دانلود و خرید کتاب صوتی همه چیز درباره خانه
معرفی کتاب صوتی همه چیز درباره خانه
کتاب صوتی همه چیز درباره خانه نوشتهٔ مایکل الن فاکس و ترجمهٔ مهدی نصراللهزاده و با صدای فروغ حداد است و انتشارات شرکت توسعه محتوای لحن دیگر آن را منتشر کرده است. این کتاب صوتی همه چیز را دربارهٔ خانه برای شما توصیف و تبیین میکند؛ مسائلی که شاید حتی به آنها فکر نکنید.
درباره کتاب صوتی همه چیز درباره خانه
برای اکثر مردم جهان، خانه بهطور مشخص به معنای سازهای بخصوص در درون یک محیط برساخته است. یک آلونک، کومه، منزل، کلبه، عمارت، آپارتمان یا هر نوع واحد مسکونیِ دستکم نیمهدائم. بااینحال، هنوز افراد و فرهنگهایی هستند که خانه برایشان چیز سراسر متفاوتی معنا میدهد. فضاهای کاملاً باز و بیحفاظ زیر ستارگان؛ اجتماعی آرمانی؛ یک سرزمین خاص؛ هرجا که بزرگراه برود؛ اقامتگاه سنتی خدایان یا ارواح مقدس؛ یا خیلی ساده خود زمینِ مادر. اینها از جمله بینشهای متفاوت درخصوص خانه هستند. دیدگاههایی از این دست آبشخورهای بسیاری دارند. از منظر فرهنگهای مسلط امروز اگر بنگریم، برخی از آنها معرف نظرگاههای غیرمتعارف یا اقلیت هستند، اما از درون خود نظرگاهها، آنها بیانگر آناند که جهان چگونه هست و آدمی چگونه باید با آن ارتباط بگیرد.
بدینترتیب، مردمانی هستند که هویتشان با خانه همچون معیار و نقطهارجاعی ثابت سخت درهمتنیده است؛ مردمان دیگری که خودشان را از قیدوبندهای خانه تماماً آزاد میدانند؛ دیگرانی که خانه برایشان مکانی سنتی و مقدس است و دیگرانی که هرجا، همهجا، یا هیچجا به خانه برمیخورند.
با توجه به چنین تنوع و تفاوتی شاید بیمیل نباشیم که نتیجه بگیریم، آری، خانه صرفاً چیزی در ذهن نگرنده است. در همین حال، و بهرغم تمرکز بر آن تلقی بستهتری که فضای زیست را مرادف با یک واحد مسکونی میداند، جغرافیدانان انگلیسی، الیسون بلانت و رابین دالینگ، وقتی از این سخن میگویند که خانه میتواند «یک چادر، کاروان، منزل، آپارتمان، نیمکت پارک، یا هرگونه تجمع مواد و مصالح ساختمانی در یک محل خاص» باشد ما را به نگریستن دقیقتر وامیدارند.
کاملاً پیداست که هرگونه تلاش برای تعریف خانه صرفاً با توسل به یک فرمول ساده و مختصر حق مطلب را دربارهٔ موضوع ادا نخواهد کرد. بااینحال، ما نباید به این حکم که خانه ایدهای دلبخواهی است تن بدهیم، بلکه، کاملاً برعکس، باید مجدّانه به وجود برخی مؤلفههای ذاتی و بنیادی بیندیشیم که «داشتن یک خانه» و «بودن در خانه» را میسازند و بدان معنا میدهند.
خانه هر چیز دیگری هم که باشد، درنهایت یک جا، یک مکان است. خانه میتواند مکانی گسترده در فضای مادی باشد یا جایی در خاطره یا تخیل، یا مکانی به همهٔ این معانی بهعلاوهٔ چیزهای بیشتر دیگری در کنار آنمثل محیطی که از دلالت و اهمیت روحانی یا نمادین برخوردار است. یک منزلگاه همچنین جایی است که بدین عنوان بهوسیلهٔ کسانی که در آن مأوی میکنند، یا این باور وجود دارد که در آن مأوی دارند، از جمله نفوس انسانی و نیروهای زندگیبخش (برای مثال، هستیهای اجدادی یا موجودات افسانهای)، فعالانه ساخته میشود. از این رو، ما باید، حین اندیشیدن دربارهٔ خانه، آمادهٔ گسترش تلقیمان از مکان باشیم تا بتواند پذیرای ابعاد کاملاً متفاوتی از معنا باشد.
نویسندهٔ کتاب صوتی همه چیز درباره خانه دقیقا هرچیزی را که فکر میکنید دربارهٔ خانه میتوان گفت، در این کتاب گردآورده است. دیدگاههای متفاوت و گوناگون در این کتاب باعث میشوند خواننده از منظرهای مختلفی به خانه نگاه کند؛ البته اغلب این دیدگاهها از فلسفه و هنر سرچشمه میگیرند.
فصلهای این کتاب از این قرار هستند:
چهرههای بسیار خانه
اهمیت مکان
سکونت و سکونتگاهها
بهیادآوردن، تصورکردن و سایر کارهای فکری
آدمها، اشیا و هویت
سیاستشناسی خانه
بیخانمانی و کَندهشدگی از ریشه
آیندهٔ خانه
در باب دوگانهٔ «خانه و منزل»
و در انتها تصاویری از خانههای مختلف، میتواند چهرههای تازهای از خانه به معنای واقعی کلمه، به شما ارائه دهد.
