کتاب با اضطراب کنار آمدن
معرفی کتاب با اضطراب کنار آمدن
کتاب با اضطراب کنار آمدن نوشتهٔ موسسه مدرسه زندگی و ترجمهٔ اعظم بهادرپور است. نشر هنوز این کتاب را منتشر کرده است. این اثر، جستارهایی برای زندگی و در باب اضطراب است.
درباره کتاب با اضطراب کنار آمدن
کتاب با اضطراب کنار آمدن (جستارهایی برای زندگی) به موضوع اضطراب پرداخته است؛ وضعیتی که جزو جداییناپذیر زندگی همۀ انسانها است. کسی نیست که دچار اضطراب نشده باشد، اما مسئلۀ مهم این است که چطور آن را کنترل کنیم تا بر ما چیره نشود. برای این کار باید راهکارهایی را بلد باشیم؛ در واقع اگر ما اضطرابهای خود را بشناسیم و بدانیم که آنها چطور به وجود آمدهاند و چطور از بین میروند، میتوانیم زندگی بهتری را تجربه کنیم. این کتاب به شما میآموزد که چطور با این اضطرابها کنار بیایید و دچار فروپاشی ذهنی نشوید. یافتن آرامش در این دنیای پرجمعیت و اطلاعات بسیاری که روزانه وارد مغز ما میشود، مسئلۀ مهمی است؛ بنابراین باید آگاهانه بهسراغ اضطرابها بروید تا آرامش شما مختل نشود. این کتاب به شما کمک میکند تا زندگی لذتبخشی داشته باشید و مهارتهای بسیاری را در زندگی کسب کنید. موسسه مدرسه زندگی مجموعه کتابهایی را با هدف زندگی بهتر منتشر کرده است که «با اضطراب کنارآمدن» یکی از آنهاست.
خواندن کتاب با اضطراب کنار آمدن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب اضطراب پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب با اضطراب کنار آمدن
«مثل همیشه این ترس ریشه در دوران کودکی دارد، دورانی که یکی از موارد زیر احتمالاً رخ داده است: کسانی که عمیقاً دوستشان داشتیم و احتمالاً آنها را تحسین میکردیم افراد شادی نبودند. به همین دلیل اندوه آنها ما را بسیار تحت تأثیر قرار داده و سبب شده در احساس آنها شریک شویم، بنابراین برای جلب رضایت این افراد، توجهمان را به شکل ادای احترامی ناخودآگاه نشان دادهایم. انگار شاد بودن ما را میرنجاند، چون آن را بیوفایی در حق مراقبان اندوهگین دوران کودکیمان میدانیم. هر چهقدر هم که در ظاهر ما را تشویق کنند که ماجراجویی کنیم و هیچ فرصتی را برای خوشگذرانی از دست ندهیم، بخشی از وجودمان دوست دارد کنار آنها و زیر سایهٔ اندوهشان بماند. بنابراین بدون آنکه بدانیم چنین کاری میکنیم، از آنجایی که آنها امکانات آموزشی ما را نداشتند سعی میکنیم در حرفهٔ خود پیشرفت چشمگیری نداشته باشیم.
شاید هم نزدیکانمان به ما حسادت میکردند و برای همین دستاوردهایمان را کماهمیت جلوه میدادیم و رضایت خود را پنهان میکردیم تا از حسادت و خشم آنها در امان بمانیم؛ یا شاید از کسی که زمانی امید زیادی به او داشتیم به شدت ناامید شدیم ــ و حالا ترجیح میدهیم از یک شوک دیگر جلوگیری کنیم. ما یاد گرفتهایم غم و اندوه را با امنیت، و شادی را با خطر مرتبط بدانیم. به طور کلی، ممکن است هیچ الگوی قابلقبولی برای شاد بودن نداشته باشیم. شاید در محیطی بزرگ شدهایم که در آن اضطراب و وحشتزدگی پیشفرض بوده است، فضایی که در آن تصور سقوط هواپیما، حضور پلیس، رکود کسبوکار و بدخیم شدن یک غده در بدن متداول بوده است. شاید به لحاظ منطقی درک کنیم که روشهای دیگری هم برای تفسیر آینده وجود دارد، اما شکیبایی در تبار ما انسانها مفهومی ندارد. حالا به این مقاومت ذاتی انسان حس برتری عقلی نسبت به دیگران را هم اضافه کنید. شاید در اعماق قلبمان گمان کنیم شادی برای آدمهای حقیر است و نشانهٔ اصلی درک هوشمندانهٔ جهان غمگین بودن است.
همهٔ آنچه گفته شد برای روح و روان فرد این پیام را به همراه دارد که شاد بودن زنگ خطر است. وقتی در تعطیلات هستیم، عاشق میشویم، دوستانمان در کنارمان هستند، به مشکلات مالی فکر نمیکنیم، اما ناگهان وحشت میکنیم. حواسمان آنقدر در حالت ترس بوده که وقتی صدای هشدارها قطع میشود شروع میکنیم به آه و ناله کردن.
برای بازگشت به تعادل معمولاً میخواهیم حس رضایتمندی خود را خراب کنیم. مثلاً آخر هفتهها هم کار میکنیم و دلیلی برای نگرانی در دفتر کار میتراشیم و بعد از چند ساعتی حضور در دفتر کارمان اعلام میکنیم که باید به خانه برگردیم.»
حجم
۱۷۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۱۷۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه