تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب سایه های میان ما
معرفی کتاب سایه های میان ما
کتاب سایههای میان ما با عنوان The Shadows Between Us نوشتهی تریشیا لونسلر، یک رمان فانتزی عاشقانهی پرفروش و پرطرفدار است که با ترکیب سیاست، عشق، جاهطلبی و رازهای تاریک، مخاطب را به دنیایی پر از دسیسه و هیجان میبرد. این رمان داستان دختری را روایت میکند که نقشهای برای بهدستآوردن قدرت دارد، اما همهچیز آنطور که فکر میکند پیش نمیرود. فضاسازی خاص، شخصیتپردازی قوی و روایت پرکشش، این کتاب را به یکی از آثار محبوب ژانر فانتزی نوجوان تبدیل کرده است. سمر میرزاخانی نافچی این رمان فانتزی هیجانانگیز را به فارسی ترجمه کرده است. انتشارات افرا در سال ۱۴۰۱ ترجمهی این کتاب را چاپ و منتشر کرد. شما میتوانید نسخهی الکترونیکی این اثر را از طاقچه خرید و دانلود کنید.
دربارهی کتاب سایه های میان ما
کتاب سایههای میان ما نوشتهی تریشیا لونسلر، نخستینبار در فوریهی سال ۲۰۲۰ منتشر شد و خیلی زود توانست جایگاه خود را در میان خوانندگان نوجوان و جوان پیدا کند. این رمان فانتزی-عاشقانه، داستانی پرتنش و پرکشش را روایت میکند که در فضایی مرموز، حالوهوای تاریک و پیچیدگیهای روانی شخصیتها، مخاطب را درگیر خود میسازد. در دل قصری سلطنتی و پر رمز و راز، روایتی از جاهطلبی، نقشههای پنهان و عشقی نامتعارف شکل میگیرد؛ جایی که شخصیت اصلی داستان که دختری با انگیزه و نیتی شوم است، در مسیری غیر قابل پیشبینی قرار میگیرد. فضاسازی بینظیر و تعلیقهای هوشمندانه دستبهدست هم دادهاند تا نویسنده در این کتاب تجربهای فراموشنشدنی بیافریند.
خلاصه کتاب سایه های میان ما
در جهانی پر از قدرت، ثروت و سیاستهای پنهان، آلساندرا دختر جوانی است با رؤیایی متفاوت: او نمیخواهد یک ملکهی عاشق باشد، بلکه میخواهد تنها فرمانروای سرزمین شود. نقشهاش از همان ابتدا روشن است؛ دل پادشاه سایهها را به دست آورَد، با او ازدواج کند، و پس از آن، با قتل او تاجوتخت را برای همیشه از آنِ خود سازد. او باور دارد که برخلاف دخترانی که قربانی عشق میشوند، خودش قرار است عشق را کنترل کند و بهعنوان یک زن مستقل، بازی قدرت را به نفع خود تمام کند. اما پادشاه سایهها، مردی مرموز، منزوی و خطرناک، با گذشتهای در هالهای از رمز و قدرتی فراطبیعی که در سایهها زندگی میکند، حریف سادهای نیست. او کسی را به خود نزدیک نمیگذارد و همیشه اطرافش را هالهای از تاریکی محافظت میکند. آلساندرا با جسارتی وصفناپذیر قدم به دربار او میگذارد، در حالی که میداند در میان رقابتهای خطرناک، چشمان همیشه ناظر و دشمنان پنهان، هر اشتباهی ممکن است به قیمت جانش تمام شود. با گذر زمان، رابطهی میان او و پادشاه از یک بازی سیاسی به چالشی عاطفی و ذهنی بدل میشود. آلساندرا درمییابد که پادشاه برخلاف ظاهر سرد و سنگیاش، انسانی تنهاست که در دل تاریکی، بهدنبال کسی میگردد که بتواند به او اعتماد کند. در همین حال، آلساندرا نیز با احساساتی روبهرو میشود که هرگز پیش از این اجازهی بروزشان را نداده بود؛ احساساتی که با جاهطلبیاش در تضاد قرار میگیرند. در پس این کشمکش درونی، او نهتنها با پادشاه، بلکه با خود و گذشتهاش نیز مواجه میشود. اما پرسشی که در دل داستان شکل میگیرد این است: آیا آلساندرا میتواند تاج را به دست آورد، بدون آنکه قلبش را ببازد؟ آیا عشق میتواند مفهومی تازه برای زنی تعریف کند که تمام عمر تنها به قدرت فکر کرده است؟
دربارهی تریشیا لونسلر؛ نویسندهی رمان سایه های میان ما
تریشیا لونسلر (Tricia Levenseller) متولد و بزرگشده در ایالت اورِگُن آمریکا است. او پس از طی دوران تحصیل، با دریافت مدرک لیسانس در رشتهی زبان انگلیسی و ویرایش، تصمیم گرفت حرفهای در حوزهی ادبیات را در پیش گیرد. لونسلر اکنون در ایالت یوتا زندگی میکند و بهعنوان نویسندهی تماموقت فعالیت میکند. لونسلر طی سالها، از نوشتن داستانهای فانتزی-عاشقانه برای نوجوانان و جوانان استقبال کرده و تاکنون هشت رمان در این ژانر منتشر کرده است. از جملهی این کتابها میتوان به دختر پادشاه دزدان دریایی و سایههای میان ما اشاره کرد که به فهرست پرفروشهای نیویورکتایمز و یواسای تودی راه یافتهاند. آثار وی تاکنون به بیش از ۲۰ زبان دنیا ترجمه شدهاند.
