لئونارد کوهن
زندگینامه و معرفی کتابهای لئونارد کوهن
لئونارد نورمن کوهن (Leonard Norman Cohen) صدای موسیقی پاپ در دههی ۱۹۷۰ بوده است. او ترانهسرا، خواننده، شاعر و رماننویس کانادایی است که در ۲۱ سپتامبر ۱۹۳۴ در مونترال به دنیا آمد. آثار او به دلیل داشتن عمق فلسفی و احساسی در زمینهی موضوعاتی چون مذهب، عشق و مرگ شناخته میشوند. کوهن با سبک خاصش تأثیر زیادی بر هنرمندان نسلهای مختلف گذاشت. جوایز متعدد و تأثیر فرهنگیاش، او را به نمادی از هنر معاصر تبدیل کرده است.
بیوگرافی لئونارد کوهن
او در وستمونت، محلهای که آدمهایش عمدتاً انگلیسی زبان بودند، بزرگ شد. یهودیان مرفه در این محله زندگی میکردند. پدر لئونارد نیز از یهودیان سرشناس بود. پدربزرگ کوهن بنیانگذار تعداد زیادی از مؤسسات یهودی بود و به گفتهی کوهن پدربزرگش از مهمترین یهودیان کانادا محسوب میشد. ناتان کوهن، پدر لئونارد شرکت فریدمن که یک شرکت پوشاک بود را اداره میکرد. ماشا، مادر لئونارد، از مهاجرین کانادا بود. لئونارد مادرش را دوستداشتنی، افسرده و چخوفی توصیف میکرد. پدر ماشا یک محقق برجسته از لیتوانی بود.
وقتی لئونارد نه ساله بود پدرش درگذشت. بعدازاین اتفاق عموهای کوهن لئونارد و خواهر و مادرش را حمایت کردند و مطمئن شدند دچار افت مالی نشوند. لئونارد در این دوران شغلهای مختلفی را تجربه کرد. مدتی در ریختهگری عمویش مشغول شد و مدتی لولهکشی و کار در کارخانه لباس را تجربه کرد؛ اما او همیشه خود را یک نویسنده تصور میکرد.
کوهن در مدرسه ابتدایی روسلین دوران تحصیل را گذراند و کلاسهای هفتم تا نهم را در دبیرستان هرزلیا سپری کرد. در سال ۱۹۴۸ به دبیرستان وستمونت منتقل شد و در آنجا موسیقی و شعر خواند و به شعرهای اسپانیایی بهخصوص اشعار فدریکو گارسیا لورکا علاقه پیدا کرد. در همین زمانها نواختن گیتار آکوستیک را آموخت.
در سال ۱۹۵۱ لئونارد کوهن در دانشگاه مک گیل ثبتنام کرد. او اولین شعر خود را با نام «شیطان در وستمونت» در نوزده سالگی منتشر کرد و در دانشگاه بهخاطر سرودن اشعاری چون «گنجشکها» و «اندیشههای یک زمیننشین» برندهی مسابقهی ادبی شد. او پس از پایان دورهی کارشناسی یک ترم را در دانشکده حقوق مک گیل و یک سال را در دانشکدهی مطالعات عمومی دانشگاه کلمبیا گذراند. او در دوران دانشجویی با تولستوی، پروست و جویس آشنا شد و آثار آنها را مطالعه کرد. زمانی که بیست و یک ساله بود با یک مرد اسپانیایی در یک زمین تنیس محلی آشنا شد و از او گیتار آموخت.
زندگی مشترک و فعالیتهای موسیقایی کوهن
کوهن در سال ۱۹۵۷ نیویورک را ترک کرد و به مونترال بازگشت و روی نوشتن داستان و شعر متمرکز شد. وقتی لئونارد کوهن بیست و پنج ساله بود، به لندن رفت و در اتاقهای سرد و نمور شعرهای غمگین سرود. کوهن در دهه ۱۹۶۰ نیز به نوشتن شعر و داستان ادامه داد و خانهای را در هیدرا، جزیرهای یونانی در خلیج سارونیک، خرید و ترجیح داد در شرایط شبیه به انزوا زندگی کند. در همین دوران کوهن با یک زن زیبای نروژی به نام ماریان ایهلن در یک فروشگاه مواد غذایی برخورد کرد. ماریان قبلاً با یک رماننویس ازدواج کرده بود و صاحب یک پسر بود؛ اما ازدواجش تنها چهار ماه طول کشیده بود. کوهن و ماریان زندگی مشترکی را شروع کردند. پس از هشت سال، رابطهی آنها کمکم از هم پاشید. کوهن بعدها برخی از ترانههای خود را با الهام از ماریان نوشت ترانههایی چون «پرنده روی سیم»، «هی، این راهی برای خداحافظی نیست»، «خداحافظ، ماریان».