شنیدن کتاب صوتی همه چیز درباره خانه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی را به کسانی که به خواندن جستارهای ناب و فلسفی علاقه دارند و میخواهند دید تازهای به مسائل روزمره و عادی پیدا کنند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب صوتی همه چیز درباره خانه
«به نفوذها و تأثیرات فراوان فرهنگ تودهای غالباً بهمثابهٔ امری در تضاد با ایدهٔ مکان بهعنوان نوعی موقعیت معنیدار نگاه میشود. در بحثهای مربوط به این مسئله، غالباً مکان و " بیمکانی" مقابل هم قرار داده میشوند. بیمکانی معرف استاندهسازی و یکنواختی از جنس آن چیزی است که ما در تکثیر بیپایان نمایندگیهای اتومبیل، مغازههای خواروبارفروشی، پمپ بنزینها، فروشگاههای زنجیرهای مواد غذایی، مراکز بزرگ فروش، تقاطعهای بزرگراهی پیچیده و چندلایه و نیز مسکنهای همسان و کلیشهساختهٔ حومهٔ شهری میبینیم. بسیاری به چشم خودشان دیدهاند (و منتقدان و مورخان اجتماعی بهخوبی آن را مستند ساختهاند) که چگونه اتومبیلها زندگی روزمره را دگرگون کردهاند، و چگونه حاشیههای هریک از شهرهای آمریکای شمالی، که بزرگی قابلملاحظهای دارد، عملاً درست مثل هماند. بهنحوی متناقضنما، هرچند مکانهایی که در بالا فهرست شدند نقاط کانونی فشار و تراکم و نیز مراکز فعالیت از اقسام آشنای آن هستند، چنین به نظر میرسد که آنها به یک معنای خاص فضاهایی مرده یا ساکن یا معطل هستند، امری که موجب طرح این پرسش جالبتوجه میشود که آیا این ماشینها نیستند که، بیش از آنکه ما اصلاً پروای پذیرفتنش را داشته باشیم، ما را کنترل میکنند؟ در کنار این، نواحی، محلها و محیطهای ویژهای هستند که حقیقتاً بر یگانگی مکان صحه میگذارند و به کسانی که در آنجا زندگی میکنند و بدانجا سر میزنند تسلیخاطر، ریشهداری و نوشدگی هبه میکنند.
اما شاید این داوری تا حدی بیش از حد سختگیرانه و یکطرفه باشد. شاید این امکان باشد که هم مکانهای کارکردی یا بهاصطلاح بهدردبخور و هم مکانهایی که ذاتاً واجد دلالت و اهمیت بیشتری هستند بتوانند در کنار یکدیگر همزیستی داشته باشند. حومهها بهنحوی فزاینده همهجا در جهانْ در حال رشد هستند، و در برخی موارد، حتی سریعتر از فرایند احیا و اعادهٔ مراکز شهری به توسط مردم. و آیا نمیتوان گفت که مناطق توسعهیافتهٔ حومهٔ شهرها مکانهایی هستند که بسیاری آنها را به دلایلی متقن برای زندگی انتخاب میکنند، و مکانهایی هستند که همان بسیاران غالباً میکوشند آنها را با اقداماتی که معطوف به خلق حسی از اجتماع و همبودی است بهبود بخشند و زیبا سازند؟ به همین سیاق، آنچه رِلف پیشنهاد میکند اخذ نظرگاهی فراگیرتر است:
مکان و بیمکانی در حالتی از تعادل پویا وجود دارند. ... بهصورت بالقوه، مشکلات و نیز مزایایی در هردو قطب هست. در یک منتهاالیه، "مکان" که از حد بگذرد میتواند به شهرستانیگری و تنگی افق دید منجر شود؛ و از آن طرف، " بیمکانیِ" بیش از حد نیز به سرگشتگیها و سرخوردگیهای حاصل از همسانیِ زیاده میانجامد. در بین این دو قطب، انبوهی از امکانها هست که نمایانگر سرشت تنش موجود بین تفاوت و همسانی است.
در اینجا این نکته نیز شایان ذکر است که، به هر روی، واژهٔ " بیمکانی"، آنگونه که تا بدینجا استفاده شده، صرفاً شکل کوتاهشده یا واژهٔ اختصاری برای چیزی شبیه این است: "محلی که فردیت یا علائم تمایزآفرین ناچیزی دارد یا بدون فردیت و علائم مزبور است". مطابق این شیوهٔ نگریستن به اشیا و امور، میتوان گفت آنچه هست صرفاً مکانهایی با جذابیت کمتر یا بیشتر برای بودن در آنها یا احساس اینهمانی و همدلی عمیق با آنهاست. در این اظهار نظر هیچ چیز جدیدی وجود ندارد. بااینحال، خوب یا بد، "مکانهای بیمکان" بخشی از محیطهای انسانی شهری و غیرشهری امروزی را تشکیل میدهند، و این واقعیت که چنین مکانهایی وجود دارند چیز مهمی به ما میگوید. آدمها استانداردهای متفاوتی دارند، و برخی بهنسبت دیگران قابلیت بیشتری دارند که در یک نقطهٔ مفروض بهاصطلاح در خانه باشند یا احساس درخانهبودن کنند. هستند کسانی که با همهٔ وجودشان احساس میکنند، فیالمثل، مراکز خرید با کنارزدن و نشستن بر جای کسبوکارهای خانوادگی، پوشاندن زمینهای مرغوب با آسفالت و افزودن آلودگی صوتی و ازدحام ترافیکی در کار قطع پیوندها و روابط در اجتماع هستند. اما برخی دیگر بهجای این نکات منفی بیشتر مایلاند روی فواید آن مراکز در تأمین دسترسی بهینهٔ افراد محلی به کالاهای مصرفی، فراهمآوردن فرصتهای شغلی و ایجاد مجاری تازه برای مراودهٔ اجتماعی تمرکز کنند.»
زمان
۶ ساعت و ۲۴ دقیقه
حجم
۳۰۷٫۴ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۶ ساعت و ۲۴ دقیقه
حجم
۳۰۷٫۴ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد