کتاب بلادونا (کتاب اول) آدلین گریس + دانلود نمونه رایگان

تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

تصویر جلد کتاب بلادونا (کتاب اول)

کتاب بلادونا (کتاب اول)

معرفی کتاب بلادونا (کتاب اول)

کتاب بلادونا (کتاب اول) نوشتهٔ آدلین گریس و ترجمهٔ اطلسی خرامانی است. انتشارات آذرباد این رمان معاصر آمریکایی را منتشر کرده است.

درباره کتاب بلادونا (کتاب اول)

کتاب بلادونا (کتاب اول) [Belladonna] برابر با یک رمان معاصر و آمریکایی است که ۴۶ فصل دارد. این رمان که جلد اول از مجموعهٔ «بلادونا» است، شما را با شخصیتی به نام «سیگنا»‌ آشنا و همراه می‌کند. سیگنا حالا ۱۹ سال دارد. او که در نوزادی یتیم شده، تمام عمرش‌ را نزد قیم‌های متفاوتی سپری کرده ‌است که هر یک بیشتر از نگرانی برای سلامت و امنیت سیگنا، مشتاق ثروت او بوده‌اند و هر یک نیز زودتر از آنچه باید، مرده‌اند. گفته شده است که آدلین گریس با قلمی همچون جادوی زمستانْ دنیایی خلق کرده است که نفس را در سینه حبس می‌کند.

خواندن کتاب بلادونا (کتاب اول) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی آمریکا و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب بلادونا (کتاب اول)

«وارویک را مأمور کردند تا همه را از ثورن گرو به بیرون هدایت کند. سیگنا تا لحظه‌ای که شنید مهمانان هنگام بیرون رفتن زیر لب زمزمه می‌کردند که شاید پرسی هم درست مثل پدرش درگیر الکل شده باشد، این‌طور از مردم احساس بیزاری نکرده بود. حتی فکرش هم سیگنا را به خشم می‌آورد، چراکه این مردم در قبال مردی که سخاوتمندانه آن‌ها را به خانهٔ خود دعوت کرده بود این‌گونه گستاخی می‌کردند. بی‌شک این شایعه‌پراکنی‌ها را نمی‌شد بخشی از رفتارهای جامعه‌ای مؤدب و برجسته دانست؛ آن شب الایجا حتی یک جام هم نوشیدنی نخورده بود.

در اتاق الایجا، به‌دوراز مهمانانی که همه قصد فضولی در کارشان را داشتند، مارجری و الایجا بدون ذره‌ای مقاومت، به سیگنا که گفته بود می‌تواند بیماری پرسی را همان‌طور که بیماری بلایث را پس راند، پس براند؛ اجازه دادند تا مشغول به کار شود. خشم سیگنا به او این اجازه را می‌داد تا باقی لوبیای کالابار را ساده‌تر از پیش به پودر کامل تبدیل کند و بعد آن را در لیوانی از آب حل کرد و دارو را به پرسی خوراند که می‌لرزید، نفس‌نفس می‌زد و دانه‌های درشت عرق از گردنش جاری بود. مارجری و الایجا با چشمانی نگران و مغموم نگاهشان می‌کردند و هیچ‌کدام جرئت بر زبان آوردن کلمه‌ای نداشتند.

خوشبختانه پرسی خیلی سریع تمام زهر را بالا آورد و در طی یک ساعت نفس کشیدنش راحت‌تر از پیش شد. مرگ که در تمام این مدت کنار تخت او بی‌حرکت و منتظر چمباتمه زده بود بالاخره سری به تأیید تکان داد و آنجا را ترک کرد. بلافاصله تنش از شانه‌های سیگنا رخت بست.

