دانلود کتاب صوتی در باب انتظار با صدای امیر پارسا + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی در باب انتظار

دانلود و خرید کتاب صوتی در باب انتظار

معرفی کتاب صوتی در باب انتظار

کتاب صوتی در باب انتظار نوشتهٔ هارولد شوایتزر و ترجمهٔ مهیار آقایی و با صدای امیر پارساست و انتشارات شرکت توسعه محتوای لحن دیگر آن را منتشر کرده است. این کتاب صوتی به معنای انتظار می‌پردازد و آن را با نگاهی فلسفی و هنری بررسی می‌کند.

درباره کتاب صوتی در باب انتظار

انتظارکشیدن نه افسون مالیخولیایی کسالت و ملال را دارد و نه رمانتیسم حرمان‌زدۀ اشتیاق را. انتظار میان پهنه‌های خالی احساسات و عقلانیت، میان امید و ناامیدی، ملال و اشتیاق و یا حصول و بی‌حاصلی جا خوش می‌کند. کسانی که در این وادی سرگردان‌اند یا ناخواسته از آن سربرمی‌آورند، خود را در گرفتاری وجودیِ ویژه‌ای می‌یابند: زمانی پیش روی آنهاست که آن را نمی‌خواهند.

گرچه اتاق انتظار، ایستگاه قطار یا سالن فرودگاه و لابی هتل‌ها تنها محل گذرند، در این کتاب صوتی به این مسئله خواهم پرداخت که انتظارکشیدن در چنین مکان‌هایی صرفاً گذراندن و پشت‌سرگذاشتن زمان نیست. به باور عادی ، زمانْ درگاه یا راهرویی است که قرار است از درون آن عبور کنیم بی‌آنکه متوجه وجودش شویم. در هنگام انتظار، لولای درِ زمان نمی‌چرخد و انتهای راهرو پیدا نیست. یک ساعتْ یک عمر به درازا می‌کشد و صف به جلو حرکت نمی‌کند. باید زمان را به‌جای پیمودن، تاب آورد. به‌جای اندیشیدن به آن، باید حسش کرد. هنگام انتظار زمان سنگین و کند می‌شود. چشم‌انتظاری چیزی است ورای تأخیری ناخواسته، اهمیت آن بیش از خودِ زمانی است که صرف می‌شود. بااین‌حال قصد نویسنده در این کتاب صوتی پرداختن به جنبۀ مثبت انتظار است؛ حتی اگر در نگاه اول نامأنوس به نظر برسد. چیزی مانند روانه‌شدن جهت دیدنِ خودِ درگاه یا بازدید خودخواسته از ایستگاه قطار. از سوی دیگر، همواره می‌توان به انتظار به‌عنوان مفری موقت از اقتصاد «وقت طلاست» نگاه کرد؛ مثل مهلتی کوتاه برای کناره‌گرفتن از گذر شتابان جهان مدرن، یا مجالی کوتاه برای تأمل در خود و جهان که شاید حاصلش کشف و شهودی غیرمنتظره یا ایده‌ای بدیع باشد. به گفتۀ سیمون وی، فیلسوف و فعال سیاسی فرانسوی، انتظار می‌باید به‌عنوان شکلی از «توجه» بازخوانی شود.

شنیدن کتاب صوتی در باب انتظار را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب صوتی را به تمام علاقه‌مندان به فلسفه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی در باب انتظار

«سه روز به تولد هفت‌سالگی‌اش مانده و الیزابت در اتاق انتظار دندان‌پزشکی منتظر عمه‌اش است. توصیفات سرراست الیزابت بیشاپ از زمان و مکان و موقعیت، شامل تمام «نقاط ثابتی» است که می‌توان اندیشه و وجود را به آن پیوند داد و از افتادن به دام سرسام و سرگیجه جلوگیری کرد. به اواسط شعر که می‌رسیم الیزابت در حال ورق زدن نشنال جئوگرافیک ناگهان با هیجان می‌گوید که چقدر «یک الیزابت» بودن عجیب است. درست انگار که لحظه‌ای خاص بر او گذشته که برگسون آن را «لحظۀ نادری که شهودی ویژه به سراغ آدم می‌آید» می‌خواند. واکنش الیزابت وقتی که خودش را در میانۀ چیز‌ها می‌یابد، وسط آدم‌بزرگ‌ها، پالتوها و کت‌ها و چراغ‌ها و مجله‌ها، نمونۀ مثالی از بصیرت آنی فرد منتظر است در آن دم که متوجه‌یکتایی شگفت‌انگیز خودش در جریان سرسام‌آور دیرند می‌شود:

