کتاب قتل در زمین گلف
معرفی کتاب قتل در زمین گلف
کتاب قتل در زمین گلف نوشتۀ آگاتا کریستی و ترجمۀ محمدعلی ایزدی است. این رمان را انتشارات شرکت کتاب هرمس منتشر کرده است.
درباره کتاب قتل در زمین گلف
کتاب قتل در زمین گلف نوشتۀ آگاتا کریستی اولینبار در سال ۱۹۲۳ منتشر شد. در این رمان، «کاپیتان هستینگز» در قطاری که او را از پاریس به لندن میبرد با خانم جوانی به نام «سندرلا» آشنا میشود. سندرلا به هستینگز میگوید بندباز و هنرپیشه است و خواهرش اخیراً ناپدید شده و برای همین هم او خیلی نگران است و هستینگز دوستش «هرکول پوآرو» را برای کمک به او معرفی میکند. در لندن، پوآرو بهمحض اینکه هستینگز را میبیند به او اطلاع میدهد که از یک مشتری احتمالی به نام «پل رینالد» نامهای دریافت کرده و مشتری مذکور در نامه از او خواسته درمورد موضوعی کمکش کند. هستینگز همین که اسم رینالد را میشنود، میفهمد که این شخص میلیونر معروفی در آمریکای جنوبی است. پوآرو و هستینگز از کانال مانش عبور میکنند و به ملک رینالد میرسند که بین بولونی و کاله قرار دارد. مواجهۀ آنها با آقای رینالد داستان رمان «قتل در زمین گلف» را شکل میدهد.
خواندن کتاب قتل در زمین گلف را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به داستانهای جنایی و پلیسی میتوانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.
درباره آگاتا کریستی
آگاتا کریستی در تاریخ ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در تورکی، دوون به دنیا آمد. او نویسندۀ مشهور انگلیسی و خالق داستانهای جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او نخستین نویسندهای است که کتابهایش بیشترین ترجمه را به زبانهای مختلف دنیا داشته و پس از او، ژول ورن و سپس شکسپیر در این روند قرار دارند؛ کریستی همچنین طولانیترین نمایشنامۀ جهان را به نام «The Mousetrap» نوشته است. این نمایشنامه از سال ۱۹۵۲ تا ۲۰۲۰ در West End اجرا شد. این نمایش در مارس ۲۰۲۰ بهدلیل همهگیری ویروس کرونا بسته شد. این نویسندۀ انگلیسی، ترجمهشدهترین نویسنده است. کریستی ۶ رمان نیز با نام مستعار Mary Westmacott نوشته است. آگاتا کریستی طی هر ۲ جنگ جهانی، در بیمارستانها خدمت کرد و دانشی درمورد سمهایی را که در بسیاری از رمانها، داستانهای کوتاه و نمایشنامههای او وجود داشت، به دست آورد؛ او همچنین در دورهای از زندگیاش، چندینماه را در حفاریهایی در خاورمیانه میگذراند و بدینترتیب از این دانش نیز در نگارش کتابهایش سود میجست. کریستی از خانوادهای ثروتمند و طبقۀ متوسط بود که عمدتاً در خانه تحصیل میکرد. او در سال ۱۹۲۰ «ماجرای مرموز در استایلز» را با حضور کارآگاه «هرکول پوآرو» نوشت و با این اثر بود که به نخستین پلههای موفقیت پا گذاشت.
آگاتا کریسی جوایز ویژه و مختلفی را در طول عمر هنریاش دریافت کرده است. بیشتر کتابها و داستانهای کوتاه او (و بعضیها از آنها چندینبار) بهصورت فیلم درآمدهاند. از آن میان میتوان فیلمهای قتل در قطار سریعالسیر شرق، مرگ در رودخانه نیل و قطار ساعت ۴:۵۰ پدینگتون را نام برد؛ همچنین بسیاری از نوشتههای کریستی بارها برای تهیۀ برنامههای رادیویی و تلویزیونی مورداستفاده و اقتباس قرار گرفتهاند. علی دهباشی، سردبیر مجلهٔ بخارا، در «شب آگاتا کریستی» گفت که این نویسندۀ انگلیسی، بهخاطر علائق باستانشناسی همسرش، بارها به ایران سفر کرده بود. در سال ۱۳۴۵ بود که محمدعلی سپانلو با آگاتا کریستی گفتوگویی انجام داد.
تنها بخشی از آثار این نویسنده را در فهرست زیر ببینید:
رمانهای هرکول پوارو:
شیطان به قتل می رسد، ماجرای اسرارآمیز در استایلز، قتل در زمین گلف، قتل راجر آکروید، چهار (قدرت) بزرگ، راز قطار آبی، خطر در خانه آخر، لرد اجور میمیرد، قتل در قطار سریعالسیر شرق، تراژدی در سه پرده، مرگ در میان ابرها، قتل به ترتیب الفبا، قتل در بینالنهرین، ورقهای روی میز، شاهد خاموش، مرگ بر روی نیل، کریسمس هرکول پوآرو، ملاقات با مرگ، جنایتهای میهن پرستانه و ... .
