کتاب قتل در خوابگاه دانشجویی
معرفی کتاب قتل در خوابگاه دانشجویی
کتاب قتل در خوابگاه دانشجویی نوشتهٔ آگاتا کریستی و ترجمهٔ مجتبی عبدالله نژاد است و انتشارات شرکت کتاب هرمس آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب قتل در خوابگاه دانشجویی
خانم لمون زنی قوی است که در دفتر هرکول پوآرو کار میکند. روزی خانم لمون نامهای را برای پوآرو تایپ میکند. پوآرو سه غلط تایپی در نامه پیدا میکند؛ درحالیکه خانم ملون هیچگاه با بیدقتی تایپ نمیکرد. علت را جویا میشود و متوجه میشود خانم لمون خواهری دارد که در دردسری عجیب افتاده است. خواهرش از سنگاپور به لندن آمده و اکنون در خانهای به آدرس شمارهٔ ۲۶ خیابان هیکری ساکن است و در کنار دانشجویان جدید که نیمی از آنها سیاهپوست هستند مشغول به کار شده. بهتازگی در محل کار خواهر خانم لمون وسایل به طرز عجیبی گم میشوند و هیچکس دلیل آن را نمیداند. البته گویا مسئله فقط به گمشدن اشیا ختم نمیشود. خواهر خانم لمون قصد ندارد این موضوع را با پلیس در جریان بگذارد ولی هرکول پوآرو از هر پلیسی باهوشتر است. پوآرو وارد ماجرا میشود تا راز این گمشدنها را کشف کند. البته اینگونه، خانم لمون را هم با اعصابی آرام به دفترش برمیگرداند.
خواندن کتاب قتل در خوابگاه دانشجویی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای جنایی پیشنهاد میکنیم.
درباره آگاتا کریستی
آگاتا کریستی در تاریخ ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در تورکی، دوون به دنیا آمد. او نویسندۀ مشهور انگلیسی و خالق داستانهای جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او نخستین نویسندهای است که کتابهایش بیشترین ترجمه را به زبانهای مختلف دنیا داشته و پس از او، ژول ورن و سپس شکسپیر در این روند قرار دارند؛ کریستی همچنین طولانیترین نمایشنامۀ جهان را به نام «The Mousetrap» نوشته است. این نمایشنامه از سال ۱۹۵۲ تا ۲۰۲۰ در West End اجرا شد. این نمایش در مارس ۲۰۲۰ بهدلیل همهگیری ویروس کرونا بسته شد. این نویسندۀ انگلیسی، ترجمهشدهترین نویسنده است. کریستی ۶ رمان نیز با نام مستعار Mary Westmacott نوشته است. آگاتا کریستی طی هر ۲ جنگ جهانی، در بیمارستانها خدمت کرد و دانشی درمورد سمهایی را که در بسیاری از رمانها، داستانهای کوتاه و نمایشنامههای او وجود داشت، به دست آورد؛ او همچنین در دورهای از زندگیاش، چندینماه را در حفاریهایی در خاورمیانه میگذراند و بدینترتیب از این دانش نیز در نگارش کتابهایش سود میجست. کریستی از خانوادهای ثروتمند و طبقۀ متوسط بود که عمدتاً در خانه تحصیل میکرد. او در سال ۱۹۲۰ «ماجرای مرموز در استایلز» را با حضور کارآگاه «هرکول پوآرو» نوشت و با این اثر بود که به نخستین پلههای موفقیت پا گذاشت.
آگاتا کریستی جوایز ویژه و مختلفی را در طول عمر هنریاش دریافت کرده است. بیشتر کتابها و داستانهای کوتاه او (و بعضیها از آنها چندینبار) بهصورت فیلم درآمدهاند. از آن میان میتوان فیلمهای قتل در قطار سریعالسیر شرق، مرگ در رودخانه نیل و قطار ساعت ۴:۵۰ پدینگتون را نام برد؛ همچنین بسیاری از نوشتههای کریستی بارها برای تهیۀ برنامههای رادیویی و تلویزیونی مورداستفاده و اقتباس قرار گرفتهاند. علی دهباشی، سردبیر مجلهٔ بخارا، در «شب آگاتا کریستی» گفت که این نویسندۀ انگلیسی، بهخاطر علایق باستانشناسی همسرش، بارها به ایران سفر کرده بود. در سال ۱۳۴۵ بود که محمدعلی سپانلو با آگاتا کریستی گفتوگویی انجام داد.