الایجا به سیگنا و باقی‌ماندهٔ پادزهر شیری‌رنگ که بر روی میز کنار تخت قرار داشت، نگاه کرد و گفت: «چطور چنین اتفاقی افتاده؟»

سیگنا هیچ پاسخی نداشت. سایلس را فقط لحظه‌ای بسیار کوتاه دیده و بعد به دنبال الایجا و مارجری به این اتاق آمده بود، گرچه دراین‌بین، سایلس یک‌بار قسم خورد متوجه چیزی غیرعادی نشده است. مهم نبود سیگنا چقدر اطلاعاتی را که تاکنون به‌دست آورده بودند زیرورو کند، این معمایی بود که به‌هیچ‌عنوان باعقل جور درنمی‌آمد. یک‌به‌یک هاثورن‌ها به بلادونا مسموم می‌شدند؛ اما چرا؟ به خاطر پولشان؟ سیگنا از همان شبی که به همراه سایلس به کلوب گری رفت، هم به بایرون و هم به مارجری شک داشت. بله، بایرون می‌خواست برادرش از سلطهٔ خود بر کلوب گری کم کند؛ اما برای دستیابی به چنین چیزی حاضر بود به پرسی آسیب برساند؟ و علت دخالت مارجری در این ماجرا چه می‌توانست باشد؟

سیگنا انگشتانش را میان موهایش دواند و درماندگی بر او چیره شد. پرسی وقتی داشت او را برای ورود به مهمانی همراهی می‌کرد حال خوبی داشت و در طول مهمانی هم سیگنا او را در حال لبخند زدن و رقصیدن دیده بود. حتی در لحظات پیش از نقش زمین شدن، خوشحال به نظر می‌رسید و داشت با شارلوت و الایزا گپ می‌زد؛ اما بایرون هم آنجا حضور پیدا کرده بود. بایرون که سیگنا حرف‌هایش را از آن شب که با سایلس در کلوب گری بودند به خاطر داشت.»

نظرات کاربران

sonaagheli
۱۴۰۳/۱۲/۰۵

" مرگ هرگز دست خالی دنیای زندگان را ترک نمی کرد، حداقل قرار بود که اینطور باشد، اما سیگنا فارو دختری بود که نمی توانست بمیرد. " کتاب بلادونا داستان زندگی دختری به‌ نام " سیگنا" است که در نوزادی والدین

- بیشتر
سارینا
۱۴۰۳/۱۱/۲۲

از نظر من کتاب جذابیه.فضاسازی خوبی داره و تعلیق و هیجان متناسب با موضوع.از شخصیت پردازی هم خوشم اومد و جلد بعدی رو هم مطالعه میکنم

Ali Rahimi r
۱۴۰۳/۱۱/۲۹

ترجمه خوب و داستان جالبی داره.

فرفری موی غزل‌ساز
۱۴۰۴/۰۴/۳۰

بعد از مدت‌ها، موفق شدم تمومش کنم. ژانر کتاب فانتزیه ولی فضای گوتیکش رو هم دوست داشتم. شاید کتاب‌های زیادی خونده باشم که توی اون مرگ هم جزو شخصیت‌ها باشه ولی تابه‌حال چنین رابطه‌ای رو با مرگ ندیده بودم. ترسناک

- بیشتر

بریده‌هایی از کتاب

مرگ فقط برای مُرده‌ها موهبته، آقای ثورلی. هیچ اهمیتی به کسایی که بعد از اون فرد زنده می‌مونن نمی‌ده.
فرفری موی غزل‌ساز
بخش‌هایی از وجودت رو که دوست داری به خاطر راحتی دیگران تغییر نده. سعی نکن خودت رو برای مطابقت با معیارهایی که یکی دیگه برامون تعیین کرده، عوض کنی.
فرفری موی غزل‌ساز
همیشه می‌دانست که پول فرمانروایی می‌کند. پول در این دنیا همه‌چیز بود
فرفری موی غزل‌ساز
«فقدان حس خیلی عجیبیه پرسی، چون هیچ دونفری نیستن که اونو مثل هم تجربه کنن.»
فرفری موی غزل‌ساز
طمع آدما رو به هیولا تبدیل می‌کنه
فرفری موی غزل‌ساز

حجم

۳۶۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

حجم

۳۶۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
تومان