چرا باید این کتاب را بخوانیم؟
رمان سایه های میان ما از آن دست کتابهاییست که نهتنها داستانی سرگرمکننده و پرکشش را روایت میکند، بلکه فرصتی برای فرار از دنیای روزمره و سفر به جهانی تازه، متفاوت و پررمزوراز فراهم میآورد. این اثر در ژانر فانتزی-عاشقانه نوشته شده؛ ژانری که با تلفیق عناصر خیالانگیز و روابط انسانی، قدرت تخیل خواننده را به چالش میکشد و تجربهای احساسی، پرهیجان و گاه غیرمنتظره رقم میزند. خواندن این کتاب بهمعنای ورود به دنیایی است که در آن قدرت، عشق، سیاست و رازهای پنهان درهمتنیده شدهاند. روایت داستان از زاویهی دید شخصیتی جاهطلب و جسور، تجربهای منحصربهفرد به مخاطب میبخشد؛ چراکه بهجای دنبالکردن قهرمانی اخلاقمدار، با شخصیتی مواجه میشویم که مرزهای خوب و بد را زیر سؤال میبرد. اگر بهدنبال داستانی متفاوت، تخیلی و در عین حال عاطفی هستید، سایههای میان ما انتخابی کاملاً مناسب خواهد بود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
اگر از علاقهمندان به رمانهای فانتزی با تم عاشقانه هستید، کتاب سایههای میان ما میتواند یکی از انتخابهای جذاب و سرگرمکنندهی شما باشد. این کتاب برای خوانندگانی مناسب است که به داستانهایی با شخصیتپردازی زنانهی قوی، روایت جاهطلبانه و فضاسازیهای رازآلود علاقهمندند؛ داستانهایی که همزمان هم هیجانانگیزند و هم عاطفی. همچنین نوجوانان و جوانانی که بهدنبال ورود به دنیای خیال و تجربهی روابط پیچیده و ماجراجویی در بستری تاریک و مرموز هستند، از این کتاب لذت خواهند برد. اگر تاکنون آثاری مانند دختر پادشاه دزدان دریایی را خواندهاید و دوست داشتهاید، سایههای میان ما نیز بهاحتمال زیاد شما را جذب خواهد کرد.
بخشی از متن کتاب سایه های میان ما
«هرگز جسد اولین و تنها پسری که قلبم را شکست، پیدا نکردند.
هیچوقت هم پیدا نخواهند کرد.
هکتور گالانیس را در چالهای چنان عمیق دفن کردم که حتی شیاطین زمین هم قادر به پیدا کردنش نباشند.
رویایم از او بود، از روزی که گفت خوش گذشته اما دیگر خسته شده است. دختر دیگری نظرش را جلب کرده بود. حتی اسم دختر را هم یادم نمیآید. آن لحظه تنها چیزی که در فکرم بود این بود که من همهچیزم را به هکتور داده بودم: اولین محبتم، عشقم و جسمم را.
و وقتی به او گفتم دوستش دارم تمام چیزی که گفته بود این بود: «ممنون، ولی فکر کنم وقتش رسیده که همدیگه رو فراموش کنیم.»
حرفهای دیگری هم برای گفتن داشت. وقتی چاقویم را در سینهاش فرو بردم، حرفها تقریباً به همان سرعتی که خونریزی میکرد، از دهانش بیرون ریختند.
نمیتوانست اتفاقی را که رخ داده بود، درک کند. من هم نمیتوانستم. بهسختی به یاد داشتم چاقویی را که پدرم سه ماه قبل، برای تولد پانزده سالگیام به من داده بود از دستهٔ جواهرنشانش گرفته بودم، ولی یادم میآید که خون هکتور با رنگ یاقوتهای خاتمکاریشدهٔ روی آن مطابقت داشت.
چیزی را که بالاخره باعث شد قلب کوبندهام با افکارم همگام شود نیز به یاد دارم: آخرین کلمهای که از لبهای هکتور خارج شد.
آلساندرا.
آخرین کلمهای که به زبان آورد نام من بود. آخرین فکرش درمورد من بود. من پیروز شده بودم.
این علم درست مثل سه سال پیش، درونم را آرام میکند.
آن احساس درستی، احساس آرامش.
دستهایم را در هوا بلند میکنم و مثل گربه کشوقوسی به خودم میدهم، بعد خودم را کمی روی کاناپه جابهجا میکنم.
یک جفت چشم قهوهای تنها چند اینچ با چشمان خودم فاصله دارند.