تنها بخشی از آثار این نویسنده را در فهرست زیر ببینید:
رمانهای هرکول پوارو:
شیطان به قتل می رسد، ماجرای اسرارآمیز در استایلز، قتل در زمین گلف، قتل راجر آکروید، چهار (قدرت) بزرگ، راز قطار آبی، خطر در خانه آخر، لرد اجور میمیرد، قتل در قطار سریعالسیر شرق، تراژدی در سه پرده، مرگ در میان ابرها، قتل به ترتیب الفبا، قتل در بینالنهرین، ورقهای روی میز، شاهد خاموش، مرگ بر روی نیل، کریسمس هرکول پوآرو، ملاقات با مرگ، جنایتهای میهن پرستانه و ... .
مجموعه داستانها:
تحقیقات پوآرو، قتل در مجتمع مسکونی، راز رگاتا، کارهای هرکول، شاهدی برای پیگرد قانونی، سه موش کور، ماجرای پودینگ کریسمس، گناه مضاعف، نخستین پروندههای پوآرو، گرفتاری در خلیج پولنسا، مجموعه چای هارلوین، روشنایی ماندگار.
رمانهای خانم مارپل:
قتل در خانه کشیش، جسدی در کتابخانه، انگشت متحرک، اعلام یک قتل، آنها این کار را با آیینه انجام میدهند، جیب پر از چاودار و... .
آگاتا کریستی در تاریخ ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ درگذشت.
بخشی از کتاب قتل در خوابگاه دانشجویی
«خواهر خانم لمون که اسمش خانم هابارد بود، شباهت آشکاری به خواهرش داشت. تپلتر از خانم لمون بود و پوست صورتش به زردی میزد و مدل موهایش در مقایسه با موهای خانم لمون بچگانهتر بود و شادابی و تحرک خانم لمون را نداشت، ولی چشمهای گرد و صمیمیاش، همان چشمهای خانم لمون بود که زیر عینک رودماغی از زیرکی برق میزد.
ــ واقعاً ممنونم، آقای پوآرو. خیلی لطف کردید. خیلیخیلی لطف کردید. چایتان هم واقعاً عالی بود. خیلی خوردم .... لقمه؟ خیلی خوب. یکی دیگر هم میخورم. چای؟ باشد. فقط نصف فنجان.
پوآرو گفت:
ــ اول شکم، بعد کار.
با خوشرویی لبخند زد و سبیلش را تاباند. خانم هابارد گفت:
ــ راستش با وصفی که فلیسیتی از شما کرده بود، شما را دقیقاً همینطور مجسم میکردم.
پوآرو یک لحظه ماند، و بعد فهمید که فلیسیتی اسم کوچک خانم لمون است. گفت با لیاقتی که در خانم لمون سراغ دارد، انتظاری غیر از این نیست. خانم هابارد لقمه دیگری برداشت و با حواسپرتی گفت:
ــ فلیسیتی معمولا به بقیه اهمیت نمیدهد. ولی من میدهم. به همین دلیل هم نگران شدم.
ــ میتوانید بفرمایید دقیقاً نگرانی شما از چیست؟
ــ بله. الآن عرض میکنم. اگر دزدی پول نقد بود، مشکلی نبود. این چیزها طبیعی است و گاهی پیش میآید. اگر دزدی جواهرات بود، باز هم موضوع پیچیدهای نبود. البته نه اینکه پیچیده نباشد، برعکس خیلی هم پیچیده است، ولی به هر حال جور درمیآمد. میشد آن را به تقلب ذاتی یا داءالسرقه ربط داد. ولی الآن لیست چیزهایی را که گم شده و در دفترچهام یادداشت کردهام، برایتان میخوانم.
کیفش را باز کرد و دفترچه کوچکی از توی آن درآورد.»
حجم
۱۷۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۵۲ صفحه
حجم
۱۷۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۵۲ صفحه
نظرات کاربران
کتاب های آگاتا کریستی رو کلا دوست دارم به انرژی خاصی تو نوشته هاشه که آدم رو جذب میکنه و موضوع داستان هایش تکراری نیست با اینکه سبک نوشته هایش معمولا یه شکلن و این کتاب هم خیلی کتاب دوست داشتنی
ماجرای یه خوابگاهه ،اتفاقای مسخره و عجیب و غریبی میوفته مثل گم شدن رژ لب و پاره کردن کوله پشتی و در نهایت به قتل میرسه اینو پوآرو کشفش کرده،جالب بود داستانش
- باید اعتراف کنم اگاتا کریستی بهترین شاهکار هارو نوشتن و من تابه حال از خواندن تمام کتاب هایش واقعا لذت بردم📚"
کتابهای آگاتا کریستی عالیست چند صفحه از نمونه خوندم و ترجمه اصلا خوب نبود با وجود علاقه ی زیادم به داستان های پوآرو اصلا دلم نخواست کتاب رو بخوانم
من کارهای دیگه اش رو بیشتر پسندیدم. البته به اوضاع و احوال خود آدم موقع مطالعه هم بستگی داره.
من بشدت از کتابای آگاتا کریستی لذت میبرم و سیر داستانا واقعا خوبه😍❤️