در سال ۱۹۶۶ زمانی که کوهن سی و دو ساله بود، به ترانهسرایی و موسیقی روی آورد. درواقع او ترانهسرایی را به این دلیل شروع کرد که بهعنوان نویسنده نمیتوانست امرار معاش کند. در همین سال باب دیلن با او آشنا شد و وی را به خوانندگی و اجرا دعوت کرد. در سال ۱۹۶۷ که کوهن دیگر از موفقیت در نویسندگی ناامید شده بود به ایالات متحده رفت تا بهعنوان خواننده و ترانهسرا بخت خود را بیازماید. راه او در موسیقی شروع شد و به واسطهی این هنرش بسیار شهرت کسب کرد. او عامل علاقه و عشقش به ترانه و موسیقی را مادرش میدانست، کسی که در خانه مدام ترانههایی را زمزمه میکرد.
بعد از اینکه در چند جشنواره فولکلور اجرا کرد توجه جان هاموند را به خود جلب کرد. هاموند یک تهیهکنندهی موسیقی بود و با کوهن قرارداد امضا کرد. اولین آلبوم کوهن در سال ۱۹۶۷ در ایالات متحده منتشر شد. در سال ۱۹۷۴ کوهن آلبوم جدید خود را که با الهام از جنگ ساخته بود منتشر کرد.
لئونارد کوهن در دههی ۱۹۷۰ با هنرمندی به نام سوزال الرود در ارتباط بود و آنها در نهایت در سال ۱۹۷۹ از یکدیگر جدا شدند. حاصل زندگی نه سالهی آنها دو فرزند بود. آدام در سال ۱۹۷۲ و لورکا در سال ۱۹۷۴ به دنیا آمدند. در حال حاضر آدام خواننده و ترانهسرا و لورکا یک عکاس است.
قطعهی «هللویا» (Hallelujah) از آثار بسیار پرطرفدار کوهن است و حتی در انیمیشن شرک نیز از آن استفاده شد. ساخت این قطعه حدود پنج سال از کوهن وقت گرفت.
در سال ۱۹۹۳ زمانی که کوهن تور خود را برگزار کرد احساس کرد که کامل تهی شده است. در این زمان افسردگی شدیدی به او حمله کرد. کوهن از زمان کودکی در یک فضای معنوی بزرگ شد و همیشه خود را یک آدم مذهبی و معنوی میدانست. او در ادیان مختلف مطالعه کرد و زمانی که دچار افسردگی شد به راههای مختلف معنوی دست زد. دورهای را در معبدی در هند گذراند؛ حتی در سال ۱۹۹۶، راهب شد، اما این امر او را از افسردگی، رها نکرد. او از نوجوانی با این دشمن همیشگی دستوپنجه نرم میکرد.
در سال ۲۰۰۵ کوهن متوجه شد که مدیر تجاری او حدود ۵ میلیون دلار از پسانداز او را اختلاس کرده است و دوران بازنشستگیاش نابود شده است. او از مدیر تجاری خود شکایت کرد و در دادگاه برنده شد اما موفق به پسگیری پول خود نشد. او در سال ۲۰۰۸ تور کنسرت خود را برای بازیابی اموالش اجرا کرد. او در سن ۷۳ سالگی نشان داد که همچنان پر جنبوجوش است. او تور خود را از کانادا شروع کرد و در طول پنج سال به همهجا رفت. در سال ۲۰۰۹ در اسرائیل اجرا کرد و درآمد حاصل از آن را به سازمانهای صلح اسرائیل و فلسطین اهدا کرد.
کوهن سیزدهمین آلبوم خود را در ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۴ منتشر کرد. چهاردهمین و آخرین آلبوم کوهن در ۲۱ اکتبر ۲۰۱۶ و به کوشش آدام کوهن منتشر شد.
درگذشت
لئونارد کوهن در ۷ نوامبر ۲۰۱۶ در سن ۸۲ سالگی در خانهاش در لسآنجلس درگذشت. ترانههای او در زمان خودش جنجالبرانگیز بودند. او بسیاری از ترانههایش را از شعرهای اولیهاش الهام گرفت و نشان داد که تصور مشخصی از مخاطب خود دارد و این امر باعث شد تا در یادها ماندگار شود.
