دانلود و خرید کتاب کوهستان زخمی آنجلا کروک ترجمه شیرین گوزل زاده
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب کوهستان زخمی

کتاب کوهستان زخمی

نویسنده:آنجلا کروک
انتشارات:نشر افرا
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب کوهستان زخمی

کتاب کوهستان زخمی با عنوان اصلی Hurt Mountain نوشته‌ٔ آنجلا کروک و ترجمه‌ٔ شیرین گوزل‌ زاده توسط نشر افرا منتشر شده است. این رمان آمریکایی معاصر، داستانی پرکشش درباره‌ٔ زخم‌های عمیق روحی، از دست دادن، امید و تلاش برای التیام را روایت می‌کند. شخصیت‌های اصلی، «اولیویا» و «براندون»، هر دو با گذشته‌ای پر از درد و فقدان روبه‌رو هستند و با ورود دختری مرموز به زندگی‌شان، زخم‌های قدیمی‌شان دوباره سر باز می‌کند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب کوهستان زخمی

کوهستان زخمی رمانی است که در سال‌های اخیر در آمریکا منتشر شده و به سرعت توجه خوانندگان و منتقدان را به خود جلب کرده است. آنجلا کروک با داستان‌های پیچیده و شخصیت‌پردازی‌های چندلایه، اثری خلق کرده که هم در ژانر تریلر روان‌شناختی و هم در حوزه‌ٔ درام خانوادگی جای می‌گیرد. این کتاب در فضایی سرد و کوهستانی کلرادو می‌گذرد و با الهام از پرونده‌های واقعی گم‌شدگان و آسیب‌دیدگان، به بررسی عمیق زخم‌های روانی، تأثیر رسانه‌ها و نقش خانواده در بازسازی امید می‌پردازد. انتشار این رمان در آمریکا با استقبال خوبی روبه‌رو شد و به دلیل پرداختن به موضوعات حساسی چون کودک‌آزاری، فرقه‌های مذهبی و بازگشت به زندگی پس از تراژدی، در محافل ادبی و اجتماعی بحث‌برانگیز شد. کوهستان زخمی با نثری روان و پرتعلیق، هم‌زمان همدلی و اضطراب را در دل خواننده می‌کارد و تا مدت‌ها پس از پایان، ذهن را درگیر خود نگه می‌دارد.

خلاصه کتاب کوهستان زخمی

داستان کوهستان زخمی با یک شب طوفانی در کلرادو آغاز می‌شود؛ جایی که «براندون»، رئیس امنیت یک شرکت، دختری زخمی و هراسان را در کنار جاده پیدا می‌کند. این دختر که هویتش نامشخص است، به بیمارستان منتقل می‌شود و دکتر «اولیویا بلیک» مسئول درمان او می‌شود. هر دو شخصیت اصلی، اولیویا و براندون، سال‌ها پیش دخترشان «کارلی» را در حادثه‌ای تلخ از دست داده‌اند و هنوز با زخم‌های آن فقدان زندگی می‌کنند. ورود این دختر مرموز، که بعدها نامش را می‌فهمند، گذشته‌ٔ تلخ آن‌ها را دوباره زنده می‌کند و جست‌وجو برای هویت او، آن‌ها را به قلب تاریکی و رازهای فرقه‌ای مذهبی در کوهستان می‌کشاند. در این مسیر، رازهای هولناکی از کودک‌آزاری، قتل و سوءاستفاده‌های مذهبی آشکار می‌شود و اولیویا و براندون باید با گذشته‌ٔ خود روبه‌رو شوند تا بتوانند «دلیلا» را نجات دهند و شاید خودشان را هم التیام ببخشند. پیام اصلی کتاب، امید به رهایی و شروع دوباره است؛ حتی در تاریک‌ترین لحظات زندگی.

چرا باید کتاب کوهستان زخمی را بخوانیم؟ 

کوهستان زخمی با فضاسازی قوی، شخصیت‌پردازی عمیق و روایت پرتعلیقش، یکی از آن رمان‌هایی است که نمی‌توان به راحتی زمین گذاشت. اگر به داستان‌هایی علاقه دارید که هم لایه‌های روان‌شناختی دارند و هم تعلیق و رمز و راز، این کتاب برای شماست. این رمان نه‌تنها یک تریلر هیجان‌انگیز است، بلکه با پرداختن به موضوعات جدی مثل فقدان، بازسازی امید و نقد فرقه‌گرایی، حرف‌های مهمی برای گفتن دارد.

خواندن کتاب کوهستان زخمی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟ 

اگر از رمان‌های معمایی، تریلرهای روان‌شناختی و داستان‌هایی با محوریت خانواده، فقدان و بازسازی روحی لذت می‌برید، کوهستان زخمی انتخابی عالی برای شماست. این کتاب برای کسانی که با سوگ، اضطراب یا زخم‌های قدیمی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، می‌تواند همدلی و امید به ارمغان بیاورد. همچنین اگر به آثاری مثل «دختر گمشده» یا «اتاق» علاقه‌مند بودید، فضای این رمان را هم دوست خواهید داشت. دانشجویان روان‌شناسی، مددکاری اجتماعی و علاقه‌مندان به نقد اجتماعی نیز می‌توانند از لایه‌های عمیق این اثر بهره ببرند.

