کتاب ماجراهای جدید شرلوک هلمز
معرفی کتاب ماجراهای جدید شرلوک هلمز
کتاب ماجراهای جدید شرلوک هلمز نوشته جان دیکسون کار و آدرین کانن دویل است. این دو نویسنده این کتاب را بعد از مرگ سرآرتور کانن دویل خالق شرلوک هلمز نوشتهاند.
دراباره کتاب ماجراهای جدید شرلوک هلمز
به نوشتهٔ دایرۀالمعارف داستان پلیسی، شرلوک هلمز برجستهترین کارآگاه تاریخ ادبیات جهان و یکی از ده شخصیت بهیادماندنی دنیای ادبیات است. سرآرتور کانن دویل (۱۹۳۰-۱۸۵۹) که خود پزشکی حاذق و نویسندهای بااستعداد بود با چنان علاقه و دقتی، جزئیات رفتار و خصوصیات اخلاقی هلمز را بازآفریده که تصور کارآگاه مشهور بهصورت «شخصیتی افسانهای» بسیار مشکل است. این جزئیات بهقدری باورپذیرند که برمبنای آن برای هلمز نیز مانند هر شخصیت معروف دیگری زندگینامهٔ کاملی نوشته شده و در آن، وقایع زندگی کارآگاه بهتفصیل بیان شده است!
صورت و سیرت هلمز در ۵۶ داستان کوتاه و ۴ رمان بلند کانندویل آنچنان واقعی ترسیم شده که نویسندگان دیگری نیز توانستهاند با بهرهگیری از آثار خالق اصلی هلمز داستانهای تازهای با محوریت این شخصیت بنویسند.
یکی از موفقترین این نویسندگان آدریان کانندویل (۱۹۷۰-۱۹۱۰) است. جوانترین پسر سرآرتور کانندویل که طبعی ماجراجو داشت و به اقصی نقاط جهان مسافرت کرده بود. آدریان پس از آنکه بهعنوان کاشف، شکارچی و رانندهٔ اتومبیلهای مسابقه شهرتی بهدست آورد، در سال ۱۹۵۲ تصمیم گرفت با نوشتن جزئیات ماجراهایی که پدرش در داستانهای شرلوک هلمز تنها بهنام آنها اشاره کرده بود طبع خود را در عالم نویسندگی نیز بیازماید. از این رو بهسراغ جان دیکسون کار (۱۹۷۷-۱۹۰۶)، جنائینویس برجستهٔ آمریکایی رفت و از وی خواست در این مورد با او همکاری کند. دیکسون کار که به خالق شرلوک هلمز علاقهٔ وافری داشت و قبول کرد و این کتاب بینظیر شکل گرفت.
کتابی که پیش رو دارید مشتمل بر شش داستانی است که آدریان آنها را با همکاری جان دیکسون کار نوشته. در پایان هر داستان چند سطر از یکی از داستانهای سرآرتور کانندویل که آدریان موضوع مورد نظر خود را از آن برگزیده آمده است.
خواندن کتاب ماجراهای جدید شرلوک هلمز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به داستان پلیسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ماجراهای جدید شرلوک هلمز
آنطور که در دفتر یادداشتم نوشتهام اولین بار در بعد از ظهرِ روز چهارشنبه شانزدهم نوامبر سال ۱۸۸۷ بود که توجه دوستم شرلوک هلمز به ماجرای عجیب و باورنکردنی «مردی که از ساعت نفرت داشت» جلب شد.
جای دیگری در یادداشتهایم نوشتهام که آن زمان از جزئیات این ماجرا اطلاعی نداشتم چون اندکی پس از ازدواجم روی داده بود. در واقع باید بگویم که پس از مراسم عروسی، تا ماهِ مارسِ سالِ بعد هلمز را ندیدم. با توجه به اینکه پروندهٔ مزبور از ظرافتی خاص برخوردار است اطمینان دارم خوانندگانم عذر مرا از بابت تأخیر در نگارش مشروح آن خواهند پذیرفت خصوصاً که میدانند هنگام نوشتن هیچگاه تابع احساسات نشدهام و همواره قلم به انصاف بر کاغذ گذاشتهام.
چند هفته پس از ازدواجمان، همسرم مجبور شد برای حل و فصل مسألهای مالی که در آیندهٔ خانوادهٔ ما نقشی حیاتی داشت لندن را بهقصد ملاقات با تادئوس شولتو ترک کند. از آنجا که در غیاب همسرم زندگی در منزل جدیدمان برایم قابل تحمل نبود تصمیم گرفتم در مدت هشت روز غیبت او به اقامتگاه سابقم در خیابان بیکر نقل مکان کنم. شرلوک هلمز بدون هیچ پرسش یا اظهار نظری از من استقبال کرد.
باید اعتراف کنم که شانزدهم نوامبر روزی مشئوم و بدشگون بود. هوا بهشدت سرد بود و تمام صبح مه زردرنگی پشت پنجرهها را پوشانده بود. با آنکه علاوه بر آتشِ بخاری چراغهای گاز هم روشن بودند هنگام نیمروز میز غذاخوری بهسختی دیده میشد.
شرلوک هلمز چندان سرحال نبود. درحالیکه ربدوشامبر خاکستری کهنهای پوشیده بود و پیپ چوب آلبالویش را بر لب داشت در صندلی راحتیش لمیده بود، روزنامههای صبح را ورق میزد و گهگاه به طعنه اظهارنظر میکرد.
پرسیدم: «چیز جالبی پیدا کردی؟»
گفت: «واتسن عزیز، میترسم بعد از ماجرای بلسینگتون بدنام زندگیام کسلکننده و یکنواخت شده باشد.»
- «با این حال هنوز فکر میکنی امسال پروندههای قابل توجهی داشته باشیم؟ دوست عزیزم، بیش از حد هیجانزده شدهای.»
- «در این مورد لازم نیست تو مرا نصیحت کنی واتسن! دیشب بعد از اینکه من خطر کردم و سرِ شام یک بطری بون برایت باز کردم آنقدر از مواهب پیوند زناشویی دادِ سخن دادی که انگار هرگز ازدواج نکردهای.»
- «دوست عزیزم! منظورت این است که شراب باعث شده بود هیجان زده بشوم؟»
هلمز با نگاهی که مخصوصِ خودش بود به من خیره شد و گفت: «شاید هم شراب دلیلش نبوده... بههرحال!» به روزنامهها اشاره کرد و ادامه داد: «متوجه هستی که روزنامهها برای جلب توجه مخاطبانشان چه مزخرفاتی چاپ میکنند؟»
حجم
۱۵۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۶۵ صفحه
حجم
۱۵۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۶۵ صفحه
نظرات کاربران
از نظر من که متخصص کتاب های شرلوک هولمز هستم متاسفانه آدریان کانن دویل نتوانسته همانند پدرش داستانی گیرا،دقیق، موشکافانه و جذاب بنویسد. ابن داستان به رغم شباهتی که به داستان های آرتور کانن دویل دارد با ابراز تاسف سطحی است
چندان جالب نبود. برای کسی که عاشق کتابهای جنایی و بخصوص شرلوک هولمز باشد این کتاب سایه ضعیفی از ماجراهای اصلی این کارآگاه دوست داشتنی و همراه او دکتر واتسون است.