دانلود و خرید کتاب راز سیتافورد آگاتا کریستی ترجمه مجتبی عبدالله نژاد
تصویر جلد کتاب راز سیتافورد

کتاب راز سیتافورد

معرفی کتاب راز سیتافورد

کتاب راز سیتافورد نوشتۀ آگاتا کریستی و ترجمۀ مجتبی عبدالله نژاد است. این کتاب را انتشارات شرکت کتاب هرمس منتشر کرده است.

درباره کتاب راز سیتافورد

داستان در سیتافورد اتفاق می‌افتد. رمان در مهمانی‌ای آغاز شده است که در آن یک مادر و دختر تصمیم می‌گیرند احضار روح انجام دهند. روح احضار شده اطلاعات عجیبی در اختیار این مادر و دختر می‌گذارد که باعث رقم‌خوردن اتفاقات بعدی می‌شود. درنهایت بازرس ناکورت سروان ادارهٔ پلیس است مسئولیت حل معما را بر عهده می‌گیرد. شخصیتی که مخاطب را تا حدی یاد پوآرو می‌اندازند؛ اما تفاوت‌های فاحشی هم با او دارد.

خواندن کتاب راز سیتافورد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به داستان‌های جنایی و پلیسی می‌توانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.

درباره آگاتا کریستی

آگاتا کریستی در ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در شهر تورکی در منطقه لیدز انگلستان متولد شد. اگرچه مادرش قصد داشت برای آموزش خواندن به آگاتا تا ۸ سالگی او صبر کند، بااین‌حال شوق آگاتا موجب شد خودش خواندن را در سنی بسیار کمتر یاد بگیرد. او در سال ۱۹۱۰ با ازدست‌دادن پدرش و همچنین به دلیل مشکلات سلامتی مادرش، تصمیم گرفت به قاهره مهاجرت کند تا شاید آب‌وهوایی گرم‌تر موجب بهبود سلامت مادرش شود. او علاقه‌مند به بازدید از بناهای تاریخی قاهره و همچنین شرکت در مراسم‌های اجتماعی بود؛ همین علاقه‌مندی به جهان باستان در شکل‌گیری تعدادی از آثار او نیز تأثیرگذار بود. نهایتاً خانواده کریستی به دلیل وقایع پیش از جنگ جهانی اول به انگلستان برگشتند.

جنگ جهانی اول یکی از نقاط عطف زندگی آگاتا کریستی بود. با آغاز جنگ جهانی اول، کریستی در انگلستان به‌عنوان عضوی از گروه کمک‌های داوطلبانه ابتدا به‌عنوان پرستار و سپس به‌عنوان کمک داروساز کار فعالیت کرد و در این بازه از زندگی خود با مهاجران بسیاری مواجه شد که اکثر آن‌ها بلژیکی بودند؛ تجربیات این مهاجرین الهام‌بخش او در نخستین نوشته‌هایش - از جمله رمان‌های مشهور پوآرو - بود.

در اوایل دهه ۱۹۷۰، وضعیت سلامت آگاتا کریستی رو به وخامت رفت، بااین‌حال او به نوشتن ادامه داد. آزمایش‌ها نشان می‌دهند او در اواخر عمر خود از مشکلات عصبی ناشی از پیری، مانند آلزایمر رنج می‌برد. او در ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ درحالی‌که ۸۵ سال داشت، در خانه خود در وینتر بورک انگلستان و به دلایل طبیعی چشم از جهان فروبست.

بخشی از کتاب راز سیتافورد

«سیتافورد هاوس را ده سال پیش کاپیتان جوزف ترِویلیان در دوران بازنشستگی‌اش از نیروی دریایی ساخته بود. کاپیتان مرد ثروتمندی بود و از قدیم آرزو داشت در دارتمور زندگی کند. محل اقامتش را دهکده کوچک سیتافورد انتخاب کرده بود. سیتافورد مثل بیشتر دهات انگلستان وسط دره نبود، بلکه در حاشیه خلنگ‌زاری در پناه «سیتافورد بیکن» قرار داشت. قطعه زمین بزرگی خریده بود و ساختمان مجهزی در آن ساخته بود که لامپ الکتریکی و تلمبه برقی داشت تا تهیه آب زحمت زیادی نداشته نباشد. بعد برای سرمایه‌گذاری بیشتر، شش تا خانه ویلایی کوچک ساخته بود که هرکدام حدود یک هکتار زمین داشت و همه در راستای هم توی یک کوچه بود.