مروری بر آثار لئونارد کوهن بهعنوان نویسنده
کوهن اولین کتاب شعر خود را در سال ۱۹۵۶ و با نام «اجازه دهید اسطورهها را مقایسه کنیم» منتشر کرد. این کتاب شامل اشعاری میشد که او در سالهای بین ۱۵ تا ۲۰ سالگی سروده بود و او این کتاب را به پدر مرحومش تقدیم کرد. مجموعه شعر بعدی او در سال ۱۹۶۱ با نام «جا ادویهای زمین» منتشر شد.
اولین رمان او در سال ۱۹۶۳ منتشر شد. این رمان «بازی دلخواه» نام داشت که داستان مرد جوانی را روایت میکند که هویت خود را از راه نوشتن کشف میکند. میتوان این کتاب را یک خودزندگینامه دانست که کوهن از زندگی خودش در این کتاب گفته است.
در سال ۱۹۶۴ او یک مجموعه شعر دیگر به نام «گلها برای هیتلر» را روانهی بازار کرد. رمان «بازندههای نازنین» در سال ۱۹۶۶ توجه زیادی را از سوی مطبوعات کانادا به خود جلب کرد. این رمان همچنین در آن زمان جنجالهایی را برانگیخت. این رمان دومین و آخرین رمان کوهن است و در آن داستان یک قدیسهی سرخپوست را روایت میکند. او با این رمان سبک پستمدرنیسم را به ادبیات کانادا وارد کرد. کوهن این رمان را در دوران انزوای خود در هیدرا نوشت و در آن به مضامینی چون عشق، مذهب، سیاست و اسطوره پرداخت. این رمان برای اولینبار در سال ۱۳۹۹ از سوی نشر نیماژ به فارسی ترجمه و روانهی بازار شد.
کتاب «توان بردگان» لئونارد کوهن که در سال ۱۹۷۲ منتشر شد نیز در ایران ترجمه شده است. انتشارات کوله پشتی این کتاب را روانهی بازار کرده است. در این کتاب کوهن از دغدغههایش میگوید. خودش را و زندگی پرفراز و نشیبش را در این کتاب به چالش کشیده است. در این اشعار از سرخوردگیهای سیاسی، اجتماعی و زندگیاش میگوید و روابط عاشقانهی خود را بیان میکند که چه کوتاه بودهاند. این کتاب در اوج شهرت کوهن در دنیای موسیقی منتشر میشود.
در سال ۱۹۷۸ پس از چندین سال دوری از نویسندگی کتاب «مرگ مرد زنباره» را منتشر کرد. در سال ۱۹۸۴ کتاب شعر بعدی خود را منتشر کرد. این کتاب با نام «پوچی همراه من است» ترجمه شده است. او در این کتاب ۵۰ شعر منثور را سروده است که این اشعار متأثر از کتاب مقدس عبری نوشته شدهاند. کوهن در این کتاب افکار خود را دربارهی ایمان و رنج بیان میکند و انگار معنا را در دنیای مدرن امروز جستوجو میکند. او پرسشهای عمیق وجودی انسان را در شعرهایش بررسی میکند. کوهن شعرهای این کتابش را دعا میداند و در آنها رستگاری و آرامش درونی را طلب میکند. این اثر بعد معنوی لئونارد کوهن را برای خواننده عیان میکند و خوانندگان را به سفری درونی هدایت میکند.
کتاب «اشتیاق» مجموعه اشعاری از کوهن است که در ایران به چاپ رسیده است. در این کتاب برگزیدهای از اشعار او از مجموعههای «جاادویهای زمین»، «گلهایی باری هیتلر» و «توان بردگان» گردآوری و ترجمه شده است. کوهن در ماه می ۲۰۰۶ مجموعه شعری به نام Book of Longing منتشر کرد. در ماه مارس، یک خردهفروش مستقر در تورنتو نسخههای امضا شدهی این کتاب را در عرض چند ساعت فروخت. این کتاب خیلی سریع در صدر فهرست پرفروشترینهای کانادا قرار گرفت. کتاب اشتیاق این کتاب از کوهن را نیز بهطور کامل در خود دارد.
کتاب «این والس را بپذیر» به بررسی زندگی و ترانههای این شاعر و موسیقیدان مشهور میپردازد. این اثر شامل ۲۳ گفتار است که جنبههای مختلف زندگی کوهن، از تجربیات شخصی تا تأثیرات فرهنگی و اجتماعی بر آثارش را تحلیل میکند.