دریافتم که: تو یک منی

تو یک الیزابت هستی،

تو یکی از آنهایی

چرا باید تو هم یکی از آنها باشی؟ 

واژۀ کلیدی در این میان حرف تعریف نکرۀ «an» است که اشاره می‌کند به حس نابجاییِ بودنش در میان پالتو‌ها و کت‌ها و چراغ‌ها و مجله‌ها. برای آدم‌بزرگ‌ها از همین حرف تعریف استفاده شده؛ برای اینکه آنها هم در کنار بقیۀ چیزها فهرست شده‌اند. سوژگی آنها هم، بریده‌شده از یک‌کل تمام، مثل یک حبۀ قند، حل می‌شود در:

زانو‌ان سایه‌وار خاکستری

شلوار‌ها و دامن‌ها و چکمه‌ها

دست‌ها، جفت جفت

زیر نور چراغ‌ها آرام گرفته‌اند.

و من می‌دانم، هرگز،

چیزی چنین غریب

رخ نداده است.

چشم الیزابت همانند دوربین بنیامین است. دوربینی که نظرگاه ژرف‌بینش «بالا و پایین کردن، منقطع و منفک کردن، ممتد کردن و شتاب دادن، بزرگ و کوچک کردن...» را ممکن می‌کند تا این اشیا و اعضای بدن انسانی چون «فضایی غریب که ناآگاهانه به آن رسوخ شده» خود را پیش نگاه خیرۀ فرد منتظر ظاهر کنند. کلِّ تمامی که آنان به‌ناگاه از درون آن بریده‌شده‌اند، کلّ تمامی است که «همه‌مان را در کنار هم نگاه داشته، یا همه‌مان را یکی ساخته است». الیزابت در تصویرهای نشنال جئوگرافیک با کلّ تمام روبرو می‌شود. در گدازه‌های فوران‌کردۀ آتش‌فشان و جنازۀ روی نیزه و اندام ترسناک زن که بازنمایندۀ واقعیت بدوی دیرند هستند؛ دیرندی که درون آن هرکسی / چیزی می‌تواند تصادفاً دوتا دست ، و یا یک الیزابت باشد.

شگفت‌زدگی وجودی الیزابت از «یک الیزابت» بودن در پایان شعر در سؤال همیشگی و خشمگینانۀ آدم‌های منتظر جمع‌بندی می‌شود: «چطور من از اینجا سر در آوردم / مثل اینها؟» مضمون اصلی سؤال این است که فرد منتظر در جست‌وجوی راهی برای رها شدن است تا بتواند باز درون جهان رسمیت‌یافتۀ تاریخ‌ها و قرارهای کاری مستقر شود. خط آخر شعر این است: «هنوز روز پنجم بود / فوریۀ ۱۹۱۸». زمین استوار، زمان به‌مثابۀ ملک عمومی در دسترس همگان، و نقاط ثابتی که می‌توانیم اندیشه و وجود را به آن متصل کنیم، همۀ اینها برای اینکه هرکداممان به شیوه‌های تصادفی خودمان فراموش کنیم چطور مانند آنها از اینجا سردر‌آورده‌ایم.»


نظری برای کتاب ثبت نشده است

زمان

۴ ساعت و ۳۱ دقیقه

حجم

۲۴۸٫۶ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۴ ساعت و ۳۱ دقیقه

حجم

۲۴۸٫۶ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۷۹,۰۰۰
۵۵,۳۰۰
۳۰%
تومان