اولینِ آنها به دوست و هم‌قطار قدیمی‌اش، جان برنابی واگذار شده و بقیه را به‌تدریج فروخته بود. هنوز بعضی‌ها بودند که بنا به‌ضرورت یا به انتخاب خود ترجیح می‌دادند در مناطق دورافتاده زندگی کنند. خود دهکده دارای تعدادی کلبه‌های زیبا ولی کلنگی بود بعلاوه یک دکان آهنگری و یک دکه سیگار و شکلات‌فروشی که در ضمن دفتر پست هم به شمار می‌رفت. نزدیک‌ترین شهر به دهکده سیتافورد، شهر اگزمپتون بود که حدود ده کیلومتر با دهکده فاصله داشت. شهری تماماً سراشیب که به دلیل همین سراشیبی تابلویی داشت که روی آن نوشته بود: «لطفاً با دنده‌سنگین حرکت کنید.»

می‌گفتند که کاپیتان ترِویلیان مرد ثروتمندی است. ولی با وجود ثروت فراوان ــ و شاید به دلیل ثروت فراوان ــ مرد بسیار پول‌دوستی بود. در اواخر اکتبر یک بنگاه معاملات ملکی در اگزمپتون نامه‌ای به او نوشت و در مورد امکان اجاره سیتافورد هاوس از او سؤال کرد. مستأجری در مورد ملک مزبور تحقیقات کرده و حاضر بود آن را برای زمستان اجاره کند.

کاپیتان اول می‌خواست پاسخ منفی بدهد، ولی بعد نظرش عوض شد و اطلاعات بیشتری خواست. مستأجر مذکور شخصی به نام خانم ویلِت بود. زنی که شوهرش فوت شده بود و یک دختر داشت. خانم ویلِت اخیراً از آفریقای جنوبی به انگلستان برگشته بود و مایل بود فصل زمستان را در دارتمور ویلایی اجاره کند.»

معرفی نویسنده
عکس آگاتا کریستی
آگاتا کریستی
انگلیسی | تولد ۱۸۹۰ - درگذشت ۱۹۷۶

آگاتا کریستی با نام اصلی آگاتا مری کلاریسا میل، ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در دون شایرِ انگلستان به دنیا آمد. پدر آمریکایی‌اش فردریک میلر نام داشت. مادرش کلارا بومر انگلیسی و از خانواده‌ای اشرافی بود. آگاتا به دلیل آمریکایی بودن پدر می‌توانست تبعه ایالات متحده نیز باشد، ولی هرگز از آن کشور تقاضای تابعیت نکرد. آگاتا یک خواهر و یک برادر داشت که هردوی آن‌ها از او بزرگ‌تر بودند. گر چه خواهر و برادر آگاتا را به مدرسه شبانه‌روزی و خود او را به یک مدرسه تکمیلی در فرانسه فرستاده بودند اما آگاتا در پنج سالگی خودش خواندن را یاد گرفت و بعد با استفاده از کتابخانه پدرش به معلوماتش اضافه کرد و تحصیلات آکادمیک نداشت.

maral73
۱۴۰۲/۰۹/۰۳

جذاب بود آقا! جذاب! من کلا عاشق کاراکتر پوآرو‌ام و وقتی تو داستانی نباشه خیلی جذبش نمیشم، ولی این داستان نیازی به پوارو نداشت! ؛)

Maede
۱۴۰۳/۰۲/۱۸

حقیقتش در جذابیت قلم آگاتا کریستی کوچک ترین شکی وجود نداره ولی اگر شما چندتا کتاب ایشون رو پشت سرهم بخونین متوجه شباهت هاشون میشین و از یه جایی با توجه ذهنیت قبلی تون پایانش قابل حدس میشه

وحید
۱۴۰۳/۰۴/۲۱

بهترین تعزیفی که می‌تونم ازش بکنم اینه که «بد نبود»... از اوایل کتاب خیلی خوشم اومد ،ولی در ادامه حرف چندانی برای گفتن نداشت. ترجمه خوب و راضی‌کننده بود.

نوشین ت
۱۴۰۳/۰۴/۱۹

از ابتدای داستان خوب جلو رفت ولی متاسفانه جمع بندی درستی نداشت و بعضی از گمانه زنیها بی جواب ماند

کاربر ۱۴۲۰۶۰۹
۱۴۰۲/۱۱/۱۴

نوشته های آگاتا کریستی اصولا جذاب وخوندنی هستن ، این داستان چند شخصیت برای پیگیری قتل داشت که تونستن قاتلو پیدا کنن، بنظرم داستانهایی که پوارو قاتلو پیدا میکنه یه چیز دیگه ایه😊

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۹۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۹۴ صفحه

حجم

۱۹۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۹۴ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰
۵۰%
تومان