کتاب شبح مرگ بر فراز نیل
معرفی کتاب شبح مرگ بر فراز نیل
کتاب شبح مرگ بر فراز نیل از آگاتا کریستی و ترجمۀ نیما حضرتی است. این کتاب را انتشارات کتاب هرمس منتشر کرده است.
درباره کتاب شبح مرگ بر فراز نیل
در این کتاب، پوآرو برای گذراندن تعطیلات به مصر سفر کرده است. در آنجا با زوجی آشنا میشود که ماهعسل خود را میگذراند. در آنجا دو مرد را میبیند که هر دو با دهانی نیمهباز، به دختری نگاه میکردند که از یک رولزرویس قرمزرنگ پیاده میشد. کلاه نداشت و موهای طلاییاش جلبتوجه خاصی داشت. پیراهنی که به تن داشت اندام ظریف و زیبای او را پوشانده بود. از حرکات او مشخص بود که دختر با اعتماد به نفسی است. حضور او با چنین سرووضع سادهای در شهر کوچک مالتون آندرود بسیار عجیب بود.
خواندن کتاب شبح مرگ بر فراز نیل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به داستانهای جنایی و پلیسی میتوانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.
درباره آگاتا کریستی
آگاتا کریستی در ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در شهر تورکی در منطقۀ لیدز انگلستان متولد شد. اگرچه مادرش قصد داشت برای آموزش خواندن به آگاتا تا ۸ سالگی او صبر کند، بااینحال شوق آگاتا موجب شد خودش خواندن را در سنی بسیار کمتر یاد بگیرد. او در سال ۱۹۱۰ با ازدستدادن پدرش و همچنین به دلیل مشکلات سلامتی مادرش، تصمیم گرفت به قاهره مهاجرت کند تا شاید آبوهوایی گرمتر موجب بهبود سلامت مادرش شود. او علاقهمند به بازدید از بناهای تاریخی قاهره و همچنین شرکت در مراسمهای اجتماعی بود؛ همین علاقهمندی به جهان باستان در شکلگیری تعدادی از آثار او نیز تأثیرگذار بود. نهایتاً خانوادۀ کریستی به دلیل وقایع پیش از جنگ جهانی اول به انگلستان برگشتند.
جنگ جهانی اول یکی از نقاط عطف زندگی آگاتا کریستی بود. با آغاز جنگ جهانی اول، کریستی در انگلستان بهعنوان عضوی از گروه کمکهای داوطلبانه ابتدا بهعنوان پرستار و سپس بهعنوان کمک داروساز کار فعالیت کرد و در این بازه از زندگی خود با مهاجران بسیاری مواجه شد که اکثر آنها بلژیکی بودند؛ تجربیات این مهاجرین الهامبخش او در نخستین نوشتههایش - از جمله رمانهای مشهور پوآرو - بود.
در اوایل دهه ۱۹۷۰، وضعیت سلامت آگاتا کریستی رو به وخامت رفت، بااینحال او به نوشتن ادامه داد. آزمایشها نشان میدهند او در اواخر عمر خود از مشکلات عصبی ناشی از پیری، مانند آلزایمر رنج میبرد. او در ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ درحالیکه ۸۵ سال داشت، در خانۀ خود در وینتربورک انگلستان و به دلایل طبیعی چشم از جهان فروبست.
بخشی از کتاب شبح مرگ بر فراز نیل
«هر دو مرد، با دهانی نیمهباز، چشمان ندیدبدید خود را به دختری دوخته بودند که داشت جلو پستخانه از یک رولزرویس قرمزرنگ پیاده میشد. دختر، نرم و چابک، از اتومبیل بیرون آمد. کلاه بر سر نداشت و موهای طلاییاش به او جلوه خاصی میداد. پیراهنی بلند اندام ظریف و زیبایش را پوشانده بود. از حرکاتش معلوم بود که دختر متکی به نفسی است. حضور چنین دختری، با آن سرووضع ظاهراً (بله، فقط ظاهراً) بسیار ساده، در شهر کوچک مالتون - آندرود پدیدهای بسیار نادر به شمار میآمد.
دختر با گامهایی سریع وارد پستخانه شد و برنابی دوباره گفت:
ــ خودش است! لینِت ریجوی!
و بعد با صدایی آهسته و شگفتزده ادامه داد:
ــ میلیونها پوند پول به دست آورده... لابد میخواهد هزاران پوند آن را اینجا خرج کند. خیلی چیزها میخواهد بسازد. استخر شنا، باغهای ایتالیایی، سالن رقص. قرار است نصف خانهاش را هم خراب کند و آن را از نو بسازد.
دوست برنابی باز با لحنی حسرتآلود گفت:
ــ این دختر پول به این شهر میآورد.
برنابی در تأیید حرف او گفت:
ــ بله. وجودش برای این شهر نعمت است. نعمتی خیلی بزرگ!
برنابی که معلوم بود از این وضع راضی است در ادامه گفت:
ــ این برای همهمان خوب است. جنبوجوشی به اینجا میدهد.
دوستش گفت:
ــ وضع این دختر با سِر جورج کمی فرق دارد، این طور نیست؟»
حجم
۳۵۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۷۲ صفحه
حجم
۳۵۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۷۲ صفحه
نظرات کاربران
فیلمشو دیده بودم ولی تقریبا در ۹۰٪ مواقع هیچ فیلم اقتباسی ای به پای کتاب نمی رسه این کتاب هم از این قاعده مستثنی نبود
پر از شور و هیجان دونستن چیزی که جلوی چشمم بود اما نمیدیدم. پایان کتاب بینظیره...
بی نظیر بود انقدر خوب بود که باورم نمیشه😍😍😍😍
یکی از بهترینهای آگاتا کریستی
شروع کتاب وحشتناک گیجکننده بود. نویسنده به سرعت چندین شخصیت را به کتاب میافزاید. بهتر است خواننده اسامی را مثل اسامی کتاب «صد سال تنهایی» یادداشت کند تا فراموششان نکند. توضیحات ابتدای کتاب گاه کسلکننده و طولانی هستند،. لی بخش