فهرست کتاب کوهستان زخمی

کوهستان زخمی ساختاری چندفصلی دارد که هر فصل از زاویه‌دید یکی از شخصیت‌ها روایت می‌شود. فصل‌های ابتدایی به معرفی براندون، اولیویا و دلیلا و شکل‌گیری بحران می‌پردازد. در فصل‌های میانی، جست‌وجو برای هویت دلیلا و کشف رازهای گذشته شدت می‌گیرد و خواننده با لایه‌های پنهان فرقه‌ی مذهبی و زخم‌های روانی شخصیت‌ها آشنا می‌شود. فصل‌های پایانی، اوج تعلیق و رویارویی با حقیقت است؛ جایی که شخصیت‌ها باید با گذشته و حال خود روبه‌رو شوند و برای نجات دلیلا و خودشان تصمیم بگیرند. هر فصل با ضرباهنگی تند و پرکشش، خواننده را تا پایان با خود همراه می‌کند.

بخشی از کتاب کوهستان زخمی

«براندون هال در حال گشت‌زنی روتین در اطراف بزرگراهی بود که شرکت رای‌کام را احاطه کرده بود؛ بزرگراهی دوطرفه و خلوت در امتداد بزرگراه ۲۶ که بیشتر به‌عنوان راه فرعی بزرگراه شلوغ 5 در مسیر ورود و خروج کلرادو استفاده می‌شد. تا جایی که به براندون مربوط می‌شد، سال ۲۰۱۳ به اندازه‌ی کافی هیجان‌انگیز بود. او مشتاقانه منتظر بود تا سال با زمزمه‌ای از ملال محض به پایان برسد. اما به نظر می‌رسید که مادر طبیعت برنامه‌های خاص خودش را داشت. رعدوبرق عجیبی در حوالی نیمه‌شب به کلرادو اسپرینگز زده و درختان را شکسته بود. تگرگ‌هایی به اندازه‌ی توپ گلف باریده بود و حتی کلیسای صدساله‌ای را که چندین نفر از ساکنینش آن را ترک کرده بودند نیز به آتش کشیده بود. به لطف این رعدوبرق او مجبور شده بود دفتر راحتش را ترک کند و سوار ماشین امنیتی‌ای باشد که زمانی با آن آشنا بود، البته اهمیت چندانی به آن نمی‌داد. پس از بیست سال خدمت در پلیس نظامی و گذراندن بیشتر وقتش دقیقاً اینجا در کلرادو اسپرینگز، در پایگاه نیروی هوایی پیترسون، بی‌شک کمی درگیر وفق پیدا کردن با وظایف جدیدش بود. از چند ماه پیش که به سمت رئیس امنیت ارتقا پیدا کرده بود، بیشتر وقتش را در دفتر بزرگ آرامی مدفون در کاغذبازی و در حال حل کردن اختلافات بین پرسنل خودش و نشستن در جلسات بی‌پایان با رسای شرکت‌ها و مجریان قانون محلی می‌گذراند. برخی ممکن است دفتر و در دید بودن را امتیازات این موقعیت تلقی کنند. اما او بیشتر و بیشتر به این فکر می‌کرد که آیا مناسب این کار است یا خیر. نامزدش لیزا، به‌شوخی می‌گفت که نگران این است که این کار او را نرم کند و شاید حق با او بود. اما وقتی به آن صبح تاریک و عجیب نگاه کرد اعصابش مانند اولین گشت انفرادی‌اش به هم ریخته بود، یعنی زمانی که افسر جوان نیروی هوایی بود. ماشینی کنار جاده نگه داشته بود. چراغ‌های جلویش روشن بودند و او می‌توانست حداقل یکی از سرنشینانش را ببیند. اما هیچ حرکتی داخل ماشین دیده نمی‌شد. به احتمال زیاد مست شده یا از طوفان ترسیده بود. پشت ماشین ایستاد و چراغ اضطراری‌اش را روشن کرد. نور زرد از شیشه‌ی عقب ماشین منعکس شد و او بی‌سیمش را برداشت تا اطلاعات را منتقل کند، اما به‌جای صدای کارآمد مارگی که اعزام‌کننده‌ی آن شب بود، فقط سکوت بود. آه کشید و لبه‌ی کلاهش را روی پیشانی‌اش محکم کرد. در را باز کرد و در حالی که باران صبحگاهی مثل مشت روی بدنش فرود می‌آمد، لبه‌های بارانی‌اش را به هم نزدیک کرد و از ماشین پیاده شد. به نظر می‌رسید که ماشین یک هوندای آکورد مدل قدیمی باشد. اما نمی‌توانست مطمئن باشد چون برچسبش کنده شده بود. سمت راست خودرو از کنار جاده بیرون زده بود. لاستیک عقب سمت راست کاملاً پنچر شده و لاستیک سمت چپ ساییده شده بود. پلاک‌هایش کنده شده و زنگ‌زدگی آن بیشتر از رنگ قرمز اصلی‌اش بود. آثار خراش طولانی از فرورفتگی بزرگی در صندوق عقب دیده می‌شد و این‌طور به نظر می‌رسید که ماشین به‌سختی از چنگال‌های حیوان گرسنه‌ی بزرگی فرار کرده است. وقتی به ماشین نزدیک شد صدای بلند موسیقی راک را از داخل شنید. دستش را روی تفنگش گذاشت و به لیزا فکر کرد که آن روز صبح جلوی در ایستاده بود و با چشمان خیس از اشک اصرار داشت که این رعدوبرق نادر گواه اتفاق بدی است. براندون دعا کرد که حق با او نباشد...»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

حجم

۱٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
تومان