
بریدههایی از کتاب ویترین خالی
۴٫۰
(۳)
گاهی ردّ یک سیلی، یادآور بوسهای شیرین و ردّ یک بوسه، یادآور وداعی تلخ است.
hosein lima
یکی از قدیمیترین وسائل این خانه، مبلی است که پدر بزرگم آن را ساخته بود. امروز تا بیدار شدم، آن را از اتاق کارم کشانکشان به این شعر آوردم. سنگین بود اما به زحمتش میارزید.
maryam
میدانم، در طی سال فقط چند روزی هشیارم. مثل آدمبزرگها زندگی میکنم و عقلم پسِ کلهام نمیرود، زیاد ولخرجی نمیکنم، به مهمانی میروم، با آدمهایی که دوستشان ندارم و دوستم ندارند گرم میگیرم، کمتر بچگی میکنم و عاشقیهایم به دیوانگی و جنون نمیانجامد.
القصه، این چند روزِ سال، همان اوقاتی است که در این اتاق شعری سروده نمیشود…
maryam
زیباترین بادبادکهایم را، آن روزها، با پاکتهای میوه درست میکردم و به آسمان میفرستادم، بادبادکهایی با بالها و دنبالههای بلند و بوی سکرآور میوه.
maryam
دیگر خودم هم نمیدانم دنبال چه میگردم و گمشدهام را چه کسی از من گرفته. گرفته آیا بهزور، یا خودم آن را به او دادهام.
یادم نیست…
hosein lima
هنگام خداحافظی، به او گفته بودم: میدانم، اگر روزی خودم را هم فراموش کنم، تو را از یاد نخواهم برد.
hosein lima
صدای پاشنهٔ کفشهایش میآید
دارد میرود
hosein lima
آن روزها
از هر سو
گلولهای نفیر میکشید
کودکی میافتاد بر خاک
و مادری
در پیاش میدوید تا عرش
در آسمان
hosein lima
وقتی دشمن، مینی زیر خاک پنهان میکند، آنقدرها هم که میگویند ترسناک نیست. یکباره منفجر میشود و خلاصت میکند. اما همان مین را اگر تو زیر خاک پنهان میکنی، تا روزی که نفس میکِشی هِی منفجر میشود و هِی تکهپارهات میکند.
maryam
شعر، برای من زنی طناز است و برای او، مردی مغرور و یکدنده.
فقط شعر میتواند در هیاهوی جهان ما را به سکوت وادارد و در خلوت جانمان را به مستی درآرد، به رقص. فقط شعر میتواند ما را بهنگام به هم نزدیک و نابهنگام دور کند از هم
maryam
یکی را
نگاه مسیح زیبا میکند
دیگری را
مغار تیز یک پیکرتراش
maryam
آن روزها
یوزها
تنها کمی تندتر از من میدویدند
و خدا
فقط چند سالی بزرگتر از من بود
maryam
حجم
۴۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۵ صفحه
حجم
۴۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۵ صفحه
قیمت:
۲۸,۰۰۰
۱۴,۰۰۰۵۰%
تومان