کتاب «در آغوشم کودکی، در روحم سرمایی» مجموعهای از اشعار و ترانههای لئونارد کوهن است. اشعار کتاب با زبانی شاعرانه به موضوعات عمیق انسانی مانند عشق، فقدان و جستوجوی معنا میپردازند.
ویژگی آثار لئونارد کوهن
لئونارد کوهن در اشعار و نوشتههایش اغلب به موضوعاتی چون ایمان، فناپذیری، انزوا، افسردگی، خیانت، رستگاری، عشق، پشیمانی، ترس، از دست دادن و درگیریهای اجتماعی و سیاسی میپردازد. بعد عرفانی و معنوی کوهن در اشعارش بسیار مشهود است. او به کمک عناصر عرفان یهودی و تجربههایی که در ادیان دیگر داشته است تلاش میکند تا نگاهی عرفانی به ایمان و معنویت را ارائه دهد. عشق نیز در بیشتر آثار کوهن به چشم میخورد و حتی گاهی عشق را نیز با مسائل معنوی در هم میآمیزد. عشق را گاهی به گونهای تفسیر میکند که گویی پلی است میان انسان و خداوند. او همواره از پیچیدگیهای زندگی در اشعارش میگوید و سعی میکند مخاطب را به سمت یافتن پاسخ پرسشهای بنیادین وجودی انسان سوق دهد. او راههای زیادی را برای کشف حقایق در طول زندگی خود پیموده است و در اشعارش از آنها میگوید و دیگر انسانها را دعوت میکند تا با نگاهی ژرف به دنیا بنگرند.
جوایز و افتخارات
لئونارد کوهن در سال ۱۹۸۴ بهخاطر کتاب «پوچی همراه من است» موفق به کسب جایزهی ادبی انجمن نویسندگان کانادا برای شعر شد. او در سال ۲۰۱۱ جایزه ادبی شاهزاده آستوریاس یکی از معتبرترین جوایز ادبی اسپانیا و نهمین جایزه گلن گولد را دریافت کرد.
چهاردهمین آلبوم استودیویی کوهن به نام You Want It Darker درست چند هفته قبل از مرگ او منتشر شد و بهعنوان یک شاهکار مورد استقبال منتقدان قرار گرفت. برای آهنگ اصلی این آلبوم، او پس از مرگ جایزه گرمی را برای بهترین اجرای راک دریافت کرد. او در سال ۲۰۰۸ وارد تالار مشاهیر راک اند رول شد و در سال ۲۰۱۰ جایزه گرمی را برای یک عمر دستاورد از آن خود کرد. او همچنین در تالار مشاهیر موسیقی کانادا و تالار مشاهیر ترانهسرایان کانادا نیز ثبت شده است. در سال ۲۰۲۳ رولینگ استون، لئونارد کوهن را در رتبهی ۱۰۳ در فهرست «۲۰۰ خوانندهی برتر تمام دوران» قرار داد.
نظرات افراد مشهور درباره لئونارد کوهن و آثارش
بوستون گلوب دربارهی کتاب «بازندههای نازنین» بیان کرد: «جیمز جویس نمرده است او با نام کوهن در مونترال زندگی میکند.»
سوزان کین، نویسنده کتاب تلخ و شیرین: چگونه اندوه و حسرت ما را کامل میکند (۲۰۲۲) دربارهی کوهن میگوید: «زندگی کوهن نشان میدهد که تلاش برای تبدیل درد به زیبایی یکی از کاتالیزورهای بزرگ اثر هنری است.»
«آیا هیچ رمان کانادایی به اندازه رمان گیرنده در چاودار اثر جی دی سالینجر وجود دارد که اضطرابهای جوانی را به تصویر بکشد؟ بله وجود دارد. اولین رمان لئونارد کوهن، بازی دلخواه.» (Globe & Mail)
«به زیبایی نوشته شده است... مناظر وحشتناک و زیبایی از آن بیرون میآید.» (نیویورک تایمز)، کتاب بازی دلخواه
«کلمات مناسب در متن نفس میکشند... کوهن نویسندهای قدرتمند و شاعر است.» دالاس تایمز هرالد (Dallas Times-Herald)، کتاب بازندههای نازنین
«کتاب Book of Longing دامنه گستره و استثنایی دارد. واضح و درعینحال بخارآلود، جهانی و درعینحال خصوصی، بازیگوش و درعینحال عمیق است.» (نیویورک تایمز)