کتاب فیل ها به خاطر می آورند
معرفی کتاب فیل ها به خاطر می آورند
کتاب فیل ها به خاطر می آورند نوشتهٔ آگاتا کریستی و ترجمهٔ حمیدرضا بلندسران است و انتشارات شرکت کتاب هرمس آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب فیل ها به خاطر می آورند
کتاب فیل ها به خاطر می آورند داستان زن نویسندهای به نام خانم اولیور است. اولیور بسیار حساس است و در محافل شرکت نمیکند. تااینکه یک بار تصمیم میگیرد در مهمانی ناهار نویسندگان شرکت کند. او در این مراسم با زنی غریبه روبهرو میشود. این زن غریبه از اولیور سؤالهای عجیبی دربارهٔ یکی از دخترخواندههای اولیور میپرسد. اولیور مشکوک و نگران میشود. او برای پیبردن به حقیقت و شناسایی این زن با دوست صمیمی و قدیمیاش هرکول پوآرو تماس میگیرد و از او میخواهد که همدیگر را ملاقات کنند. از این قسمت داستان به بعد خواننده با داستان عجیب خانوادهٔ این دخترخوانده آشنا میشود و با هرکول همراه میشود تا پرده از این راز بزرگ بردارد که پدر و مادر این دخترخوانده چگونه کشته شدهاند؟ آیا هر دو در یک نزاع همدیگر را کشتهاند؟ کسی نمیداند.
خواندن کتاب فیل ها به خاطر می آورند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای جنایی و معمایی پیشنهاد میکنیم.
درباره آگاتا کریستی
آگاتا کریستی در تاریخ ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در تورکی، دوون به دنیا آمد. او نویسندۀ مشهور انگلیسی و خالق داستانهای جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او نخستین نویسندهای است که کتابهایش بیشترین ترجمه را به زبانهای مختلف دنیا داشته و پس از او، ژول ورن و سپس شکسپیر در این روند قرار دارند؛ کریستی همچنین طولانیترین نمایشنامۀ جهان را به نام «The Mousetrap» نوشته است. این نمایشنامه از سال ۱۹۵۲ تا ۲۰۲۰ در West End اجرا شد. این نمایش در مارس ۲۰۲۰ بهدلیل همهگیری ویروس کرونا بسته شد. این نویسندۀ انگلیسی، ترجمهشدهترین نویسنده است. کریستی ۶ رمان نیز با نام مستعار Mary Westmacott نوشته است. آگاتا کریستی طی هر ۲ جنگ جهانی، در بیمارستانها خدمت کرد و دانشی درمورد سمهایی را که در بسیاری از رمانها، داستانهای کوتاه و نمایشنامههای او وجود داشت، به دست آورد؛ او همچنین در دورهای از زندگیاش، چندینماه را در حفاریهایی در خاورمیانه میگذراند و بدینترتیب از این دانش نیز در نگارش کتابهایش سود میجست. کریستی از خانوادهای ثروتمند و طبقۀ متوسط بود که عمدتاً در خانه تحصیل میکرد. او در سال ۱۹۲۰ «ماجرای مرموز در استایلز» را با حضور کارآگاه «هرکول پوآرو» نوشت و با این اثر بود که به نخستین پلههای موفقیت پا گذاشت.
آگاتا کریسی جوایز ویژه و مختلفی را در طول عمر هنریاش دریافت کرده است. بیشتر کتابها و داستانهای کوتاه او (و بعضیها از آنها چندینبار) بهصورت فیلم درآمدهاند. از آن میان میتوان فیلمهای قتل در قطار سریعالسیر شرق، مرگ در رودخانه نیل و قطار ساعت ۴:۵۰ پدینگتون را نام برد؛ همچنین بسیاری از نوشتههای کریستی بارها برای تهیۀ برنامههای رادیویی و تلویزیونی مورداستفاده و اقتباس قرار گرفتهاند. علی دهباشی، سردبیر مجلهٔ بخارا، در «شب آگاتا کریستی» گفت که این نویسندۀ انگلیسی، بهخاطر علائق باستانشناسی همسرش، بارها به ایران سفر کرده بود. در سال ۱۳۴۵ بود که محمدعلی سپانلو با آگاتا کریستی گفتوگویی انجام داد.
