness) دربارهٔ مفهوم تنهایی در تاریخ و همچنین فصول مشترک آن با اذهان، کالبدها، اشیا و مکان‌ها است.

خواندن کتاب سرگذشت تنهایی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران روان‌شناسی عمومی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره فی باوند آلبرتی

فی باوند آلبرتی در سال ۱۹۷۱ میلادی به دنیا آمد. او تاریخ‌دان فرهنگی در حوزه‌های احساسات، جنسیت و پزشکی است. آلبرتی فارغ‌التحصیل رشته‌های ادبیات انگلیسی و تاریخ و از بنیان‌گذاران «بنیاد تاریخ احساسات» در دانشگاه کوئین مری است. او در دانشگاه یورک تاریخ مدرن تدریس کرده است. «سرگذشت تنهایی» و «ماجراهای قلب: تاریخ طب و احساس و این چنبرۀ میرا: بدن انسان در سیر تاریخ و فرهنگ» از جمله آثار او هستند.

بخشی از کتاب سرگذشت تنهایی

«هنرمند گرسنه منزوی نیست، او تنهاست؛ میله‌هایی که بین جسم او و دیگران فاصله انداخته در ذهنش هم وجود دارد. او در معرض نگاه همه است اما دیده نمی‌شود. تنهایی او از طریق لباس‌های بی‌قواره، حرکات غم‌آلودش و کناره‌گیری فیزیکی و عاطفی‌اش از دنیای انسان‌ها نشان داده می‌شود. مردم به هنرمند نگاه می‌کنند، اما «او» را نمی‌بینند؛ بدنش در چشم آنها یک شیء است، نمایشی است مایهٔ سرگرمی‌شان. هیچ نگاهی نیست که در او خیره شود، درکش کند و حس تعلق داشتن را در او بیدار کند. تنهایی، هم در انزوا و هم در میان جمع، درصورتی‌که ناخواسته باشد می‌تواند همچون زندان انسان را اسیر خود کند. مارتین در این فیلم مخاطب را وامی‌دارد تا به موقعیت بدن انسان در ارتباط با دیگران و نوع نگاه دیگران به تنهایی این بدن بیندیشد. هنرمند در انتها رو به مدیر سالن نمایش می‌گوید: «همیشه می‌خواستم گرسنگی کشیدن من را تحسین کنید.» کسی او را تحسین نکرده بود، اما بسیاری به چشم تحقیر و تمسخر و ترحم به او نگاه کرده و، بدتر از همه، بی‌اعتنا از کنارش گذشته بودند.

اما انسان در تعامل با جهان مادی و اجتماعی اطرافش قاعدتاً نشانه‌هایی از خود به جا می‌گذارد. در این فصل به این موضوع می‌پردازیم که چگونه می‌توان به اثرات فیزیکی تنهایی پی برد. در گام نخست باید توجه داشته باشیم که این تجربه احساساتی مشخص را برمی‌انگیزد و فرد در ابراز این احساسات از زبان بدن خود کمک می‌گیرد. گام بعدی پی بردن به نحوهٔ شکل‌گیری این تجربهٔ مجسم در جهان مادی اطراف است. اشیای اطراف ما و همچنین جسممان در درک تنهایی به‌مثابهٔ نوعی گرسنگی نقشی اساسی دارند. بنابراین ضروری است که در بحث‌های مربوط به تنهایی که در غرب اغلب متمرکز بر سازوکار ذهن‌اند، بُعد جسمانی هم بار دیگر در نظر گرفته شود.»