مجموعه داستانها:
تحقیقات پوآرو، قتل در مجتمع مسکونی، راز رگاتا، کارهای هرکول، شاهدی برای پیگرد قانونی، سه موش کور، ماجرای پودینگ کریسمس، گناه مضاعف، نخستین پروندههای پوآرو، گرفتاری در خلیج پولنسا، مجموعه چای هارلوین، روشنایی ماندگار.
رمانهای خانم مارپل:
قتل در خانه کشیش، جسدی در کتابخانه، انگشت متحرک، اعلام یک قتل، آنها این کار را با آیینه انجام میدهند، جیب پر از چاودار و... .
آگاتا کریستی در تاریخ ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ درگذشت.
بخشی از کتاب قتل در زمین گلف
«در یکی از روزهای اوایل ماه ژوئن، بعد از انجام کاری در پاریس، داشتم با قطار صبح زود به لندن برمیگشتم. آنجا هنوز با دوست قدیمیام هرکول پوآرو که اصلاً بلژیکی و قبلاً کارآگاه بود، هماتاق بودم. قطار سریعالسیر کاله ۱ به طرز عجیبی خلوت بود؛ در واقع در کوپهای که من بودم بهجز خودم فقط یک مسافر دیگر بود. من باعجله هتل را ترک کرده بودم و توی کوپه داشتم به خودم اطمینان میدادم که همه وسایلم را جمع کردهام که قطار شروع به حرکت کرد. تا این لحظه من زیاد حواسم به همسفرم نبود، تا اینکه ناگهان او به طور غیرمنتظرهای با یک حرکت سریع از جا پرید، بهطرف پنجره رفت، آن را پایین کشید و سرش را بیرون برد. اما ناگهان خودش را عقب کشید و عبارات کوتاه و نافذِ «لعنتی» از دهانش بیرون پرید.
شاید من قدیمی فکر میکنم، اما به نظرم یک زن باید رفتارش زنانه باشد. من از دخترهای جِلف امروزی که از صبح تا شب با موسیقی جاز خودشان را تکان میدهند و پشتسرهم سیگار دود میکنند و کلماتی به کار میبرند که حتی اراذلواوباش هم از خجالت سرخ میشوند هیچ خوشم نمیآید! با کمی اخم سرم را بلند کردم و چشمم به دختری زیبا و بهاصطلاح چشمسفید افتاد که کلاه قرمزرنگ کوچکی یکبری روی سرش بود و روی هر کدام از گوشهایش را یک دسته موی مشکی کلفت و فردار پوشانده بود. به نظر من هفده سال بیشتر نداشت، اما صورتش آرایش کامل داشت و لبهایش سرخی بیش از اندازهای داشت.
او از این کارش هیچ خجالت نکشید؛ برعکس درحالیکه به من خیره شده بود با قیافه معنیداری شروع به صحبت با یک شنونده خیالی کرد:
ــ عزیزم، این آقای مهربان از رفتار ما خیلی شگفتزده شده. اگر بدحرف زدم معذرت میخواهم! اره، رفتارم اصلاً به خانمها نمیخورد. اما، ای خدا، چی بگویم. اینها همه دلیل دارد. هیچ میدانی تنها خواهرم را گم کردهام؟
من با لحن مؤدبانهای پرسیدم:
ــ راست میگویید؟ چه وحشتناک!
آن خانم گفت:
ــ میبینی؟ برایش قابلقبول نیست. اره، اصلاً قابلقبول نیست. نه من را قبول دارد، نه خواهرم را ــ که در مورد خواهرم منصفانه نیست، چون تا حالا او را ندیده!
دهانم را باز کردم که حرفی بزنم، اما او پیشدستی کرد و گفت:
ــ اصلاً حرفی نزن! هیچکس مرا دوست ندارد! هیچکس را ندارم که به او پناه ببرم. وای! خرد شدهام!»
حجم
۲۰۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۲۷۵ صفحه
حجم
۲۰۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۲۷۵ صفحه
نظرات کاربران
""پوارو ثابت کرد تقریبا یک پیشگوی واقعی است"" و همچنین با هوش سرشار ومتانت خاصی با استفاده از سلولهای خاکستری مغزش چیزهایی میبینه و توجه میکنه که افراد عادی بهش اهمیت نمیدن وبه همین ترتیب میتونه پرونده های مهم و مبهمی
با درود خدمت دوستان این کتاب هم مثل باقی آثار خانم آگاتا کریستی جذاب و خواندنی می باشد. فقط یک توصیه به خوانندگان کتابهای خانم آگاتا را با صبر و حوصله بخوانید تا بیشترین لذت را ببرید یک جنایت چندین مظنون شواهد و نکات ظریف
عجب پایان قافل گیر کننده ای داشت. عالی بود عالی
100 درصد پیشنهاد میکنم. داستان و روایتی استادانه از ملکه ادبیات جنایی ؛ پلات تویست ها ، پیچیدگی ها ، دیالوگ ها منحرف کننده ، خلاقانه و روان و کشنده بودن سیر داستان و ... همه و همه به جذابیت
یک شاهکار زیبای دیگر از آگاتا کریستی فقید ترجمه هم خوب بود باتشکر