تنها بخشی از آثار این نویسنده را در فهرست زیر ببینید:
رمانهای هرکول پوارو:
شیطان به قتل می رسد، ماجرای اسرارآمیز در استایلز، قتل در زمین گلف، قتل راجر آکروید، چهار (قدرت) بزرگ، راز قطار آبی، خطر در خانه آخر، لرد اجور میمیرد، قتل در قطار سریعالسیر شرق، تراژدی در سه پرده، مرگ در میان ابرها، قتل به ترتیب الفبا، قتل در بینالنهرین، ورقهای روی میز، شاهد خاموش، مرگ بر روی نیل، کریسمس هرکول پوآرو، ملاقات با مرگ، جنایتهای میهن پرستانه و ... .
مجموعه داستانها:
تحقیقات پوآرو، قتل در مجتمع مسکونی، راز رگاتا، کارهای هرکول، شاهدی برای پیگرد قانونی، سه موش کور، ماجرای پودینگ کریسمس، گناه مضاعف، نخستین پروندههای پوآرو، گرفتاری در خلیج پولنسا، مجموعه چای هارلوین، روشنایی ماندگار.
رمانهای خانم مارپل:
قتل در خانه کشیش، جسدی در کتابخانه، انگشت متحرک، اعلام یک قتل، آنها این کار را با آیینه انجام میدهند، جیب پر از چاودار و... .
آگاتا کریستی در تاریخ ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ درگذشت.
بخشی از کتاب فیل ها به خاطر می آورند
«خانم الیور پس از آنکه موفق نشد دوستش هرکول پوآرو را در منزلش پیدا کند، مجبور شد دست به دامن تلفن شود.
از پشت تلفن پرسید:
ــ حالا امکانش هست امشب خانه باشید؟
پای تلفن نشسته بود و انگشتانش با بیقراری روی میز ضرب گرفته بود.
ــ شما ...؟
خانم الیور گفت:
ــ اِریادِن الیور هستم.
کمتر خودش را معرفی میکرد چون انتظار داشت دوستهایش با شنیدن صدایش فوراً او را بشناسند.
ــ بله، تمام شب را خانه خواهم بود. یعنی ممکن است افتخار ملاقات شما نصیبم شود؟
خانم الیور گفت:
ــ این نظر لطف شماست. اما گمان نکنم افتخار باشد.
ــ ملاقات شما همیشه باعث افتخار است، خانم عزیز.
خانم الیور گفت:
ــ نمیدانم. شاید بخواهم ... خب ... مزاحمتان شوم. چیزهایی بپرسم. میخواهم نظرتان را در مورد موضوعی بدانم.
پوآرو گفت:
ــ من هم همیشه آمادگی مشورت با هرکسی را دارم.
خانم الیور گفت:
ــ موضوعی پیش آمده. موضوعی آزاردهنده که نمیدانم باید چهکارش کنم.
ــ پس به دیدنم بیایید. خوشحال میشوم. خیلی هم خوشحال میشوم.
خانم الیور گفت:
ــ کی برایتان مناسب است؟
ــ ساعت نه چطور است؟ شاید هم یک قهوهای با هم خوردیم، مگر آنکه شربت انار یا شربت کاسیس را ترجیح دهید. اما نه، از آن خوشتان نمیآید. حالا یادم آمد.
ــ جرج!
پوآرو خدمتکار باوفایش را صدا زد و گفت:
ــ امشب افتخار این را داریم تا پذیرای خانم الیور باشیم. فکر کنم قهوه یا شاید هم یک نوع لیکور مناسب باشد. مطمئن نیستم چی دوست دارد.»
حجم
۱۹۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۱۹۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
نظرات کاربران
بین کتابهایی که از آگاتا کریستی خوندم، ضعیفتر بود ولی با این حال بد نبود و خوشم اومد. تقریبا از همون اوایل تونستم حدس بزنم ماجرا چیه وچه اتفاقی افتاده. کدهایی که داده میشد، ناشیانه بود توقع نداشتم اینجوری باشه