mojgan
۱۴۰۲/۰۲/۰۳

این کتاب خیلی خوب هست

مکان‌ها هم مثل آدم‌ها در تجربهٔ تنهایی سهیم‌اند.
Mohsen Panahi
فقیرترین اقشار جامعه بالاترین سطح از تنهایی را تجربه می‌کنند، و این نشان می‌دهد هرچه سطح محرومیت بالاتر رود، دسترسی به خدمات حمایتی کمتر می‌شود.
محسن
تنهایی برای بعضی آدم‌ها به چالهٔ آبی می‌ماند که یکباره پایشان می‌رود توی آن و زود از آن بیرون می‌آیند، اما برای برخی دیگر اقیانوسی بی‌انتهاست.
Mohsen Panahi
تنها به دنیا می‌آییم. تنها می‌میریم. فقط عشق و اعتماد است که فاصلهٔ میان این دو وضعیت را ارزشمند می‌کند. به همین خاطر هم از لحاظ هندسی دایره شکلی است یگانه. همه‌چیز از دیگری به تو می‌رسد. باید بتوانی دستت را به‌سوی او دراز کنی. در غیر این صورت، نصیبی جز تنهایی نخواهی داشت. لویی بورژوا
محمد حیدری سیروانی
گاهی اوقات، ما خودمان به‌دنبال تنهایی هستیم و آن را با دل‌وجان می‌پذیریم؛ منظورم فقط انزوای خودخواسته نیست، که پیشینهٔ خاص خودش را دارد، بلکه تنهایی به معنای حس دردناک گسست است که می‌تواند جسمی، عاطفی، نمادین، حسی یا رفتاری باشد.
Mohsen Panahi
تنهایی وضعیتی عاطفی است که در آن فرد، آگاهانه و دانسته، نوعی فاصلهٔ اجتماعی و بیگانگی بین خود و دیگرانی که برایش مهم هستند احساس می‌کند، نوعی خلأ احساسی که مربوط به جایگاه فرد در جهان است.
F.saljoughi
تنهایی تبدیل شده به یک‌جور دستاویز احساسی: واژه‌ای مختصر و مفید برای اشاره به فقدان شادی، احساس گسست و فقدان ارتباط، افسردگی، بیگانگی و انزوای اجتماعی
کاربر ۶۴۳۷۵۵۴
به نظر می‌رسد مردان بیشتر از زنان دچار تنهایی می‌شوند؛ احتمالا به این دلیل که مردان بیشتر با هم‌جنسان خود معاشرت دارند، و اینکه اغلب صحبت دربارهٔ احساسات خود از جانب زنان پذیرفته‌تر است.
محسن
گسست ارتباط بین فرد و جهان اطرافش حس تنهایی را تشدید می‌کند. چنین گسستی از مشخصه‌های بارز نئولیبرالیسم است، اما این‌گونه نیست که بخشی طبیعی از زندگی انسان باشد و گریزی از آن نداشته باشیم.
Mohsen Panahi
ترجمهٔ واژهٔ «تنها» در زبان عربی واژهٔ «وحید» است به معنای «یک» یا «یگانه» در انگلیسی. این مثال به‌شکلی جالب‌توجه بر آن گفتهٔ پیشین من صحه می‌گذارد که تنهایی زمانی در غرب ظهور کرد که تمرکز بر فردیت بیشتر شد. «خانواده» در دنیای عرب بیشتر از یک نفر را شامل می‌شود. به این ترتیب، ارتباط بین افراد در شکل‌گیری هویت فردی و جمعی بسیار تأثیرگذار است.
محسن
باید تنهایی را هم مثل چاقی نوعی «بیماری ناشی از تمدن» بدانیم، ناخوشی‌ای مزمن و بیمارگونه که حاصل سبک زندگی ما در جهان مدرن و صنعتی‌شدهٔ غرب است. قطعاً شباهت‌های زیادی بین تنهایی و چاقی وجود دارد. هردو هزینه‌های سنگینی بر بخش خدمات درمانی تحمیل می‌کنند، هردو با بیماری‌های جسمی و روانی در ارتباط‌اند و هردو متأثر از ناتوانی فرد در سازگاری با انتظارات جامعه هستند. علاوه‌بر این، در این «ناخوشی‌ها» فرد به‌شکلی بیمارگونه در دنیای محدود خود محصور می‌شود؛ در رابطه با چاقی مفرط این حصار از جنس تن و در رابطه با تنهایی از جنس ذهن است
محمد حیدری سیروانی
ما موجوداتی هستیم دارای بدن که جهانمان را هم فردیتمان تعریف می‌کند و هم باورها و روابطمان با دیگران: با اشیا، حیوانات و آدم‌ها
محمد حیدری سیروانی
