کتاب رویا
معرفی کتاب رویا
کتاب رویا نوشتهٔ آگاتا کریستی و ترجمهٔ حمیدرضا بلندسران است و انتشارات شرکت کتاب هرمس آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب رویا
«رؤیا» مجموعهای از داستانهای کوتاهِ آگاتا کریستی است که اولین بار در سال ۱۹۶۰ منتشر شد. شش داستان جذاب در این کتاب وجود دارد که همگی به گونهای با کریسمس در ارتباط هستند. کارآگاه معروف بلژیکی، هرکول پوآرو در پنج داستان، و خانم مارپل نیز در یک داستان این اثر حضور دارند: پوآرو هشداری جدی دریافت میکند که نباید به پودینگهای آلو لب بزند؛ پیدا شدن جسدی در یک جعبه، پروندۀ پیچیدهای را آغاز میکند؛ جار و جنجالی کلامی به قتل منتهی میشود؛ پروندۀ عجیب مردی مرده که عادتهای غذایی خود را تغییر داده بود؛ و معمای مردی قربانی که خواب میدید در حال خودکشی است. قلم توانمند و مسحورکنندۀ ملکۀ داستانهای جنایی، آگاتا کریستی، این شش پروندۀ عجیب و پیچیده را به هم مرتبط میسازد.
خواندن کتاب رویا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای معمایی پیشنهاد میکنیم.
درباره آگاتا کریستی
آگاتا کریستی در تاریخ ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در تورکی، دوون به دنیا آمد. او نویسندۀ مشهور انگلیسی و خالق داستانهای جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او نخستین نویسندهای است که کتابهایش بیشترین ترجمه را به زبانهای مختلف دنیا داشته و پس از او، ژول ورن و سپس شکسپیر در این روند قرار دارند؛ کریستی همچنین طولانیترین نمایشنامۀ جهان را به نام «The Mousetrap» نوشته است. این نمایشنامه از سال ۱۹۵۲ تا ۲۰۲۰ در West End اجرا شد. این نمایش در مارس ۲۰۲۰ بهدلیل همهگیری ویروس کرونا بسته شد. این نویسندۀ انگلیسی، ترجمهشدهترین نویسنده است. کریستی ۶ رمان نیز با نام مستعار Mary Westmacott نوشته است. آگاتا کریستی طی هر ۲ جنگ جهانی، در بیمارستانها خدمت کرد و دانشی درمورد سمهایی را که در بسیاری از رمانها، داستانهای کوتاه و نمایشنامههای او وجود داشت، به دست آورد؛ او همچنین در دورهای از زندگیاش، چندینماه را در حفاریهایی در خاورمیانه میگذراند و بدینترتیب از این دانش نیز در نگارش کتابهایش سود میجست. کریستی از خانوادهای ثروتمند و طبقۀ متوسط بود که عمدتاً در خانه تحصیل میکرد. او در سال ۱۹۲۰ «ماجرای مرموز در استایلز» را با حضور کارآگاه «هرکول پوآرو» نوشت و با این اثر بود که به نخستین پلههای موفقیت پا گذاشت.
آگاتا کریستی جوایز ویژه و مختلفی را در طول عمر هنریاش دریافت کرده است. بیشتر کتابها و داستانهای کوتاه او (و بعضیها از آنها چندینبار) بهصورت فیلم درآمدهاند. از آن میان میتوان فیلمهای قتل در قطار سریعالسیر شرق، مرگ در رودخانه نیل و قطار ساعت ۴:۵۰ پدینگتون را نام برد؛ همچنین بسیاری از نوشتههای کریستی بارها برای تهیۀ برنامههای رادیویی و تلویزیونی مورداستفاده و اقتباس قرار گرفتهاند. علی دهباشی، سردبیر مجلهٔ بخارا، در «شب آگاتا کریستی» گفت که این نویسندۀ انگلیسی، بهخاطر علایق باستانشناسی همسرش، بارها به ایران سفر کرده بود. در سال ۱۳۴۵ بود که محمدعلی سپانلو با آگاتا کریستی گفتوگویی انجام داد.
تنها بخشی از آثار این نویسنده را در فهرست زیر ببینید:
رمانهای هرکول پوارو:
شیطان به قتل می رسد، ماجرای اسرارآمیز در استایلز، قتل در زمین گلف، قتل راجر آکروید، چهار (قدرت) بزرگ، راز قطار آبی، خطر در خانه آخر، لرد اجور میمیرد، قتل در قطار سریعالسیر شرق، تراژدی در سه پرده، مرگ در میان ابرها، قتل به ترتیب الفبا، قتل در بینالنهرین، ورقهای روی میز، شاهد خاموش، مرگ بر روی نیل، کریسمس هرکول پوآرو، ملاقات با مرگ، جنایتهای میهن پرستانه و ... .