میپرسم: «یا خود شیاطین! مایرون، چرا بهم زل زدی؟»
با محبت فراوان میگوید: «چون خیلی زیبایی.» لم داده و سرش را روی دست مشتشدهاش گذاشته است. جای تعجب است که در اینجا جا میگیرد، از بس که قدش بلند است. موهای فر و نرمش روی پیشانیاش پخش شدهاند و سرش را تکان میدهد تا جلوی دیدش را باز کند. رایحهٔ چوب صندل و عرق مرا دربرمیگیرد.
صاف مینشینم. «به خاطر همهچی ممنون ولی باید بری. امروز خیلی کار دارم.»
مایرون نگاهم میکند و من چشمانم را در حدقه میچرخانم. میپرسم: «شاید بتونی بعداً دوباره بیای؟»
سرش را بالا میآورد و یکبار دیگر به من نگاه میکند. بعد، دوباره چشمانش به طرز معناداری به من خیره میشوند.
نه، صبر کن. به من، نه. به دستم نگاه میکند و سنگینی اضافهای که حالا آنجا احساس میکنم.
یک انگشتر الماس روی انگشتم قرار دارد. زیباست، به شکل تخممرغی برشخورده و در طلا مدفونشده. وقتی دستم را از سمتی به سمت دیگر کج میکنم، در نور صبحگاهی چشمک میزند. این حلقه با اختلاف گرانقیمتترین زیورآلاتی است که تا به حال هدیه گرفتهام.
«آلساندرا استاثوس، من عاشقتم. باهام ازدواج میکنی؟»
صدای خنده در اتاق میپیچد و مایرون خودش را جمع میکند. بهسرعت دست آزادم را روی لبهایم میگذارم.
لحظهای بعد میگویم: «با خودت چی فکر کردی؟ البته که نه.» دوباره به حلقهٔ زیبا خیره میشوم. با این هدیه، مایرون به عمر مفید خودش پایان داده است. بنا به دلایلی، خواستگارانم پس از رد کردن پیشنهاد ازدواجشان، دیگر هدایای گرانقیمتی به من نمیدهند.
افسوس.»
حجم
۲۹۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
حجم
۲۹۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
نظرات کاربران
• بعنوان یک فانتزی تک جلدی کتاب جالبی بود شخصیت پردازی قوی و جالبی داشت آدمایی که پاک و معصوم نیستن و برای بار اول واقعا یه ملکه و پادشاه واقعی و سوج! روابط بین دو شخصیت اصلی خیلی جالب
کلا میونه ی خوبی با کتاب های ترند و عاشقانه ندارم. معمولا این مدل کتاب های مثلا فانتزی، بخاطر معرفی توسط بوک بلاگرها، و با تکیه بر جنبه ی رومنس شون یه دفعه معروف میشن و میترکونن. و توجهی رو
اگه به ژانر فانتزی علاقه دارید انتخاب خوبیه. انقدر توصیفاتش ملموس و تصویری بود که کلی در قصر پادشاه سایه بهم خوش گذشت🤭
این کتاب عاااالیه. انقدر خوبه که رفتم نسخه چاپیشو خریدم. داستان یه دختریه که سعی داره ملکه بشه و پادشاه سایهها رو بکشه تا خودش به قدرت برسه. ترجمهی کتاب خوبه. البته هنوز تمومش نکردم، تموم کردم میام آپدیت میکنم😁
کتاب در مورد دختری نوشته شده که از طرف خانواده نادیده گرفته شده و اجازه ورود به اجتماع و اظهتر وجود نداره و تلاش می کنه بتونه صاحب قدرت و مرکز توجه باشه.تلاشی که با یک نقشه پلید شروع میشه
اگر به رمان های عاشقانه و فانتزی علاقه دارید این کتابو بخونید اما در کل کتاب محتوای خاص و ارزشمندی نداره ، پیچش داستانی نداره، ترجمش متوسط بود ، و درواقع نویسنده از هزاران رمان عاشقانه دنیا تقلید کرده سبکش
1️⃣2️⃣8️⃣ برای کسی که تازه شروع به خوندن کتاب مخصوصا ژانر فانتزی کرده بد نیست ولی در کل کتاب کشش خاصی نداره یه دختر خودشیفته که کل داستان حول محور اون میچرخه و از پس هر مشکلی بر میاد ! فکر میکنه
از همون اول کتاب اصلا نتونستم با شخصیت اول داستان ارتباط برقرار کنم و تا آخر داستان هم همین وضع ادامه پیدا کرد داستان هیچ موضوع خاص و جذابی نداشت من فقط فضاسازی هاش رو دوست داشتم در کل اگه
جالب بود. توصیفش از دنیای داستان خیلی خوب بود. تجربه ی همچین دنیایی لذت بخش بود واقعا
با توجه به این همه هایپ شدن توی سوشال مدیا انتظار خیلی بیشتری داشتم. شخصیت پردازی ها خیلی ساده و سطحی بودن. درسته که کتاب تک جلدیه اما داستانش ساده و پر کشش نبود و میشد توی یک جلد هم