«این‌همه آدمِ تنها از کجا می‌آن؟» نیم قرن از آن دوره گذشته و تنهایی به نوعی «همه‌گیری» تبدیل شده که سلامت عمومی را تهدید می‌کند و طبق مطلبی در مجلهٔ اکونومیست، می‌توان آن را ازنظر احساسی برابر با بیماری جذام دانست.
بلبل سرگشته
همه‌چیز از دیگری به تو می‌رسد.
بلبل سرگشته
تنها به دنیا می‌آییم. تنها می‌میریم. فقط عشق و اعتماد است که فاصلهٔ میان این دو وضعیت را ارزشمند می‌کند. به همین خاطر هم از لحاظ هندسی دایره شکلی است یگانه. همه‌چیز از دیگری به تو می‌رسد. باید بتوانی دستت را به‌سوی او دراز کنی. در غیر این صورت، نصیبی جز تنهایی نخواهی داشت.
کاربر ۶۴۳۷۵۵۴
اگر تنهایی نمودی باشد از شکاف بین تصویر مطلوب فرد از ارتباطات اجتماعی و عاطفی و آنچه در واقعیت به آن دست یافته است و اگر تصویر آرمانی جامعه از فرد فقط با یافتن نیمهٔ گم‌شده محقق شود، در صورت نیافتن چنین شخصی آیا می‌توان انتظار داشت فرد در زندگی قلباً احساس رضایت کند؟
|امیـــن|
احساس تنهایی در میان جمع یا با فردی بی‌تفاوت یا بی‌عاطفه چنان خلئی در وجود انسان ایجاد می‌کند که هیچ‌کس تمایل ندارد تجربه‌اش کند. تنهایی می‌تواند انتخابی شخصی باشد، همدم زندگی‌مان باشد نه سایه‌ای سنگین بر آن. تنهایی گاه با فرصتی که برای تفکر و رشد و یادگیری فراهم می‌کند می‌تواند مثبت و سازنده باشد. منظورم فقط انزوای خودخواسته یا صِرف وضعیت دوربودن از جمع نیست، بلکه تنهایی به معنای آگاهی‌ای عمیق از مرزهای خویشتن آدمی است که در شرایط مناسب می‌تواند حیات‌بخش هم باشد. تنهایی برای بعضی آدم‌ها به چالهٔ آبی می‌ماند که یکباره پایشان می‌رود توی آن و زود از آن بیرون می‌آیند، اما برای برخی دیگر اقیانوسی بی‌انتهاست.
Paradox
در سال‌های آغازینِ عصر مدرن، وقتی کسی به‌عمد تصمیم می‌گرفت تنها‌‌‌دور از دیگران‌‌‌‌باشد، هدف او ارتباط با خدا، و در قرن هجدهم اغلب ارتباط با طبیعت بود. متون ادبی زیادی دربارهٔ کشف سرزمین‌های جدید و زندگی «بدوی» وجود دارد که انزوا با آنها عجین است، اما لزوماً یک مشکل به حساب نمی‌آید. حتی در کتاب زندگی و ماجراهای رابینسون کروزوئه (۱۷۱۹)، نوشتهٔ دنیل دوفو‌‌‌داستان مردی کشتی‌شکسته که بیست و هشت سال از عمرش را به‌تنهایی در جزیره‌ای استوایی می‌گذراند‌‌ تنهایی مضمون اصلی نیست و رابطهٔ ارباب و رعیتی که بین کروزوئه و فرایدی شکل می‌گیرد هم تنها دلیل این موضوع نیست. در این رمان حتی یک‌بار هم به احساس تنهاییِ شخصیت اصلی یا تجربهٔ تنهایی او اشاره‌ای نمی‌شود. کروزوئه در جزیره تک‌وتنهاست، اما هرگز احساس تنهایی نمی‌کند. چنین پدیده یا تجربه‌ای برای خوانندگان امروزی به‌هیچ‌وجه قابل درک نیست.
محمد حیدری سیروانی
کابوس تنهایی در میان جمع همان چیزی است که بین انزوا و تنهایی تمایز ایجاد می‌کند. مسئله این نیست که کسی دوروبر ما هست یا نه، مشکل از جایی آغاز می‌شود که احساس می‌کنیم هیچ نقطهٔ مشترکی با دیگران نداریم، چیزی که بتواند ارتباطی معنادار بینمان ایجاد کند.
کاربر ۶۴۳۷۵۵۴
تنهایی، برخلاف آنچه اغلب به‌اشتباه تصور می‌شود، به معنای تک‌وتنهابودن نیست. تنهایی وضعیتی عاطفی است که در آن فرد، آگاهانه و دانسته، نوعی فاصلهٔ اجتماعی و بیگانگی بین خود و دیگرانی که برایش مهم هستند احساس می‌کند، نوعی خلأ احساسی که مربوط به جایگاه فرد در جهان است
محمد حیدری سیروانی

حجم

۶۱۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۵۱ صفحه

حجم

۶۱۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۵۱ صفحه

قیمت:
۱۶۰,۰۰۰
تومان