مجموعه داستانها:
تحقیقات پوآرو، قتل در مجتمع مسکونی، راز رگاتا، کارهای هرکول، شاهدی برای پیگرد قانونی، سه موش کور، ماجرای پودینگ کریسمس، گناه مضاعف، نخستین پروندههای پوآرو، گرفتاری در خلیج پولنسا، مجموعه چای هارلوین، روشنایی ماندگار.
رمانهای خانم مارپل:
قتل در خانه کشیش، جسدی در کتابخانه، انگشت متحرک، اعلام یک قتل، آنها این کار را با آیینه انجام میدهند، جیب پر از چاودار و... .
آگاتا کریستی در تاریخ ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ درگذشت.
بخشی از کتاب رویا
«هرکول پوآرو با نگاهی خانه را ورانداز کرد. چشمانش برای یک لحظه مبهوت اطراف آن شد: فروشگاهها، کارخانه بزرگی که سمت راست آن و بلوکهای آپارتمان ارزانقیمتی که مقابلش قرار داشتند.
یک بار دیگر چشمانش به خانه نورتوِی برگشت: بقایای دوران باستان، دوران فراغت و آسایش، زمانی که مزرعههای سرسبز خودبرتربینی ساکنان بااصل و نسب آن را در احاطه خود داشتند. حالا تاریخ پس وپیش شده بود، و این بنا در شور و جنجال دریای متلاطم لندن غرق شده و به دست فراموشی سپرده شده بود و حتی مردی پنجاهساله هم نمیتوانست به شما بگوید کجا واقع شده است.
از سوی دیگر، عده خیلی کمی بودند که بتوانند به شما بگویند آنجا متعلق به کیست، گرچه مالکش یکی از ثروتمندترین آدمهای جهان شناخته میشد. اما پول همان طور که میتواند شهرت را بر باد دهد توانایی این را هم دارد تا اسم آدم را بر سر زبانها بیندازد. بنیدیکت فارلی، این میلیونر عجیب وغریب، خانه بزرگ خود را به رخ کسی نکشید. خودش را هم به ندرت آفتابی میکرد و خیلی کم در انظار عمومی ظاهر میشد. هر چندوقت یک بار در جلسات شوراها حضور مییافت، با آن بدن خمیده، دماغ نوکتیز و صدای گوشخراشی که براحتی در گردهمایی مدیران بر آنها سیطره داشت. جدا از اینها، او در میان آدمهای برجسته هم برای خودش نام و آوازهای داشت. جدیت غیرمتعارفش، سخاوتمندیهای شگفتانگیز، و دیگر ویژگیهای شخصیتی ... روبدوشامبر تکهدوزیشده معروفش که او را مثل آدمهای بیست وهشتساله کرده بود، رژیم ثابت غذاییاش که شامل سوپ کلم و خاویار بود و تنفری که از گربه داشت، همه اینها چیزهایی بودند که مردم از آن خبر داشتند.
هرکول پوآرو هم اینها را میدانست. اینها تنها چیزهایی بودند که او درباره مردی که قرار بود ملاقاتش کند میدانست. نامهای که در جیب کتش بود کمی بیشتر او را در جریان گذاشته بود.
پس از آنکه یکی دودقیقه در سکوت، نگاهی موشکافانه به این منطقه حزنانگیز انداخت، از پلهها به سمت درِ ورودی بالا رفت و زنگ را فشار داد، و درعین حال به ساعت مچی که بتازگی جایگزین آن ساعت جیبی قدیمی شده بود نگاه کرد. بله، ساعت دقیقاً نه ونیم بود. مثل همیشه، هرکول پوآرو سرِ دقیقه رسیده بود.
در پس از کمی وقفه باز شد. مردی که از سرووضع مرتبش معلوم بود جزو خدمتکاران است مقابل سالنی نورانی ایستاده بود.
هرکول پوآرو پرسید:
ــ آقای بنیدیکت فارلی؟
مرد با نگاهی سرد و بیاحساس، بیآزار ولی تأثیرگذار، سرتاپای او را از نظر گذراند.»
حجم
۱۸۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۵۱ صفحه
حجم
۱۸۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۵۱ صفحه
نظرات کاربران
خوب و جذاب بود
از کارهای متوسط رو به ضعیف آگاتا کریستی با ترجمهای نهچندان دلچسب و خوب